#توسل
#مهدوی_فاطمی
#مدح_مصیبت
الا عزیز فاطمه، قسم به جان فاطمه
نگاهی از کرم نما، به سائلان فاطمه
بتاب بر قلوب ما، که بی تو غرق ظلمتیم
تو ماه نورگستری، در آسمان فاطمه
تویی تمام ِ فاطمه،به خَلق و خُلق ومنطقت
گرفته از تو هر کسی، همه نشان فاطمه
چه مادری که رتبه اش، شده ست کفو مرتضی
برای حضرت علی ، شده یگانه فاطمه
گره زده ست رزق ما، به سفره ی کرامتش
شده ست روزی همه ،از آب و نان فاطمه
چه مادری که خلقتش، دلیل خلق عالم است
سند گرفته این جهان، شده جهان فاطمه
بگو به هر سقیفه ای، که هیزم جهنم است
نصیب شیعه می شود برگ امان فاطمه
ببر به همرهت مرا ،کنار قبر مادرت
ببین که سالها شده ، چه بی نشانه فاطمه
تو گفتی ای امام ما، که حاضری میان ما
ظهور خود هدیه کن ، به روضه خوان ِفاطمه
همیشه روزی ام نما، دعای دیدن فرج
که وا کنی به روی من، در ِجنان ِفاطمه
به لطف و جود مجتبی،حسینی ام حسینی ام
من آبرو گرفته ام ، در آستان فاطمه
حسین گفتم و دلم، حریم کربلا شده
حسن نوشتم و ره ِروضه به کوچه وا شده
همان مسیر دردها،که گوشواره ای شکست
چه دیده مجتبی در آن، که عرش بر زمین نشست
چه دیده مجتبی درآن ، که موی او سفید شد
وَ خنده از لبان او، همیشه ناپدید شد
خدا کند که کودکی، نبیند آه ِمادرش
که خورده سیلی از جفا،ز دشمن ستمگرش
حسن شهید گشته از، غم جنایت عمر
بس است جرم کوچه بر وجوب لعنت عمر
امام منتقم بیا ، به حقّ اشک مجتبی
بیا که خوانده مادرت، تو را میان کوچه ها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#سبک185_فاطمیه
#زمینه_شور_احساسی
#خیلی_زیاد_کمت_داریم
#خیلی_زیاد_دوست_داریم
وقتی بیایی
دنیا گلستون میشه
روزی فراوون میشه
درد ما درمون میشه
عجّل ظهورک.....
وقتی بیایی
شیعه میگیره عزت
از غصه میشه راحت
وا میشه درب رحمت
عجّل ظهورک.....
وللهه بهتر از بهشت
شد دیدن جمال تو
تنها بهار قلب ماست
در جمعه ی وصال تو
به عشق تو گرفتاریم
خیلی زیاد، کمت داریم
از غیبت تو بیماریم
خیلی زیاد کمت داریم
اباصالح بیا آقا......
🌸🌸🌸🌸🌸
وقتی بیایی
اجرا میشه عدالت
در سایه ی ولایت
دلها میشه هدایت
عجل ظهورک.....
وقتی بیایی
ای وارث پیمبر
میشینی روی منبر
میخونی مدح حیدر
عجل ظهورک.....
شاد میشه قلب مادرت
می بینه روی منبری
با خطبه های جان فزا
از شیعیان ، دل می بری
مِهر تو رو خریداریم
خیلی زیاد، کمت داریم
درسته که خطاکاریم
خیلی زیاد کمت داریم
اباصالح بیا آقا......
🌸🌸🌸🌸🌸
وقتی بیایی
با هیبت پیمبر
میگیری داد حیدر
از غاصبای منبر
عجل ظهورک.....
وقتی بیایی
وللهه میشه کیفر
اون دومی کافر
هم قاتلای مادر
عجل ظهورک.....
چه دیدنیه لحظه ی
نابودی عباسیان
با رجعت آل علی
زیبا میشه کلّ جهان
گل نرجس، اگه خاریم
خیلی زیاد، کمت داریم
بهت آقا وفاداریم
خیلی زیاد کمت داریم
اباصالح بیا آقا......
