سلام علیکم
رفقا به کسی برنخوره
یه صحبت دوستانه...
به جای ناراحت شدن و برچسب زدن که فلانی چقدر ادعا داره بیاییم یه کم فکر کنیم
اول به خودم میگم که هیچ کاری نکردم برای حضرت علیه السلام
آخه بایداینقدر اجراهای مهدوی کم باشه که بگردیم دنبالش
و اگه یکی بخونه خوشحال بشیم بگیم چه عالی بالاخره یه شعر و اجرای مهدوی دیدیم
تاسف باره
من شاعر ننویسم
و مداح هم در جلسه دوساعته،یا اصلا نخونه یا نهایتش پنج دقیقه برای رفع تکلیف.....
مناجات مهدوی اول مجلس هم که تشریفاتی شده
فکر کنیم در این محرمی که گذشت چند تا کار برای حضرت علیه السلام خوندیم
سه تا، پنج، ده....
آیا یه دهه محرم با کلی مجالس همین کافی بود؟؟؟؟؟؟
خداوکیلی در یه جلسه مثلا ده روزه یا ده شب چندتا کار مهدوی خوندیم
دوستان جدیداً دعای الهی عظم البلاء هم که کلا حذف کردیم
توصیه حضرت عباس علیه السلام مبنی بر ۵ بار دعای فرج به نیابت از ایشان رو هم که کلا فراموش کردیم
خدا وکیلی به چه دلیل و بهونه ای
هر دلیلی بیاریم قابل قبول نیست وجز جفا به غریب عصر علیه السلام نیست
جواب به امثال منی که سرتاپا تقصیرم و هیچی ندارم برای گفتن رو ولش کنید
فقط باید به یه نفر جواب بدیم
جوری مجلس بگیریم که بتونیم جواب حضرت زهرا علیهاالسلام رو بدیم
به قرآن قسم خود امام حسین علیه السلام راضی نیست از منتقمش نخونیم
والسلام
التماس دعای فرج
یاعلی
😭😭😭
رسید روضه به خاکستر و سر سجاد
بلندمرتبه رأسی ز صدر نی افتاد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#نزن_یزید
#بزم_شراب
بر بوسه گاه حضرت طاها نزن یزید
بر لعل ِ نور ِ دیده ی زهرا نزن یزید
دیگر نمانده صبر برای مخدرات
پیش رباب و زینب و لیلا نزن یزید
لب باز کرده زخم لبان مطهرش
آبی نخورده بین دو دریا نزن یزید
این لب به زخم اکبر و عباس بوسه زد
بر داغدیده جای تسلّی' نزن یزید
لطمه زنان به مجلس تو آمده علی
پس روبه روی دیده ی مولا نزن یزید
شکل لبان پاره ی او را به هم نریز
پس روی زخم ِ سنگ و عصاها نزن یزید*
بر پنجه ایستاده رقیه به سر زنان
او دختر است بر لب بابا نزن یزید
خواهد رقیه بین خرابه ببوسدش
بگذار بهر بوسه ی او جا نزن یزید
*عصا در کربلا ،عصا در کوفه😭
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#ورود_به_شام6
#لطمه_زنی
#زمینه_شور
#ای_منتقم
چشماتو ببند ای برادر
تا نبینی اشکای ما رو
واسه سرگرمی می زنن هی
با تازیونه بچه هارو
چشماتو ببند ای برادر
شهرو آذین بستند با کینه
یه مشت رقاصه پای نیزَت
میخندند به اشک سکینه
جرم دختر تو چه بوده
که همه پیکرش کبوده
موهای رقیه سفید شد
پیری واسه رقیه زوده
ای منتقم
خوندم تو رو توی بازار شام
وللهه نیست
جای مخدرات در ازدحام
ای منتقم
الغوث و الامان از بغض شام
در کوچه ها
ما رو زدن با سنگ از روی بام
ای منتقم الغوث و الامان....
