eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک 59_ب 🌸زمزمه،سنگین،زمینه،شور آقا ببخش باقلب تیره دارم میخونمت دوباره نگو با دیدن گناهام برو که کارت دیگه زاره هنوز میخوام برات دیوونه باشم خوردم زمین میخوام، دوباره پاشم بده لیاقتی ، برات فدا شم تا زنده ام غلامتم مدیون این مرامتم کبوترم ، به اذن تو اسیر ٍ توی دامتم یا حجت ثانی عشر..... 🌸🌸🌸🌸🌸 چرا تو غمخواری نداری ای که پناه مؤمنینی سیصدو سیزده یار تو کو?😭 تا ببینن صحرا نشینی یه یار با وفا چرا نداری ازدست نوکرات چه بی قراری غریب تر از همه تو این دیاری ای صاحب زمان ما هم دردی وهستی دوا عجل علی ظهورک یا مهدی یا امامنا یاحجّت ثانی عشر... 🌸🌸🌸🌸🌸 برای اجداد غریبت صبح ومساء روضه میخونی تو هم شکسته از شکست بازوی مادر جوونی نگاه توس همش به هیزم و در به زخم اون طناب رو دست حیدر به سرفه های پُر ز خون مادر آقا به جان فاطمه نورخودت کن قائمه این ظلمت دیرینه را با طلعتت ده خاتمه یا حجت ثانی عشر..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: http://eitaa.com/joinchat/4122869762Cd49d461bfa
اجرا باتمام سبکها آواره گشته تو صحرا همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام شده انیس چشمای گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام روی دست دختر علی طنابه دیگه زندگی برا رباب عذابه یه نگاش به حرمله بیفته بسّه که دیگه تاصبح تو بسترش نخوابه از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 صومعه شد منوّر از نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده راهبی شد مسلمان از یک شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده سر خونی ِحسین رو شستشو داد دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد برای رگ بریده روضه خون شد به دو دیده نزد زهرا آبرو داد از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار ، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره تازه شد زخم ِ سینه ی مادر،آن زخم مسمار،با سقط محسن این دفه در حلب از داغ، همسر ارباب،گشته عزادار ،با سقط محسن اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند که دستای حیدرو با کینه بستند جلوی چشای زینبین تو کوچه پهلوی عزیز احمدو شکستند از کوفه تاشام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: https://t.me/joinchat/AAAAADvd0oZJBHS3El_T2g
سبک 37 🌸زمزمه،سنگین،زمینه،شور آقا ببخش باقلب تیره دارم میخونمت دوباره نگو با دیدن گناهام برو که کارت دیگه زاره هنوز میخوام برات دیوونه باشم خوردم زمین میخوام، دوباره پاشم بده لیاقتی ، برات فدا شم تا زنده ام غلامتم مدیون این مرامتم کبوترم ، به اذن تو اسیر ٍ توی دامتم یا حجت ثانی عشر..... 🌸🌸🌸🌸🌸 چرا تو غمخواری نداری ای که پناه مؤمنینی سیصدو سیزده یار تو کو?😭 تا ببینن صحرا نشینی یه یار با وفا چرا نداری ازدست نوکرات چه بی قراری غریب تر از همه تو این دیاری ای صاحب زمان ما هم دردی وهستی دوا عجل علی ظهورک یا مهدی یا امامنا یاحجّت ثانی عشر... 🌸🌸🌸🌸🌸 برای اجداد غریبت صبح ومساء روضه میخونی تو هم شکسته از شکست بازوی مادر جوونی نگاه توس همش به هیزم و در به زخم اون طناب رو دست حیدر به سرفه های پُر ز خون مادر آقا به جان فاطمه نورخودت کن قائمه این ظلمت دیرینه را با طلعتت ده خاتمه یا حجت ثانی عشر..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