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
یکی از مواردی که از امامی به امام دیگر می رسه مابقی هیزم های پشت دره تا برسه به دست منتقم، تا بیاد و انتقام مادر علیهماالسلام رو بگیره😭
#مناجات_مهدوی_فاطمی16
#هیزم
#شعله
#آتش_خیام
#تنور
#خاکستر_داغ
#کوی_یهودی
الغوث، طاقت دل شیعه تمام شد
داغ فراق حضرت دلبر، مدام شد
یارب بیا دگر فرجش را رقم بزن
صبر تمام منتظرانش تمام شد
شد موی ما سپید و ببین که دعای ما
با اضطرار، خواهش ِ درک ِامام شد
شد قلب شیعه خون و فقط وعده ی ظهور
بر درد هجر منتظران التیام شد
بنگر هنوز منتقمت گریه می کند
صبح و مساء مراد دلش، انتقام شد
از لحظه ای که وارث هیزم شده ست او
دیگر خوشی به سینه ی پاکش حرام شد
آن هیزمی که آتش بیت علی شده
حالا دلیل روضه ی هر صبح و شام شد
هیزم کجا و خانه ی زهرای مرضیه
آن جا که قلب احمد ِ خَیْرُالاَنام شد
هیزم کجا و خانه ی حیدر که جبرئیل
با صد اجازه وارد آن با سلام شد
آن خانه ای که نوکر آن شاه عالم است
مریم کنیز خانه و سلمان، غلام شد
بیتی که بی اجازه؛ مَلَک، واردش نشد
حالا بدون اذن، در آن ازدحام شد
غربت همین که پشت در ِخانه، طاهره
با ثانی حقیر و لعین، هم کلام شد
لعنت به آن که با لگدش، دنده ای شکست
تا وقت مرگ، داغ علی مستدام شد
احمد کجاست تا که ببیند به بیت وحی
با تازیانه دختر او، احترام شد
سی سال درد حیدر کرّار این شده:
هیزم بیار ِمعرکه، صاحب-مقام شد
آن شعله ای که شد شرر قلب مرتضی
در کربلا شراره ی اهل خیام شد
هیزم به کوفه، بین تنوری رسید و بعد
شعله کشید و داغ شرربار ِ شام شد
در کوچه ها رسید به عمّامه ی امام
اسباب بغض و کینه ی اشرار بام شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#سبک186_فاطمیه
#واحد_سنگین
#زمزمه
#سبک_سنتی
🏴بند اول:
ای جان من یا فاطمه
جانان من یا فاطمه
ای دلخوشی مرتضی، نور دل ویرانه ام
گر تو نباشی فاطمه، گردد خزان گلخانه ام
جانم به قربانت چرا، اینطور اسیر بستری
شرمنده از روی توام، ای هستی کاشانه ام
مرغ شکسته بال من
زهرای خسته حال من
🏴بند دوم:
خورشید من در پشت ابر، با روی پنهان میروی
از پیش من که گشته ام، شاه غریبان میروی
با زخم خونباری که بر، پهلو نهاده میخ در
اما هنوز فکر منی، با چشم گریان میروی
هستی هنوز خیلی جوان
زهرا مرو، پیشم بمان
🏴بند سوم:
با پیکری آزُرده وُ، در خون نشسته میروی
دیگر بریدی از همه، بی تاب و خسته میروی
من مانده ام چه پاسخی، بَهرِ تو بر احمد دهم
حالا که سوی بابِ خود، پهلو شکسته میروی
بار سفر بستی چه زود
پیشم بمان، یاس کبود
🏴بند چهارم:
بعد از تو میگردد حسین، هر روز و شب غرق مِحَن
زینب شود در کودکی، بعد از تو خانه دار من
در خانه، کلثومت شود، با خاطراتت خون جگر
در کوچه گردد محتضر، با یاد روی تو حسن
بعد از تو ای خیر النساء
خانه شود ماتم سرا
✍️به قلم: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#سید_مرتضی_پیرانیان
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_مهدوی_فاطمی17
#طناب
#کوچه
#سرنیزه
گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
حال کسی شبیه دل ما خراب نیست
از چه دعای دیدن تو مستجاب نیست
در انتظار دیدن آن لحظه ایم که
مابین چشم ما و جمالت، حجاب نیست
با عطر جان فزای تو ای جَنَّةُ النَّعیم
حاجت به بوی میخک و یاس و گلاب نیست
ای شهریار هر دوجهان با حکومتت
دیگر بدون حکم خدا انتصاب نیست
پیچیده است وصف جمالت ولی چرا
عمریست عکس ماه رُخَت، بین قاب نیست
حالا که فاطمیه رسیده، غریب عصر
دیگر به قلب سوخته ات صبر و تاب نیست
فکر طناب دست پدر می کشد تو را
این پلک های زخمی تو بی حساب نیست
دارد هنوز مادر تو می زند صدا :
شایسته ی دو دست خدا که طناب نیست
دست یلی که یک تنه خیبرگشا شده
شاهی که بر تمامی فضلش حساب نیست
