eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
.. العجل ای منتقم که جدّ تو شد مضطر داره دق میکنه از داغ ِعلی ِاکبر پدره، چطور ببینه پسرش با مِقراض شده پاره پاره با کینه ی قوم کافر آه، بیا آقا مقتل اکبره کلّ کربلا بیا و بچین گلای پرپرو روی عبا آه، نزار آقا که بشه سر عموی تو جدا مادرش فرق جداشو ببینه رو نیزه ها العجل به حقّ ِ........ اشک امّ لیلا به جوون مظلوم.... که شد ارباً اربا اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب با حضرت علی اکبر علیهماالسلام چرا اعضای تن تو درهمه، اکبرجان شده ای تو هدف بغض همه، اکبرجان جمع شدی روی عبا ولی در آخر دیدم چندتا آیه های مُصحفت کمه، اکبرجان آه ،با اضطراب میزنه حسین صدات، بده جواب ببین از خون سرت، محاسنش شده خضاب آه، حسین چه دید لخته ها از دهنت بیرون کشید وقت چیدنت روی عبا شده موهاش سپید بابای غریبت.......... خیلی بی قراره صورتش رو روی ِ.... صورتت میزاره اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب با حضرت لیلا علیهماالسلام: بمیرم جوون تو در خون نشست لیلاجان عصای پیری تو در هم شکست لیلاجان جوری تیغ قاتلش روی سرش خورده که ابروی پیوستشو از هم گسست، لیلاجان آه، نیگا نکن اکبرو به روی نی صدا نکن پیکرت رو هدف کینه ی دشمنا نکن آه، نگو علی تا نشی زخمی تو روبه رو علی نگو واسه چی گرفته ای با خون وضو علی آه ، ببر ز یاد کوفه و جسارت ابن زیاد دیدی پیش سر اکبر به همه عیدی میداد دیگه امّ لیلا....... روز خوش نداری روز و شب دعامه... که دووم بیاری اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
.. کجای مجلس ما نشسته ای تنهایی گفتی که به روضه ی عموجونت می آیی خودت اینجا و دل تو علقمه ست، گویا که مشغول بوسه زدن به دستای سقّایی آه، آقا ببین خورده با صورت خود روی زمین شد دوتا فرق سرش،بعد عمود آهنین آه، آقا بیا افتاده عمو میون دشمنا جدّ تو میون هلهله زده تو رو صدا العجل به حقّ ِ......... دستای بریده به امام بی کس.... که قدش خمیده اللهم عجل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 دشتی از لاله شده پیکر تو عباسم مث بابا شده فرق سر تو عباسم پاشو که گم شده بین خنده و هلهله ناله ی برادر مضطر تو عباسم آه، بین فرات رفتی و هنوز چرا خشکه لبات تشنه موندی یاد اصغرم، به قربون وفات آه، پشتم شکست ای علمدار حرم نداری دست تیری که به مشک تو خورده، به قلب من نشست جونتو گرفته.........داغ مشک پاره نیس کسی که آبی... به حرم بیاره اللهم عجل لولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی بین علقمه؛زائر تو مادر شد صورت کبودشو دیدی و چشمت تر شد بردنت به خیمه غیرممکنه عباسم یک عبا داشتم و خرج علی اکبر شد آه، برادرم چشم به راهته سکینه در حرم پاشو که آغوشتو میخواد رقیه دخترم آه، قرار ما باشه ای برادرم رو نیزه ها گریه می کنیم توی جسارت شام بلا سرتو به پهلو....... روی نی می بندند از رو نی می افتی... شامیا می خندند اللهم عجل لولیک الفرج... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
