eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
97 عکس
57 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده کارم برای امر ظهورت دعا شده خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد حالا که مهر تو به دل من عطا شده مهلت بده که گریه کنم در فراق تو با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده ای کاش وقت آمدنت زودتر شود تنها ظهور، حاجت این بینوا شده مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن آقا بگو که قلب تو از من رضا شده آقا ببین که در وسط روضه های سخت کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده شام شهادت است کجا غرق ناله ای در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده شام شهادت  ِهمه ی هستی  ِعلیست گویا که وقت غسل خود  ِمرتضی شده با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده می ریزد آب روی تن و آب می شود پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده امر  ِسکوت داده ولی داد می زند بی تاب؛ قلب حیدر  ِخیبرگشا شده آهی کشید در وسط ناله ها و گفت اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام دستم به زخمهای تنش آشنا شده می ریزم آب روی تن کوثرم چرا بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین مشغول  ِغسل پیکر خیرالنساء شده گل را کسی به زیر لگد له نمی کند یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا چون استخوان سینه ی او جابه جا شده خیلی کشیده درد، بمیرم برای او بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده حالا کنار غسل جراحات فاطمه قلبم دوباره راهی کربوبلا شده رد شد فقط دو دست من از روی زخمها وای از نگاه زینب و رأس جدا شده غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن وای از نگاه زینب و موی حنا شده شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
روز مرگ خالد بن ولید حرامزاده هست کسی که هنگام حمله به خانه وحی و جسارت به حضرت زهرا علیهاالسلام شرکت داشت این حرامزاده با مشت به مادرما جسارت کرده است با بغض به نیت فرج منتقم، این حرامزاده رو با عدد ابجدش ۶۳۵ بار لعن کنیم همه باهم به نیت فرج منتقم ۶۳۵ بار:  لعن الله خالد
✔️شکایت الی الله و طلب غضب، سبک و سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله در درخواست فرج 🔹امام صادق علیه السلام می فرماید: هنگامی که سحر شب جمعه فرا می رسد رسول خدا، امیرالمومنین، امام مجتبی و سیدالشهداء علیهم السلام به همراه ارواح انبیاء، ارواح مومنین و ملائکه در آسمان اجتماع می نمایند و ابواب آسمان برای ایشان باز می شود. ایشان از درگاه خدای متعال عمل به وعده ی خود را طلب نموده، سپس به درگاه الهی از ظلم دشمنان شکایت می کنند و با انداختن خود به سجده عرضه می دارند: خداوندا! دیگر غضب نما! چرا که حریم تو هتک شد و برگزیدگان تو از دم تیغ گذشته و کشته شدند و بندگان صالح تو خوار و ذلیل گشتند! 👈در این هنگام خدای متعال آنچه را اراده نموده انجام می دهد. در این روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام هنگام ذکر مصائبی که بر ایشان اتفاق افتاده، خدای متعال را مخاطب ساخته و سپس مصائب را به درگاه او شکایت نموده و از خدا طلب غضب بر دشمنان و طلب فرج برای خود نموده اند. 🔹شایسته است ما نیز 👈در اوج ذکر مصیبت و اوقات استجابت دعا به ویژه در سجده همچون رسول خدا صلی الله علیه و آله به درگاه خدا شکایت برده بگوییم: يَا رَبِّ اغْضَبْ فَإِنَّهُ قَدْ هُتِكَ حَرِيمُكَ وَ قُتِلَ أَصْفِيَاؤُكَ‏ وَ أُذِلَّ عِبَادُكَ‏ الصَّالِحُونَ و عَجّل لِوَلیّک الفَرَجَ وَ العافیةَ وَ النَصْر🤲 📚 الغیبه للنعمانی ص ٢٧۶ ⭐️ مؤسسه علمی فرهنگی موعود ثقلین تلگرام | ایتا
دوباره درد  ِهجرت، بر لب جوهر نشسته و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی سر  ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه به امّید شفاعت در صف محشر نشسته ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته شده شرح غم  ِسی سال  ِ حیدر اینکه هرشب کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر به روی حور، دست ثانی کافر نشسته به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته به جای تو زند بوسه به رگهای بریده به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
سلام علیکم برنامه ایتا متاسفانه اجراهای سال قبل رو باز نمیکنه و واقعا حقیر وقتی ندارم که سبکهای سال قبل که ۱۸۷ تاست مجدد اجرا کنم برای استفاده از سبکهای قبلی به کانال حقیر در تلگرام مراجعه کنید👇 https://t.me/abdolmohsen158
