eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.6هزار دنبال‌کننده
95 عکس
56 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
از شوال تا محرم بیا بنشین در کنارم شده دیگر شام آخر مسوزان این قلب مضطر مکن گریه هی تو خواهر همیشه،انیس من توبودی ز قلبم، غم دل را زدودی زاشکت،چرا حالا چو رودی مزن برقلبم آتش تو خواهر جدایی من را کن تو باور شوی در غروب عصر فردا بی برادر امان از ،امان از ،دل غمبار زینب 🌸🌸🌸🌸🌸 صبوری کن عصرفردا ببینی سوی عدویم جلوی چشم سکینه زنی بوسه برگلویم واویلا،شوم بی یار ویاور روم من، به میدان بار آخر گل تو ، شود با کینه پرپر کشیده صدها خنجر ببینی روی تل، پاره پیکر ببینی به دست شمر ملعون واویلا سرببینی 🌸🌸🌸🌸🌸 مهیاشو خواهرمن برای روز اسیری ببوسی پاره رگم را کنارم خواهی بمیری ز رگها،تو خواهر بوسه چینی ز مرکب، تو زخم تازه بینی سرم را ،به روی تن نبینی رود انگشتر من به غارت جواب ناله هایت جسارت شود تا زنده ای در غم من گریه کارت امان از،امان از ،دل غمبار زینب... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم بخوانم باحال خسته نمازم را من نشسته هزاران بار این دل من ز داغ گلها شکسته به جسمم،دگر نایی ندارم ز دیده،شبیه چشمه سارم ندارد،سحر این شام تارم ز دودوآتش،رنگی به رو نیست دگر یاری در بین عدو نیست رقیه گوید خوابم نیاید گرعمو نیست غریبم،غریبم،منم ام المصائب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 رباب آبی خورده اما ز دیده باران ببارد شده آزاد آب ولیکن دگر شیرخواری ندارد کلامش، شده روضه اصغر که تشنه،گل او گشته پرپر سه شعبه،نمودش پاره حنجر تمام موی او هم سپیده جوانی اصغر را ندیده ز داغ شش ماهه ی رضیعش شد خمیده غریبم،غریبم،منم ام المصائب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسینم گوشه ی مقتل به خون خفته، سر ندارد واویلا یک جای سالم دگر بر پیکر ندارد سکینه ، بهانه گیر ِباباست دوچشمش،پریشان مثل دریاست دوباره ، غمین ِ دست سقاست امان از غربت صبح فردا شویم همسفر با خیل اعدا گذاریم تنها جسم حسین را بین صحرا غریبم،غریبم،منم ام المصائب... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم از مسیر کوفه برگرد مسلمت در شهر کوفه گشته تنها بی قراره چشم زارم گشته از این بی کسی های تو دریا اهل کوفه بی وفایند من گرفتارم ببین در بین اعدا کوفه نیا حسین قحطی شده وفا چشم انتظار توس یک قوم بی حیا آه ای شه مظلوم.... یا آه ای حسین جانم... 🌸🌸🌸🌸🌸 گر میایی سوی کوفه اصغرت را با خودت دیگر نیاور گر میایی ای حسین جان یک زره اندازه ی قاسم بیاور ساربونت بی حیا است پیش او انگشترت را دربیاور همراه خود بیار معجر اضافه تر رقیه رو نیار که سخته این سفر آه ای حسین جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گرچه اینجا بر روی بام میشه رأس من جدا از پیکر من اما دیگه با جسارت برروی نیزه نمیره این سر من دیگه جسم من نمیره زیر نعل تازه نزد خواهر من میون مقتلت تنت میشه رها سرت میره حسین به روی نیزه ها آه ای حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم پاشو زینب خواهر من کاروون به قتلگاه من رسیده میدونم که بی قراری اشک غربت از چشای تو چکیده پا میزاری به زمینی که در اون میشه قدت از غم خمیده رسیده کاروون به دشت پر بلا اینجا محاسنم با خون میشه حنا آه اختی المظلوم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا که تو غم نداری وقتی که حامیّ توس عباس و اکبر خیمه داره آب کافی توی آغوش رباب سیرابه اصغر اما زینب آه و صد وای از مصیبت های عصر روز آخر چندروز دیگه سرم میره رو نیزه ها زخمی میشه تنم به زیر دست وپا آه اختی المظلوم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 شد فراهم واسه ی تو تا لب حرم یه کوچه از محارم با شکوهی همره توس یه طرف اکبر یه سمت دیگه قاسم اما زینب روز آخر همسفر با تو میشه یه قوم ظالم میری به سمت شام با شمر بی حیا میدن جوابتو با تازیونه ها آه اختی المظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم یک سه ساله /نیمه جونه/ تو خرابه کرده باباشو بهونه مثل زهرا /قدکمونه/ بمیرم خورده ز دشمن تازیونه حق داره که/ نگرونه/ غصه دار ضربه های خیزرونه به روی نیزه ها /سر باباشو دید از داغ روی داغ/ موهاش شده سپید آه یا ابالمظلوم... 