🌸🌸🌸🌸🌸
چشماتو ببند ای برادر
خواهر توی بزم شرابه
نگاه حرمله با خنده
به اشکای بی بی ربابه
چشماتو ببند ای برادر
مارو آوردن وحشیونه
نخونی قرآن که جوابت
با ضربه های خیزرونه
هرکاری کردم که سکینه
زخم رو لبهاتو نبینه
نشد آخر دید خیزرونو
که میخورد رو لبهات با کینه
ای منتقم
ما رو بیا ببر از بزم شام
مانند لب
می باره رود خون از دیده هام
ای منتقم
الغوث و الامان از بزم شام
پیش همه
خوندم تو رو میون لطمه هام
ای منتقم الغوث و الامان....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#ورود_به_شام
#کوی_یهودی
#بزم_شراب
#زمزمه_روضه_واحد_زمینه
#لطمه_زنی
#ناله_ی_منتظر
غریب عالم
داری می بینی
مضطره توی کوچه ها عمّه ی سادات
تو رو میخونه
با دست بسته
میون ازدحام دروازه ی ساعات
دارن دورش می رقصند
به ناله هاش می خندند
روبه روش تو هر کوچه
مردم حنا می بندند
یک طرفه شمر پست
یک طرفه زجر مست
سر ِ راهشون هر جا
باده ی مجّانی هست
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
فاطمه ها رو می برند میون بازار
سر تموم ِ
گلا شکسته
از وقتی که رفته رو نی سرعلمدار
چقد شنیدند دشنام
از یهودی های شام
ریختند سنگ و خاکستر
رو سرشون از رو بام
با سنگ چندین جلّاد
سرها از نیزه افتاد
آتیش و دود بلنده
از عمّامه ی سجاد
العجل یامنتقم....
🌸🌸🌸🌸🌸
غریب عالم
داری می بینی
دختر مرتضی' توی بزم شرابه
تو صدر ِمجلس
حرمله ی پست
خنده ی تلخش آتیش ِ دل ربابه
داره یزید ِ ملعون
میزنه با خیزرون
جوری که خون میچکه
از لابه لای دندون
بین خنده ی اعداء
جلوی چشم زهرا
پاره میشه واویلا
بوسه گاه مصطفی'
العجل یامنتقم....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/abdolmohsen158
#در_کربلا
اللهم ارزقنا
هستیم زیر سایه ی سلطان کربلا
با یک نگاه ِ فاطمه مهمان کربلا
حتی کلاف، بهر خریدن نداشتیم
ما را خریده یوسف کنعان کربلا
ایمان اگر که بسته به حبّ زیارت است
ما در حقیقتیم مسلمان کربلا
وصف بهشت کار گزافی ست پیش ما
ما را بس است لؤلؤ و مرجان کربلا
خورشید وماه واختر وهرچه منور است
روشن شده ست از مه تابان کربلا
الحق حسین مالک هست خلائق است
وقتی که هستی اش شده قربان کربلا
آخر چرا خزان شده بی جرم و بی گناه
در نصف روز ، باغ و گلستان کربلا
زینت برای دوش نبی با هزار زخم
افتاده از چه گوشه ی میدان کربلا
در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو
شد آیه آیه حضرت قرآن کربلا
دعوا شده ست بر سر یک کهنه پیروهن
در رو به روی خواهر گریان کربلا
انگشت شاه کرب و بلا غرق خون شده
غارت شده عقیق سلیمان کربلا
بر نیزه رفته رأس حسین و تنش شده
عریان رها میان بیابان کربلا
پای برهنه تا حرمش رفته ایم ما
با یاد زخم خار مغیلان کربلا
بعد از ظهور منتقم آل فاطمه
گردد زمان رجعت سلطان کربلا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_انتظار1
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا
از ما چرا همیشه جدایی امامنا
در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست
صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا
قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت
گردد ز دیده عقده گشایی امامنا
آقا بیا که برده فراقت قرار ما
بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا
تازه ست زخم پلک دو چشمت ز اشک خون
ابری برای خون خدایی امامنا
از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود
صاحب بکای صبح و مسایی امامنا
حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات
تب دار داغ شام بلایی امامنا
صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین
در شام یا که کرب وبلایی امامنا
حتما کنار عمّه درون خرابه ای
خونین جگر ز رأس جدایی امامنا
سر را گرفته در بغل و محتضر شده
او هم نخورده آب و غذایی امامنا
گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای
زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا
دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر
دیدم به روی طشت طلایی امامنا
بنگر که موی من شده از داغ تو سپید
من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا
(عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت
خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
#مناجات_انتظار2
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاالسلام
چیست دیگر فرق گل با خار وقتی نیستی
نیست دنیا جز سرای نار وقتی نیستی
امر بر منکر، کنار نهی از معروف هاست
جاده ی بدعت شده هموار وقتی نیستی
مانده در پشت نقاب ِزهد هر روی سیاه
دین شده بازیچه ی گفتار وقتی نیستی
جای تقوا ارزش هر کس مشخص می شود
با ملاک درهم و دینار وقتی نیستی
زشت و زیبایند درهم،صف به صف یوسف نما
جمع گردیدند در بازار وقتی نیستی
نیست حتی یکنشان واضح از سرّ درون
مانده صدها رنگ بر رخسار وقتی نیستی
نه فقط درمان نگردد دردهای لاعلاج
هر طبیبی هم شده بیمار وقتی نیستی
می کشم با حبّ تو تنها نفس،حقّم بده
باشم از این زندگی بیزار وقتی نیستی
پشت این لبخندهای تلخ، غمهای جهان
شد همیشه بر سرم آوار وقتی نیستی
جملگی دیروزها، امروز و فرداها یکیست
شد تمام لحظه ها تکرار وقتی نیستی
منتظر هستی که من لایق شوم اما چه سود
برگناهان می کنم اصرار وقتی نیستی
بنگر ای آب حیات شیعیان،از زندگی
سیر گشته تشنه ی دیدار وقتی نیستی
انتظار من کجا و انتظار مادرت
دم به دم بین در و دیوار وقتی نیستی
منتقم برگرد تا کی با شکایت،روضه خوان
روضه ها می خواند از مسمار وقتی نیستی
گفت با گریه رقیه ،ای عموجانم ببین
می روم تا شام با اجبار وقتی نیستی
ای عموجان می دهد زجرم صدای زجر پست
درد دارد گوش من بسیار وقتی نیستی
بر سر نیزه ببین که ردشدن سخت است سخت
از میان مست ها هر بار وقتی نیستی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158
زبان حال امام حسین با حضرت رقیه علیهماالسلام
#با_سر_رسیده_ام
السلام علیک یا رقیه علیهاالسلام
بابا ببخش نزد تو با سر رسیده ام
بر دامن تو با رگ حنجر رسیده ام
این گونه گر که آمده ام من کنار تو
از کینه ی یزید ستمگر رسیده ام
بی دعوت ِ تو سرزده هنگام نیمه شب
به منزل خرابه ی دختر رسیده ام
روشن شده خرابه و چشمان خیس تو
با رأس پر ستاره و انور رسیده ام
گیسوی من سپید و محاسن ز خون خضاب
چون از کنار پیکر اکبر رسیده ام
گر تشنه ای مخواه ز من آب دخترم
حالا که من بدون برادر رسیده ام
خاکستری ست موی سپیدم چرا که از
کنج تنور خولی کافر رسیده ام
پیشانی ام شکسته و با صورتی کبود
از کوچه های کینه ی خیبر رسیده ام
از لحظه ای که خورده لبم چوب خیزران
با ناله های دائم خواهر رسیده ام
من انتظار پاشدنت را نداشتم
آخر کنار یک گل پرپر رسیده ام
یک جای دست مانده به پهنای صورتت
گویی دوباره خدمت مادر رسیده ام
وقت وصال تو شده ای دخترم ببین
از اشتیاق ِ روی تو با سر رسیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/abdolmohsen158