این شعرو یادم رفت بزارم یکی از مواردی که از امامی به امام دیگر می رسه مابقی هیزم های پشت دره تا برسه به دست منتقم، تا بیاد و انتقام مادر علیهماالسلام رو بگیره😭 الغوث،طاقت دل شیعه تمام شد داغ فراق حضرت دلبر، مدام شد یارب بیا دگر فرجش را رقم بزن صبر تمام منتظرانش تمام شد شد موی ما سپید و ببین که دعای ما با اضطرار، خواهش  ِ درک  ِامام شد شد قلب شیعه خون و فقط وعده ی ظهور بر درد هجر منتظران التیام شد بنگر هنوز منتقمت گریه می کند صبح و مساء مراد دلش، انتقام شد از لحظه ای که وارث هیزم شده ست او دیگر خوشی به سینه ی پاکش حرام شد آن هیزمی که آتش بیت علی شده حالا دلیل روضه ی هر صبح و شام شد هیزم کجا و خانه ی زهرای مرضیه آن جا که قلب احمد ِ خَیْرُالاَنام شد هیزم کجا و خانه ی حیدر که جبرئیل با صد اجازه وارد آن با سلام شد آن خانه ای که نوکر آن شاه عالم است مریم کنیز خانه و سلمان، غلام شد بیتی که بی اجازه؛ مَلَک، واردش نشد حالا بدون اذن، در آن ازدحام شد غربت همین که پشت در  ِخانه،طاهره با ثانی حقیر و لعین، هم کلام شد لعنت به آن که با لگدش، دنده ای شکست تا وقت مرگ، داغ علی مستدام شد احمد کجاست تا که ببیند به بیت وحی با تازیانه دختر او، احترام شد سی سال درد حیدر کرّار این شده: هیزم بیار  ِمعرکه، صاحب-مقام شد آن شعله ای که شد شرر قلب مرتضی در کربلا شراره ی اهل خیام شد هیزم به کوفه، بین تنوری رسید و بعد شعله کشید و داغ شرربار  ِ شام شد در کوچه ها رسید به عمّامه ی امام اسباب بغض و کینه ی اشرار بام شد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
تمامی سبکهای مهدوی فاطمیه در کانال
السلام علیک یا مظلومه ياشهیده یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام ابر سیاه پرده به روی ستاره زد دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد از کینه های روز غدیرش توان گرفت یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت‌ می خواستم که قد بکشم در برابرش باشم پناه مادر و روی مطهرش با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم افتاد کوه صبر پدر در برابرم از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد بد زد که حال مادر ما احتضار شد چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد وجهی که بود مایه ی آرامش نبی شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت من ماندم و گلایه و درد نگفتنی قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد مویم میان روضه ی کوچه سپید شد هر چند من شهید جنایات همسرم در واقع کشته از غم سیلی به مادرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
در پشت در غرور من و مرتضی شکست میخی رسید و یاس من از کینه ها شکست در پشت در تمامی مویم سپید شد یک سوم ذراری حیدر شهید شد دشمن ز بغض روز غدیرش توان گرفت یک ضربه زد ولی دو هدف را نشان گرفت چون دید بی کسم به خودش گفت بد بزن حالا که صبر پیشه نموده اسد بزن مهلت نداد تا کمی از در جدا شوم از حدّ فاصل لب میخش رها شوم با ضربتی تلافی روز غدیر کرد مسمار آمد و وسط سینه گیر کرد می خواستم کناره روم از مسیر میخ در را فشار داد و شدم من اسیر میخ مسمار سمت سینه ی من بی اجازه رفت گویی به سمت حنجر محسن گدازه رفت (یا فِضّةُ خُذینی) ِ من از جگر رسید اما علی به داد دلم پشت در رسید از زیر خار ، یاس کمان را رها نمود مسمار داغ ِسینه ی من را جدا نمود چاره نبود زیر عبایش مرا گذاشت من را میان ناله ی (مهدی بیا)گذاشت این جا عبا برای علی راه چاره شد پوشش برای یاس میان شراره شد کرب و بلا دوباره عبا چاره می شود چاره برای پیکر صدپاره می شود اینجا سخن ز زخم تمام بدن نشد از نیزه ای که رفته به پهلو سخن نشد اینجا ز قطعه قطعه بدن صحبتی نشد از لخته ی درون دهن صحبتی نشد یک دنده جابجا شده در پشت در ولی در کربلا تمامی صحرا شود علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
😭😭😭 زبان حال حضرت علی علیه السلام با میخ گریز به پایین پا... میخ، با فاطمه ام بد کردی دشمنی با گل احمد کردی لحظه ی حمله ی آن نامردان یاری ثانی مرتد کردی میخ، در جنّت دنیا بودی حافظ خانه ی زهرا بودی از چه این گونه خیانت کردی کاش در سینه ی اعدا بودی میخ، با دشمن من هم دستی سینه ی فاطمه را بشکستی گل نشکفته ی او را پرپر راه را بر نفس او بستی میخ، شش ماهه ی ما را کشتی پسر شیر خدا را کشتی یک حسین و حسن دیگر را محسن آل عبا را کشتی نشدی میخ، چرا شرمنده شده ای قاتل این پرونده رفتی و قسمت زهرا کردی زخم بر سینه و درد دنده فاطمه خورد زمین، واویلا بین اشرار لعین، واویلا من خودم روی زمین می خوردم وقت تدفین جنین، واویلا فضّه را خواند ولی من رفتم یک تنه بین چهل تن رفتم تازیانه، لگد و کعب نی وسط کینه ی دشمن رفتم خانه ام غرق غم و ماتم بود خون جگر، نور دل خاتم بود غیرت الله منم، دیدم که کلّ ِخانه پُر ِ نامحرم بود خوب شد بود عبا همراهم مرهمی شد به دل ِپُر آهم چاره ام بود عبا، شد با آن مخفی از دیده ی ظلمت، ماهم گریز... از عبا خواندم و با اشک و آه رفت قلبم حرم ثارلله شاه، پیش تن اکبر عمری منتظر مانده به راه ِخونخواه چید بر روی عبا اکبر را اکبرش نه،صد و ده اصغر را اکبرش را که جوانان بردند باید او هم ببرد خواهر را منتقم نیست قراری دیگر در دل خسته ی آل حیدر یک دعا بهر ظهور خود کن العجل، مرهم زخم مادر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158