از شوال تا محرم
#سبک_50_محرم
#دهتایی_پنجم
#زمینه_واحدتند_نزله_شورمقتلی_شلاقی
#شب_عاشورا
#وداع
#ظهر_عاشورا
گریه نکن کنار من
این لحظه های آخرم
امشبو بیدارم تاخوب
ببینمت ای خواهرم
امشب ای سامونم
پیش تو مهمونم
عصر فردا تنها
راهیه میدونم
قامتم خم از.............داغ اکبره
روی دست من......خون اصغره
اُختی الغریب......
🌸🌸🌸🌸🌸
درنصف روز خزون میشه
باغ منو و باغ حسن
گلای یاس یکی یکی
پرپر میشن جلوی من
تومیشی محتضر
اون لحظه ی آخر
میزنی بر گلو
بوسه جای مادر
میشی زائر...........تن بی سرم
میبوسی بادرد.....رگ حنجرم
اُختی الغریب...
🌸🌸🌸🌸🌸
آماده کن این دستی که
تو دستمه برا طناب
با پای زخمی وکبود
میری به مجلس شراب
میشه اشکت روون
با زخم خیزرون
جاری میشه خونم
از لب و از دندون
میکشه تورو....غم بی حساب
جسارت میشه.....جلوی رباب
اُختی الغریب
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
سبک دهتایی ششم
یک سربندمهدوی
سه بند موضاعات هر شب
سبک: نوحه، سنگین، زمینه
👇👇👇👇👇
سربندمهدوی
#دهتایی_ششم
بیا ای آقای عالم
به پا کن باز مجلس غم
عزای جدّت حسین است
رسیده ماه محرم
امامم، بیا از بین صحرا
نظر کن، به اهل هیئت ما
با سوزت، بزن آتش به دلها
مجالس را روشن کن با نورت
به پاکن محشری با ظهورت
صفا دارد تنها این مجالس
با حضورت
الهی، به زینب، فرج را کن مقدّر...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
از شوال تا محرم
#سبک_51_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_اول_محرم
#شهادت_حضرت_مسلم_علیه_السلام
گره خورده این نگاهم
به سوی آن کاروانت
می آیی کوفه،دراین شهر
همه دارند قصد جانت
حسین جان،دگر یاری نداری
دراین شهر، خریداری نداری
میا که ، غریب این دیاری
به روی بام دار الاماره
برایت شد دیده خون دوباره
دگر بهر برگرداندن تو
رفته چاره
غریب ِ،مدینه،میا کوفه حسین جان
🌸🌸🌸🌸🌸
اگر می آیی به این سمت
دگر اصغر را نیاور
که اینجا از خون حنجر
لب خشکش می شود تر
بُود آب،اگر چه مهر زهرا
ببندند،به سویت راه دریا
بمیرد، ز مشک پاره سقا
اگر بردی اصغررا به میدان
گلوی پاک او را بپوشان
ز تیری کشته گردد علی با
کام عطشان
غریب ِ،مدینه،میا کوفه حسین جان
🌸🌸🌸🌸🌸
اگر چه دیدم جسارت
جدا گردد این سرمن
نگردد دیگر ز مرکب
شکسته سرتاسر من
حسین جان،شوی بی یار ویاور
به مقتل،شوی در خون شناور
گل تو ، ز نعل تازه پرپر
میاکه داغت، خواهر نبیند
تو را لب تشنه مادر نبیند
سکینه چهل منزل به نیزه
سر نبیند
غریب ،مدینه،میا مولا حسین جان...
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
از شوال تامحرم
#سبک_52_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_سرزمین_کربلا
بیا برگردیم حسین جان
که اینجا قلبم حزین است
تمام غم های عالم
نهفته در این زمین است
برادر،شدیم کرب وبلایی
مگو که،شده وقت جدایی
مرا از، بلا بنما رهایی
بیابرگردیم سوی مدینه
ندارد طاقت ِغم،سکینه
برای رأس تو درکمین است،
تیغ کینه
واویلا ، واویلا ، شدیم کرب وبلایی...
یا
واویلا،واویلا، حسین شد کربلایی...
🌸🌸🌸🌸🌸
ببین آسوده سه ساله
شده هم بازی اصغر
برایش سنگین بُود که
ببیند بر نیزه ها سر
کنارت، رقیه روبه راه است
نگاهی، نما او بی گناه است
بدونت،دراینجا بی پناه است
کنار تو جزخوبی ندیده
ندارد تاب دست بریده
شود بی تو از درد وغم شام
قدخمیده
واویلا واویلا شدیم کرب وبلایی...