.. صاحب عزا دلت خونه، شب عاشوراست مثل عمه زینبت دو دیده ی تو دریاست صدقه برا سلامتی تو میدم چون وقت احتضار تو توو روضه های فرداست آه، آقا بیا که نشه دریای خون، کربوبلا بیا تا سر عزیز فاطمه نشه جدا آه، آقا بیا تا نرفته عمّه جان شام بلا تا نشه همسفر خولی و شمر بی حیا العجل به حقّ ِ......... حنجر بریده به عقیله ای که..... قامتش خمیده اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 موقع جداییه باید برم به میدون لحظه ی وداع من از تن تو میره جون میرسه زمونی که می بینی از روی تل میشه زیر تیر و نیزه پیکر من گلگون آه، ای خواهرم روبه روی تو جدا میشه سرم میبینی که زخمی از بغض هزاران نفرم آه، ای خواهرم میزنی بوسه به روی حنجرم میبینی زخم هلالی مونده روی پیکرم می بینی که هرجاس... از تنم نشونه ناله هات جوابش..... میشه تازیونه اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 میرسه زمونی که به تو جسارت میشه کنار پیکر من به تو اهانت میشه خیمه ها روبه روی تو می سوزن تو آتیش تموم دار و ندار خیمه غارت میشه آه، خون جگری می بینی با قاتلم همسفری میرسه زمون آوارگی و دربه دری آه، خون جگری خسته از طعنه ی قوم کافری شاهد افتادن سر علی ِاصغری بین ازدحام ِ......... شام و کوفه میری کوه صبرم از داغ....روز وشب میمیری اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
.. منتقم، شام غریبانه بیا آقاجون قلب عمّه های تو دیگه نداره سامون ببین هر کسی تو خلوتش با اشک و ناله به یاد گلای پرپرش شده روضه خون آه، آقا بیا بی پناهه کاروون کربوبلا بیا عمه زینبت به مرگ خود شده رضا آه، نزار آقا ببرن اونا رو تا شام بلا بیا که تویی جواب گریه های بی صدا العجل به حقّ ِ.......... ناله های زینب زینبی که دیگه ...... بی قراره هر شب اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب با حضرت زینب علیهماالسلام کنار فرات: قطره آبی به گلوم رسیده و محزونم واسه اصغرم دارم لالایی باز میخونم حنجر پاره ی اصغرم رو دیدم ای وای به خدا زنده نمیمونم دیگه، میدونم آه، روضه بخون که منم اسیر داغ بی امون جون میدم از این بعد با دیدن تیر و کمون آه، چرا با تیر اصغر منو گرفته اند ز شیر چرا با خون گلوی خود شده شیش ماهه سیر پشت خیمه دیدم....زخم حنجرش رو فردا روی نیزه...... می بینم سرش رو اللهم عجل لولیک الفرج...... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رقیه با پدر علیهماالسلام: اومدم به قتلگاه تو با ظرفی از آب تا که از دستای کوچیکم بشی تو سیراب حالا بعد دیدن پیکر غرق خونت شد حروم به دیده های دخترت هر شب خواب آه، سرت کجاس چرا اعضای تن تو جابجاس چرا پیکر تو زیر سنگ و تیر و نیزه هاس آه، بگو چرا مونده روی پیکر تو ردّ پا چرا نُه تا شده انگشتای دست تو بابا کاش میشد سرت رو... از عدو بگیرم یا که من کنار ِ.......... پیکرت بمیرم اللهم عجل لولیک الفرج...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
اللهم عجل لولیک الفرج (220).mp3
5.01M
سبک دهتایی بیست و سوم اللهم عجل لولیک الفرج
4_5942779280621578217.mp3
1.46M
سبک دیگر دهتایی بیست و سوم اللهم عجل لولیک الفرج
ازدواج حضرت امیرالمؤمنین وحضرت زهرا علیهماالسلام شد دوباره عرش اعلی' خالی از غِلمان وحور هر ملک در عقد زهرا و علی دارد حضور در طواف آن دو می گردند با شور و سرور محفلی برپا شده روی زمین از جنس نور بر لب کلّ ملائک هم زمان این زمزمه ست: روز جشن ازدواج مرتضی با فاطمه ست   سفره ی عقدی به پا شد وسعتش هفت آسمان در کنار سفره، جبریل امین شد دُرفشان دور تا دورش ملائک با تبسّم نغمه خوان نیست بزم شادی ِ بهتر از این بین جهان حضرت زهرای اطهر صاحب همسر شده کفو یکتای امیرالمؤمنین حیدر شده این چه پیوندی ست!به به خطبه خوانش مصطفی' بی قرار خطبه ی عقدش شده ذات خدا در کنار سفره ی عقدند حاضر انبیا با دم ِ (دامادیت بادا مبارک مرتضی') اولیا هستند در صف از یسار واز یمین در صف ِبوسه به دستان امیرالمؤمنین بر زمین گویا بهشت دیگری ایجاد شد شد خدیجه حاضر و از عقد زهرا شاد شد قلب های عاشقان از بند غم آزاد شد شیعیان تبریک!