#کاروان_اسرا
#وقایع_کوفه_تاشام
#دیر_راهب
#سقط_حضرت_محسن_بن_الحسین_علیهماالسلام_درحلب
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا_علیهاالسلام
اجرا باتمام سبکها
آواره گشته تو صحرا
همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام
شده انیس چشمای
گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام
روی دست دختر علی طنابه
دیگه زندگی برا رباب عذابه
یه نگاش به حرمله بیفته بسّه
که دیگه تاصبح تو بسترش نخوابه
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
صومعه شد منوّر از
نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده
راهبی شد مسلمان از
یک شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده
سر خونی ِحسین رو شستشو داد
دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد
برای رگ بریده روضه خون شد
به دو دیده نزد زهرا آبرو داد
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار ، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
دوباره تازه شد زخم ِ
سینه ی مادر،آن زخم مسمار،با سقط محسن
این دفه در حلب از داغ،
همسر ارباب،گشته عزادار ،با سقط محسن
اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند
که دستای حیدرو با کینه بستند
جلوی چشای زینبین تو کوچه
پهلوی عزیز احمدو شکستند
از کوفه تاشام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
#کاروان_اسرا
#وقایع_کوفه_تاشام
#دیر_راهب
#سقط_حضرت_محسن_بن_الحسین_علیهماالسلام_درحلب
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا_علیهاالسلام
اجرا باتمام سبکها
آواره گشته تو صحرا
همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام
شده انیس چشمای
گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام
روی دست کلّ کاروون طنابه
دیگه زندگی برا رباب عذابه
یه نگاش به حرمله بیفته بسّه
که به یاد اصغرش یه شب نخوابه
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
صومعه شد منوّر از
نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده
راهبی شد مسلمان از
یک شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده
سر خونی ِحسین رو شستشو داد
دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد
برای رگ بریده روضه خون شد
به دو دیده نزد زهرا آبرو داد
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار ، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
دوباره تازه شد زخم ِ
سینه ی مادر،آن زخم مسمار،با سقط محسن
این دفه در حلب از داغ،
همسر ارباب،گشته عزادار ،با سقط محسن
اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند
که دستای حیدرو با کینه بستند
جلوی چشای زینبین تو کوچه
پهلوی عزیز احمدو شکستند
از کوفه تاشام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
کاروان اسرا در راه کوفه تا شام
#وقایع_کوفه_تاشام1
#دیر_راهب
#سقط_حضرت_محسن_بن_الحسین_علیهماالسلام_درحلب
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا_علیهاالسلام
آواره اند توی صحرا
همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام
شده انیس چشمای
گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام
چرا دور دست زینبین طنابه
دیگه زندگی واسه رباب عذابه
یه نگاش به حرمله بیفته بسّه
که به یاد اصغرش شبا نخوابه
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
صومعه شد منوّر از
نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده
راهبی شد مسلمان از
یه شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده
سر خونی ِحسین رو شستشو داد
دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد
برای رگ بریده روضه خون شد
به دو دیده نزد زهرا آبرو داد
از کوفه تا شام،یه کاروونه
میرن به اجبار ، با تازیونه
آه و واویلا....
🌸🌸🌸🌸🌸
دوباره تازه شد زخم ِ
سینه ی مادر،شرار مسمار،با سقط محسن
این دفه در حلب از داغ،
همسر ارباب،شده عزادار ،با سقط محسن
اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند
که دستای حیدرو با کینه بستند
جلوی چشای زینبین تو کوچه
پهلوی عزیز احمدو شکستند
از کوفه تاشام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا.....
🌸🌸🌸🌸🌸
از بس گرسنه خوابیده،
شده تو این راه،ضعیف وبیمار،مادر محسن
غش کرد و رو زمین افتاد
بس که ز دشمن، کشیده آزار،مادر محسن
با این حال و روز، چقد عطش کشیده
روی خار و سنگ این مسیر دویده
شده ماجرای تلخ کوچه تکرار
گلشو عدو با کعب نیزه چیده
از کوفه تاشام،یه کاروونه
میرن به اجبار، با تازیونه
آه و واویلا....
📝عبدالمحسن
آدرس اشعار:
@abdolmohsen158
#وقایع_کوفه_تاشام2
#دیر_راهب
#اجاره_ی_سر
#زمینه_مقتلی
#لطمه_زنی
برادر
خمیده قامتم از این مصائب
تو این راه
چقد جفا کشیدم از نواصب
چی دیدم
اجاره ی سر تو به یه راهب
برادر
مقابل نگاه تار زهرا
شده وای
سر تو بازیچه ی دست اعدا
چگونه
سر تو رفته گوشه ی کلیسا
شد جسارتها
به سرت هر دم
بردنت هر جا
واسه چند دِرهَم
گاهی بالای
نیزه ها رفتی
تو تنور یک
بی حیا رفتی
یا اباصالح العجل آقا......
🌸🌸🌸🌸🌸
برادر
رفتی به مهمونی با رأس پرخون
یه راهب
با یک نگاه به تو شده مسلمون
تا سحر
روضه برات خونده با چشم گریون
برادر
یه جای سالم تو سرت ندیده
چی دیده
موی سر و محاسنت سپیده
یه خنجر
حنجر تو رو بدجوری بریده
ردّ چوب و سنگ
رو سرت مونده
قلبشو، لبهات
خیلی سوزونده
پیشونیت مجروح
شبیه طاهاست
صورتت نیلی
شبیه زهراست
یااباصالح العجل آقا...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس اشعار:
https://t.me/abdolmohsen158