هر کس که شد رقیب علی موقع نبرد
فهمیده غیر مرگ، دگر انتخاب نیست
قرآن کجا وآل سقیفه، چه نسبتی ست
چونان علی، مفسّر ِ اُمّ الْکِتاب نیست
آن حیدری که داده سلامش، خدا به عرش
حالا چرا برای سلامش جواب نیست
یک تن نگفت در وسط کوچه: بی حیا
زن را زدن مقابل شوهر ثواب نیست
کوچه گذشت و مانده کبودی به روی ماه
چاره برای فاطمه،غیر از نقاب نیست
زهرا ، سر بریده ی همسر ندیده است
از این نظر شکسته دلی چون رباب نیست
یک سو سر رضیع به نی،آن طرف حسین
بر زنده ماندنش که حساب وکتاب نیست
می خوانْد روضه با نظری سمت نیزه ها:
حقّ ِلبان خشک شما، آفِتاب نیست
پایین بیا علی به برم خواب ِ ناز کن
بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست
از بس که خورده ای به زمین از فراز نی
چاره به غیر ِ بستن تو با طناب نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
اشعار عبدالمحسن
#مناجات_مهدوی_فاطمی17 #طناب #کوچه #سرنیزه گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام حال کسی شبیه دل م
دوبیت آخر استفاده از شعر محرمم👆
#مناجات_مهدوی_فاطمی18
#بستر
#لحظات_آخر
#گریز_به_گودال
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است
عمریست از نبود امامش مکدّر است
از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید
دنیا به کام مردم پست و ستمگر است
هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم
بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است
دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی
یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است
دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب
با ماه روی خود به جهان، نورگستر است
یارب بس است دربه دری ِامام ما
تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است
او وارث تمامی غم های مرتضاست
یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است
برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ
زهرای داغدیده که در بین بستر است
آمد شب شهادت و مهدیست خون جگر
در سینه ی شکسته او داغ مادر است
در بستر است حوریه ای که به نور او
عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است
در بستر است قوّت بازوی مرتضی
نام نکوی او رجز شیر خیبر است
در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق
مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است
در بستر است عالمه ی بی معلّمه
آن بانویی که حجّت آل پیمبر است
دارد میان بستر خود درد می کشد
اما به فکر درد غریبی ِ حیدر است
از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی
تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است
حیدر کنار بستر او ناله می زند
عمر ِ بهار زندگی اش رو به آخر است
یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است
با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه
گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است
چیزی نمانده است از او غیر استخوان
یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است
گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه
لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است
حالا که رو به قبله شده قبله ی علی
در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است
گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ
بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است
من در میان بستر خود سر گذاشتم
اما حسین من به روی خاک، بی سر است
زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام
اما به روی حنجر او ردّ خنجر است
در زیر دست و پای عدو رفته ام درست
در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158