سردار نجف داماد شد می دهد امشب نبی بر شیعیان برگ برات هرکه باشد شاداز این تزویج شد اهل نجات ازدواج نور با نور است و عاقد مصطفی' یک طرف شیر خدا و یک طرف خیرالنّسا شد زمان استجابت، شیعه کن حالا دعا خنده ی احمد کند هر حاجت ما را روا بَه گل ِ لبخند بر لعل نبی زیبا شده حیدر کرّار امشب صاحب دریا شده شد زمان وصل دریایی به دریای دگر یا میان آسمان پیوستن شمس و قمر شیعیان تبریک! از امشب شده بر ما نظر فاطمه شد مادر ما و علی هم چون پدر شیعه زیر دِین ِ وصل مرتضی و فاطمه ست اصلاً این پیوند ،راز اصلی خلق همه ست نیست زوج و زوجه مانند علی و فاطمه نیست پیوندی چو پیوند علی و فاطمه هستی ِ ما گشته ، لبخند علی و فاطمه شیعه شد در اصل ،پابند علی و فاطمه شد ولای حیدر و زهرا تمام بندگی زندگی بی این ولایت! ننگ بر این زندگی خطبه جاری شد دل آن دو گهر پیوند خورد قلب والایی به والای دگر پیوند خورد آن نگاه عاشق آن دو قمر پیوند خورد شام درد هر محبّی بر سحر پیوند خورد جشن عقد بی نظیر ماه ذی الحجّه شده عید ما، قبل از غدیر ماه ذی الحجّه شده می خورد پیوند دستان علی و فاطمه هم دل وهم قلب و هم جان علی و فاطمه جان هر شیعه به قربان علی و فاطمه دل فدای روی خندان علی و فاطمه دست زهرا می رسد امروز در دست علی هستی زهرا از این پس می شود هست علی تا نفس در سینه دارد می شود یار علی مونس و دلدار ودر غم ها پرستار علی می شود مأوا برای درد بسیار علی بعد بابا می شود تنها هوادار علی کوری اهل سقیفه طالب حقّ علی ست می زند فریاد:حیدر بعد بابایم ولی ست وای از روزی که او زخمی ز میخ در شود در میان آتش و دیوار و در مضطر شود لاله ی شش ماهه اش در پشت در پرپر شود بین کوچه خون جگر از غربت حیدر شود یک طرف داغ علی و دست های بسته اش یک طرف چل بی حیا و بازوی بشکسته اش ✍ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
باموضوع شهادت حضرت باقر علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بین بقیع، زائر تنها ولیّ عصر ای صاحب دو دیده ی دریا ولیّ عصر آتش زده به سینه ی تو غربت بقیع درد عزای باقر و این خلوت بقیع در التهاب ِ رفتن حُجّاج ِمستطیع نه سینه زن نه گریه کنی مانده در بقیع داری به دل شرار غم باقرالعلوم روی لبت نشسته دم باقرالعلوم پیش مزار خاکی جدّت نشسته ای صاحب عزای صاحب ِقلب شکسته ای قلبی که زخمی از غم کرب وبلا شده در کودکی اسیر هزاران جفا شده در نصف روز موی سر او سپید شد گویی کنار جدّ غریبش شهید شد او هم کنار آب ،عطش را کشیده است آه ِ رباب و اصغر او را شنیده است او دیده است پیکر صدپاره بر عبا یک قدکشیده زیر سُم ِمرکب از جفا او انتظار آب کشیده ست در حرم لطمه زنان شده دم ِ افتادن علم دیده وداع آخر شاه غریب را بوسه به زیر حنجر شیب الخضیب را (اُسقونی) از میانه ی مقتل شنیده است همراه عمه آه ز سینه کشیده است رأس بریده بر سر نی دیده است او با یک تن بدون کفن گشته رو به رو پیش حسین نغمه ی شادی سروده شد ای وای! کهنه پیروهنش هم ربوده شد او دیده است آتش دامان دختری در زیر پای اسب عدو یاس پرپری گردیده است همسفر خولی و سنان همراه کاروان ِ اسیران ِقدکمان او هم به روی ناقه ی عریان سوار شد بر زخم تازیانه ی دشمن دچار شد در کوچه های شام سرش سنگ خورده است او را عدو به مجلس اغیار برده است هرچند او شهید شد از کینه ی هشام اما شده ست کشته ی بزم شراب شام پنجاه سال ِ او به غم خیزران گذشت هر لحظه با مرور غم کاروان گذشت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158