یا
واویلا،واویلا،امان از این جدایی...
🌸🌸🌸🌸🌸
میان خیل محارم
به سوی خیمه روانم
کفیلم باشد ابالفضل
تو باشی روح و روانم
امان از،غروب عصر آخر
نماند، دگر در خیمه یاور
ز مرکب،شوی تو پاره پیکر
شود بر اهل خیمه جسارت
کنم جسمت را بی سر زیارت
هم انگشت و هم انگشتر تو
رفته غارت
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
از شوال تا محرم
#سبک_53_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
رسیدی بابا ولی با
هزاران زخم شکفته
نشسته در سینه ی من
هزاران درد نگفته
چه گویم،من از درد اسارت
به طفلی،شنیدم صد اهانت
جواب ِ، یتیمی شد جسارت
به روی تن مانده صد نشانه
کمان گشتم از درد زمانه
مرابرد دشمن تا کوفه وشام
ظالمانه
غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم....
یا
غریبم،غریبم،سه ساله ی حسینم...
🌸🌸🌸🌸🌸
مپرس از موی پریشان
مپرس از زخم روی سر
ز جور قوم یهودی
شده هر جایم زخون تر
امان از، جفای کوچه وشام
شکسته، همه سرهای ایتام
گُل ِ سر ،شده خاکستر بام
دل دشمن ِحیدر شده شاد
سر ِتو بابا از نیزه افتاد
شده در کوچه مویم سپید از
ظلم وبیداد
غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم..
🌸🌸🌸🌸🌸
به رأسم هرچه غم آمد
ولیکن معجر نیفتاد
مپرس از چاک لباسم
نگه بر تشت زر افتاد
غمین از، تب ِبزم شرابم
به فکر ِ،دل بی بی ربابم
لب تو،پریشان کرده خوابم
غم ودرد زینب بی کران شد
ز دندان،خون تازه روان شد
جواب قاری واشک زینب
خیزران شد
غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم...
🌸🌸🌸🌸🌸
نظر ننما ای پدرجان
به گوشی که گشته پاره
ز دست زجر ستمگر
شکسته آن گوشواره
نبودی ، در آن شام ِشرربار
به سیلی،شدم از خواب بیدار
دویدم،به صحرا بر روی خار
دوباره شد داغ ِکوچه تکرار
زسیلی مادری خوردبه دیوار
نگاهی از ضرب دست کینه
شد دگر تار
غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم...
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
از شوال تا محرم
#سبک_54_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_چهارم_محرم
#شهادت_گلهای_حضرت_زینب_علیهم_السلام
دوطفلم در انتظارند
پریشان و دیده گریان
اجازه از من گرفتند
که در راه تو دهند جان
چو دیدند ،عبا و اکبرتو
شنیدند ، نوای اصغر تو
به راهند،شوند تا پرپر تو
ببین می خواهند دیگر بمیرند
اسیری ِمادر را نبینند
ز مُردن در راهت یابن زهرا
جان بگیرند
فدایت،حسین جان،همه دار وندارم...
یا
فدایت،برادر،شدند گلهای زینب...
🌸🌸🌸🌸🌸
زره بر تن ،لشکر من
مهیا بهر نبردند
اجازه ده تاکه دور ِ
گل روی تو بگردند
برادر ، برایت تحفه دارم
ببین که، دگر چیزی ندارم
همین بود،همه داروندارم
دگر من هم مادر شهیدم
ز داغ تازه جوان خمیدم
ببین چون تو ازداغ جوانم
موسپیدم
فدایت،حسین جان،همه دار وندارم
🌸🌸🌸🌸🌸
درون خیمه نشستم
نبیند کس این فغانم
دگر اشکم را نبینی
نبینی قامت کمانم
نثارت، شده گلهای جعفر
دویاسم،شدند قربان اصغر
فدایت، تمام هست خواهر
روان شد اشک شادی ز دیده
دوطفلم بهرت درخون تپیده
دگر زینب ازگلهای باغش
دل بریده
فدایت،حسین جان،همه دار وندارم..
