قطعهای از بهشت
#قسمت51✨🌹 براي همين رويش را از ما برگرداند و بيرون جاده را نگاه ميكرد. به كربالا كه رسيديم، ما
#قسمت52✨🌹
با اينكه هادي از مؤسسهے اسلام اصيل بيرون آمده بود، اما براي زيارت
كربلا در شبهاے جمعھ به سراغ ما ميآمد و با هم بوديم.
در آنجا دربارهے مسائل روز و ... صحبت داشتيم و او هم نظراتش را ميگفت.
با شروع بحران داعش مؤسسه به پايگاه حشدالشعبي براي جذب نيرو تبديل
شد.
هادے را چند بار در مؤسسه ديدم. ميخواست براي نبرد به مناطق درگير اعزام شود. اما با اعزام او مخالفت شد.
يك بار به او گفتم: بايد سيد را #ببيني، او همهكاره است.
اگر تأييد كند، براي تو كارت صادر ميكنند و اعزام ميشوي.
البته هادے سال قبل هم سراغ سيد رفته بود. آن موقع ميخواست به سوريه اعزام شود اما نشد.
سيد به او گفته بود: تو مهمان مردم عراق هستي و امكان اعزام به سوريه را ندارے.
اما اين بار خيلي به سيد اصرار كرد. او به جهت فعاليتهاي هنرے در زمينهي
عكس و فيلم، از سيد خواست تا به عنوان تصويربردار با گروه حشدالشعبي اعزام شود.
#ادامھدارد ✨
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم 🌿
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے🌹