اجرا باتمام سبکها آواره گشته تو صحرا همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام شده انیس چشمای گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام روی دست کلّ کاروون طنابه دیگه زندگی برا رباب عذابه یه نگاش به حرمله بیفته بسّه که به یاد اصغرش یه شب نخوابه از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 صومعه شد منوّر از نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده راهبی شد مسلمان از یک شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده سر خونی ِحسین رو شستشو داد دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد برای رگ بریده روضه خون شد به دو دیده نزد زهرا آبرو داد از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار ، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره تازه شد زخم ِ سینه ی مادر،آن زخم مسمار،با سقط محسن این دفه در حلب از داغ، همسر ارباب،گشته عزادار ،با سقط محسن اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند که دستای حیدرو با کینه بستند جلوی چشای زینبین تو کوچه پهلوی عزیز احمدو شکستند از کوفه تاشام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
🌸زمزمه،سنگین،زمینه،شور آقا ببخش باقلب تیره دارم میخونمت دوباره نگو با دیدن گناهام برو که کارت دیگه زاره هنوز میخوام برات دیوونه باشم خوردم زمین میخوام، دوباره پاشم بده لیاقتی ، برات فدا شم تا زنده ام غلامتم مدیون این مرامتم کبوترم ، به اذن تو اسیر ٍ توی دامتم یا حجت ثانی عشر..... 🌸🌸🌸🌸🌸 چرا تو غمخواری نداری ای که پناه مؤمنینی سیصدو سیزده یار تو کو?😭 تا ببینن صحرا نشینی یه یار با وفا چرا نداری ازدست نوکرات چه بی قراری غریب تر از همه تو این دیاری ای صاحب زمان ما هم دردی وهستی دوا عجل علی ظهورک یا مهدی یا امامنا یاحجّت ثانی عشر... 🌸🌸🌸🌸🌸 برای اجداد غریبت صبح ومساء روضه میخونی تو هم شکسته از شکست بازوی مادر جوونی نگاه توس همش به هیزم و در به زخم اون طناب رو دست حیدر به سرفه های پُر ز خون مادر آقا به جان فاطمه نورخودت کن قائمه این ظلمت دیرینه را با طلعتت ده خاتمه یا حجت ثانی عشر..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
کاروان اسرا در راه کوفه تا شام آواره اند توی صحرا همراه ِبا شمر،ناموس حیدر،از کوفه تا شام شده انیس چشمای گلای زهرا ، به روی نی سر ،از کوفه تا شام چرا دور دست زینبین طنابه دیگه زندگی واسه رباب عذابه یه نگاش به حرمله بیفته بسّه که به یاد اصغرش شبا نخوابه از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 صومعه شد منوّر از نور جبین ِ، پر از غبار ِ ، سر بریده راهبی شد مسلمان از یه شب عزا و،گریه کنار ِ،سر بریده سر خونی ِحسین رو شستشو داد دلشو با اشک ِبر حسین وضو داد برای رگ بریده روضه خون شد به دو دیده نزد زهرا آبرو داد از کوفه تا شام،یه کاروونه میرن به اجبار ، با تازیونه آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دوباره تازه شد زخم ِ سینه ی مادر،شرار مسمار،با سقط محسن این دفه در حلب از داغ، همسر ارباب،شده عزادار ،با سقط محسن اینا هم نتیجه ی سقیفه هستند که دستای حیدرو با کینه بستند جلوی چشای زینبین تو کوچه پهلوی عزیز احمدو شکستند از کوفه تاشام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 از بس گرسنه خوابیده، شده تو این راه،ضعیف وبیمار،مادر محسن غش کرد و رو زمین افتاد بس که ز دشمن، کشیده آزار،مادر محسن با این حال و روز، چقد عطش کشیده روی خار و سنگ این مسیر دویده شده ماجرای تلخ کوچه تکرار گلشو عدو با کعب نیزه چیده از کوفه تاشام،یه کاروونه میرن به اجبار، با تازیونه آه و واویلا.... 📝عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158