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
از شوال تامحرم
#سبک_55_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_پنجم_محرم
#شهادت_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهماالسلام
رها کردم دست عمه
چو دیدم مولا غریبی
عمو جان سویت دویدم
نبینم شیب الخضیبی
عموجان،به مهرت جان فدایم
تو جای ِ ، پدر بودی برایم
به راهت،به مرگ خود رضایم
نمی خواهم بی تو من بمانم
نموده هجر ِاصغر کمانم
ز بعد دیدن داغ قاسم
نیمه جانم
عموجان ،عموجان،غریب مجتبایم
🌸🌸🌸🌸🌸
گذشت تیر از سینه ام حال
به بازوی تو رسیده
چشیدم درد سه شعبه
چه دردی اصغر کشیده😭
عموجان،مریز از دیده باران
دل من ،دگر بگرفته سامان
چرا که،درآغوشت دهم جان
شدم در طفلی اُسوه ی ابرار
شدم جان پناهت بین اغیار
جدا شد دست من در ره تو
چون علمدار
عموجان،عموجان،غریب مجتبایم
🌸🌸🌸🌸🌸
شده خاطر تو زنده
ز تیر خورده به سینه
نهادی باز دست به پهلو
به یاد داغ مدینه
شدی باز،ز درد مجتبی سیر
کشیدی،تو از تابوت او تیر
شدی در،کنار او زمین گیر
ببین که خشکیدم، بی بهارم
به جز تو بابایی من ندارم
به روی دامانت ای عموجان
جان سپارم
عموجانم،عموجان،شهید مجتبایم
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@abdolmohsen158
از شوال تامحرم
#سبک_56_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_شام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_ششم_محرم
#شهادت_حضرت_قاسم_علیه_السلام
تو ای مجتبی خصالم
مزن دست و پا کنارم
که در هجران برادر
همیشه بودی قرارم
نصیبت،هزاران زخم کاری
چرا که ، زره بر تن نداری
به هرجا،شده خون تو جاری
تورا ای قاسم برسینه بردم
ز داغ جسم صدپاره مُردم
ازاین فاصله ی ابروانت
غصه خوردم
امان از،امان از،گل نشکفته،قاسم
یا
غریبم،شهیدم،عزیز مجتبایم...
🌸🌸🌸🌸🌸
ز هر نعل اسب دشمن
به جسمت نقشی نشسته
بمیرم هر استخوانت
به زیر مرکب شکسته
زجسمت،هزاران چشمه جوشید
ز خون ِ، تنت رودی خروشید
گُل تو ، ز تیر و نیزه خشکید
جلوی بابایت روسفیدی
چو اکبر، اربااربا شهیدی
بمیرم درزیر پای مرکب
قدکشیدی
امان از،امان از،گل نشکفته، قاسم
🌸🌸🌸🌸🌸
اگرچه کم سن وسالی
حریف رزمت نبودند
بمیرم ای ماه گلگون
توراسنگ باران نمودند
چو دیدم،تو را ذکرم حسن شد
ز تیر ِ ،عدو خونین کفن شد
کنارش ، خمیده قدّ من شد
دوباره داغ دل شعله ور شد
غمین از یاد تشت وجگر شد
بمیرم قلب بابت ز همسر
پر شررشد
امان از،امان از،گل نشکفته قاسم..
یا
غریبم،شهیدم،عزیز مجتبایم....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158
از شوال تامحرم
#سبک_57_محرم
#دهتایی_ششم
#به_همراه_ظهرعاشورا_وشام_غریبان
#نوحه_سنگین_زمینه
#قابلیت_اجرا_با_تمام_سبکها
#شب_هفتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
بخواب ای لاله ی تشنه
بخواب ای شش ماهه اصغر
نمانده یک قطره ی آب
که لبهایت را کند تر
علی جان،ببین حالم خراب است
به حالت ، دل عمّه کباب است
به خیمه ، پریشانت رباب است
بخواب ای اصغر،سقّا نداریم
رهی سوی این دریا نداریم
از این لبهای باران ندیده
خون بباریم
شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر..
🌸🌸🌸🌸🌸
دگر نایی در تنت نیست
گذاری بر شانه ام سر
عدو بگرفته نشانه
سپیدی زیر حنجر
علی جان،شدی ازخون خودسیر
سه شعبه ، تو را بگرفته از شیر
ز خون ِ ، گلوی تو شدم پیر
چرابر روی لب خنده داری
مرا تنها در میدان گذاری
دگربر پیکر از ضربه ی تیر
سر نداری
شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر
🌸🌸🌸🌸🌸
درآغوشم جان سپردی
خزان گشتی ای بهارم
دگر روی بردنت را
به سوی خیمه ندارم
دهم چه،جواب مادرت را
خدایا ، نبیند حنجرت را
لبی که،زخون گشته ترت را
سپارم برخاکت تا نبیند
گلوی صدچاکت را نبیند
اگربیند این زخم سه شعبه..
او بمیرد
شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آدرس کانال اشعار:
@abdolmohsen158