قطعهای از بهشت
قسمت40✨🌹 #ادامھ بعد با صدايي گرفتهتر گفت: خستهام، بعد از سفر كربلا ديگه دوست ندارم توي خيا
#قسمت41✨🌹
#احتیاط
سال اول طلبگي هادي بود.
يك روز به او گفتم: ميداني شهريه هاي كه يك
طلبه ميگيرد، از سهم امام زمان )عج( است.
ُ با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم، منظورت چيه؟!
گفتم: بزرگان دين ميگويند اگر طلبهاي درس نخواند، گرفتن پول امام
زمان )عج( براي او اشكال پيدا ميكند.
كمي فكر كرد. بعد از آن ديگر از حوزهي علميه شهريه نگرفت! با موتور كار ميكرد و هزينههاي خودش را تأمين ميكرد، اما ديگر به سراغ سهم امام
زمان )عج( نرفت.
هادي طلبهاي سختكوش بود. در كنار طلبگي فعاليتهاي مختلف انجام ميداد. اما از مهمترين ويژگيهاي او دقت در حالل و حرام بود.
او بسيار احتياط ميكرد؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام و حالا ميدانند.
او به نوعي راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت ميكرد كه كارهايش مشكل شرعي نداشته باشد.
به بيت المال بسيار حساس بود، حتي قبل از اينکه ساکن نجف شود.
يادم هست گاهي در پايگاه بسيج درس ميخواند، آخر شب كه كار بسيج
تماسال اول طلبگي هادي بود. يك روز به او گفتم: ميداني شهريهاي كه يك
طلبه ميگيرد، از سهم امام زمان )عج( است.
ُ با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم، منظورت چيه؟!
گفتم: بزرگان دين ميگويند اگر طلبهاي درس نخواند، گرفتن پول امام
زمان )عج( براي او اشكال پيدا ميكند.
كمي فكر كرد. بعد از آن ديگر از حوزهي علميه شهريه نگرفت! با موتور
كار ميكرد و هزينههاي خودش را تأمين ميكرد، اما ديگر به سراغ سهم امام
زمان )عج( نرفت.
هادي طلبهاي سختكوش بود. در كنار طلبگي فعاليتهاي مختلف انجام
ميداد. اما از مهمترين ويژگيهاي او دقت در حالل و حرام بود.
او بسيار احتياط ميكرد؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام
و حالل ميدانند.
او به نوعي راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت ميكرد كه كارهايش
مشكل شرعي نداشته باشد.
به بيتالمال بسيار حساس بود، حتي قبل از اينکه ساکن نجف شود.
يادم هست گاهي در پايگاه بسيج درس ميخواند، آخر شب كه كار بسيج تمام ميشد از دفتر پايگاه بسيج بيرون ميآمد!م ميشد از دفتر پايگاه بسيج بيرون ميآمد!
او در راهرو، كه بيرون از پايگاه بود، مشغول مطالعه ميشد.
شرايط خانه به گونهاي نبود كه بتواند در آنجا درس بخواند. براي همين اين کار را ميکرد.
داخل راهرو لامپ هايي داريم که شب نيز روشن است. هادي آنجا در سرما مينشست و درس ميخواند!
يك بار به هادي گفتم: چرا اينجا درس ميخواني؟ تو حق گردن اين
ُزد گچكاري
پايگاه دارے، همهي در و ديوار اينجا را خود توبدون گرفتن
كردے. همه ُ ي تزئينات اينجا كار شماست. خب بمون توي پايگاه و درس
بخوان.
تو كه كار خلافی انجام نميدي.
هادي گفت: من اين درس رو براي خودم ميخوانم. درست نيست از نوري که هزينهاش را بيتالمال پرداخت ميكند استفاده کنم. از طرفي چون
ميدانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا ميمانم.
اما بيشترين احتياط او دربارهي غذا بود. هر غذايي را نميخورد. البته دستور
دين نيز همين است. برخي از بزرگان به غذايي كه تهيه ميشد دقت ميکردند.
در قرآن نيز با اين عبارت به اين موضوع تأكيد شده: پس انسان بايد به
غذاي خودشو اينكه از چه راهي به دست آمدهبنگرد.
در تهران وقتي غذايي تهيه ميکرديم ميگفت: از کجا آمده؟ چه کسي پخته؟
وقتي ميگفتيم پخت مادر است خوشحال ميشد، اما غذاهاي ديگر را خيلي تمايل به خوردنش نداشت.
#ادامھدارد
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