🌸🌸🌸🌸🌸 اومدی ای /پاره حنجر/پیش چشمایی که چل منزل شده تر یاس باغت/گشته پرپر/شد شکسته رأس من با بغض حيدر گشته نیلی/ روی دختر/خورده ام سیلی من از زجر ستمگر به گوش پاره ام / بابا نکن نگاه خورده همش کتک/این طفل بی گناه آه یا ابالمظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 این دل من/ غمگساره /دیگه به این زندگی میلی نداره اگه قلبم /بی قراره/چرا دشمن رأستو برام میاره از سر تو/خون می باره/کی رگای حنجرت رو کرده پاره ببین که دخترت/شد دیگه خون جگر بابا منو دیگه / همراه خود ببر آه یاابالمظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
از شوال تا محرم رخصتی ده ای حسین جان لشکر زینب مهیای نبردند این دو یاسم بعد اکبر شده اند پژمرده و لبریز دردند وقتی دیدند بی کسیتو حق بده میخوان که دور تو بگردند میخوان گلام بشند فدایی سرت بشن شهید مث علی اکبرت آه یا اخ المظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 افتخارم این شده که مادر غم آشنای دو شهیدم ای ولیّ و مقتدایم از گلام در راه عشقت دل بُریدم تا نبینم داغشون رو پرده ی خیمه رو پایین من کشیدم سپاه جعفرند از دشمنا سرند تو آغوشت داداش میخوان که جون بدند آه یا اخ المظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 ای برادر نور عینم کن قبول این تحفه ی ناقابل من واسه گلهام غم ندارم از غم اکبرشکسته این دل من مونده یادم اون عبا و شد تن صد پاره ی او قاتل من همراه اون عبا شدی تو محتضر موهات شده سپید بعد از داغ پسر آه یا اخ المظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
از شوال تا محرم ای عموجان اومدم من وقتی دیدم که نداری یار و غمخوار من نبینم یابن زهرا درمیون دشمنا باشی گرفتار رفته صبرم وقتی دیدم گوشه ی مقتل تو داری زخم بسیار چرا عموی من شدی تو غرق خون شیب الخضیبی و هستی تو نیمه جون آه عمی المظلوم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بعد داغ اصغر تو دیگه توی قلب من نمونده سامون نه فقط دست کل جونم فدای یه موی اکبرت عموجون من دلیرم مثل قاسم وقتی شادم که تو راه تو بدم جون شکر خدا شده دستم برات سپر از من حالا دیگه راضی شده پدر آه عمی المظلوم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داغ بابام تازه شد باز وقتی که یا مجتبی از من شنیدی یادت اومد تو مدینه پاره های جگر بابامو دیدی وقت تشییع با قد خم از کفن با گریه تیرا رو کشیدی من هم مث بابام شهید کینه ام تیر جفا زده دشمن به سینه ام آه عمی المظلوم... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
از شوال تا محرم نرو قاسم سوی میدون یادگار مجتبی بمون کنارم نور چشم ِاهل خیمه نرو که با رفتنت میره قرارم نوجوون لشکر من زرهی اندازه ی تنت ندارم احلی من العسل برات شهادته مردن به راه من براتو حاجته آه ولدی قاسم... 🌸🌸🌸🌸🌸 زیر پای اسب دشمن قد کشیدی ای عزیز مجتبایم روبه روی چشم زارم می زنی تو دست وپا ای جان فدایم استخوان سینه ی تو شدشکسته ای گل ِ از خون حنایم ورق ورق شدی قرآن مجتبی درراه عشق من آخر شدی فدا آه ولدی قاسم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در کنار جسم پاک ِ زخمی از بارون سنگ تو خمیدم من کشیدم با غم و درد نیزه از پهلویت ای تازه شهیدم زنده شد باز داغ بابات داغ تیرایی که از تنش کشیدم شد قد من خم از داغ بابات حسن از درد تو حالا شکسته قلب من آه ولدی قاسم... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen128
از شوال تا محرم غم تو خیمه/بی حسابه/صدای لالایی بی بی ربابه آخه اصغر/نمی خوابه/بمیرم لب تشنه از قحطی آبه واسه ما‌در/این عذابه/ببینه اشکای طفلش بی جوابه گریون شدن همه/ از آه و ناله هاش بس که نخورده آب/زخمی شده لباش آه یا علی اصغر 🌸🌸🌸🌸🌸 من بمیرم/شدی بی جون/سرت افتاده رو شونه هام علی جون حنجر تو /دیده میشه / حرمله کرده کمین گوشه ی میدون کینه داره/دشمنه تو/میکنه دردت رو با سه شعبه درمون تو قلب حرمله / کینه ی حیدره تیر سه شعبه هاش/شبیه خنجره آه یا علی اصغر 🌸🌸🌸🌸🌸 لاله ی من/‌‌‌‌شده پرپر/ روی دست بابایی که دیگه پیره من بمیرم/ مثل اکبر/ قسمتش بوده علی تشنه بمیره مادرش از/دنیا سیره/تو حرم بهونه شو داره می گیره چطور برم دیگه/به سمت خیمه گاه کشته شده چرا/این طفل بی گناه وای یا علی اصغر... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
از شوال تامحرم ای جوونم دیده بگشا اومدم پیش تو با کنده ی زانو داری هر جا صد نشونه خون تو جاری شده از چه به هرسو از شرار تیغ دشمن فاصله افتاده بین این دو ابرو از هم جدا شده هر بند پیکرت هرجا نشونه هست از یاس پرپرت آه یا علی اکبر.... 🌸🌸🌸🌸🌸 می گذارم صورتم رو روی گونه ت تاکه دل آروم بگیره ای امیدم چاره ای کن بهر بابایی که از داغ تو پیره نور عینم کن دعا که در کنار پیکرت بابا بمیره چرا شدی خموش موذن حرم رحمی نما علی به دیده ی ترم آه یا علی اکبر.... 🌸🌸🌸🌸🌸 عمه حالا با غم ودرد در کنار جسم صدچاکت رسیده من بمیرم آه و صد وای بر عبا یک پیکر صدپاره دیده از غم تو من خمیدم قامت او هم ز داغ تو خمیده شده محاسنم از خون تو خضاب بی تو حیات من دیگر شده عذاب آه یا علی اکبر.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم یاابالفضل ساقی من ای که هستی غصه دار مشک پاره ای توتنها یاور من بعد تو از خیمه هایم رفته چاره می کشم تیر از نگاهت زد به قلبم زخم چشم تو شراره ای باغ مرتضی چرا شدی خزون نمونده تو تنم از داغ تو توون آه یا ابوفاضل... 🌸🌸🌸🌸🌸 ای پناه اهل خیمه ای علمدارم چرا دستی نداری موندگاره تا همیشه داغی که از رفتنت بردل میزاری قدرشیدم قامت تو شد خمیده یک تن صدپاره داری بشکسته رأس تو با گرز آهنین با صورتت حالا خوردی روی زمین آه یا ابوفاضل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در عزایت بی قرارم هلهله گشته جواب ناله هایم بردنت نیست در توونم چون که شد خرج علی اکبر عبایم شد سکینه چشم به راهت آرزو داره که من با تو بیایم در انتظار توس بین حرم رباب ای ساقی ام شده در خیمه قحط آب آه یا ابوفاضل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم شده زینب شب آخر میدونم تاب جدایی مو نداری بسه خواهر پر دردم روبه روم از بس تو کردی گریه زاری دیگه زینب کن صبوری قول بده در داغ من طاقت بیاری فردا مقابلت رأسم جدا میشه سه روز وشب تنم اینجا رها میشه آه اختی المظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 اصغر من تشنه کامه بی ثمر لالایی بی بی ربابه بین خیمه قحط آبه با لب تشنه باید امشب بخوابه عصر فردا من بمیرم یک سه شعبه بر لب خشکش جوابه بر روی دست من پاره میشه گلوش میون خیمه گاه میره رباب ز هوش آه اختی المظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 عصر فردا با غم وآه میزنی تو بوسه بر زیر گلویم بر روی تل تو ببینی بین مقتل من گرفتار عدویم سر ندارم عصر فردا می کنی در بین مقتل جستجویم یک جای سالمی نداره پیکرم بوسه زنی تو بر رگهای حنجرم آه اختی المظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158