eitaa logo
آب وآجر.الهه بیات مختاری
237 دنبال‌کننده
354 عکس
129 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا ابد پایین نمی آید سرش از روی نی آن که خون حلق اصغر را به بالا ریخته ... @aboajor
هدایت شده از سعیده کرمانی
.ع می‌خواستم که خیمه به سامان شود نشد غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد گفتم در این دقایق آخر اگر شده روی پر اضطراب توخندان شود نشد روی لب علی که خودش چشمه‌ی بقاست یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر از سنگ‌ها جدا دل انسان شود نشد هرکس که در میان جماعت مردد است شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد جز تیر حرمله که سر از پا نمی‌شناخت یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد شرمنده ام رباب که آغوش زخمی‌ام می‌خواستم براش نگهبان شود نشد تا پشت خیمه‌ها برسم خواستم کمی دستم عمود این سر بی جان شود نشد از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای دفن علی برای من آسان شود؟ نشد 🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☆..کߊ‌ܦ̇ܘ ܠߊ‌ࡐ‌..☆ ســــــلــام بــه کــانالمون خــوش اومــدید♡ Date channel: 1403/4/19 اینجا قـــراره کـــــلی کلیپ،رمان ،عکس و شعر داشته باشیم امــید وارم خوشتون بیاد و در کـــنار ما لـــذت بــبــریــد 𝐵𝑒𝑙𝑖𝑒𝑣𝑒 𝑡𝒉𝑎𝑡 𝑦𝑜𝑢 𝑑𝑒𝑠𝑒𝑟𝑣𝑒 𝑡𝒉𝑒 𝑏𝑒𝑠𝑡 𝑙𝑖𝑓𝑒..🦋 https://eitaa.com/kafelove16
به میدان می رود تا پیکرش را جا گذارد عشق تنش را تکه تکه در دل صحرا گذارد عشق به میدان می رود بدر و احد زیر سپر دارد به قعر خندقش صد لشگر از اعدا گذارد عشق به صوت وصورت وسیرت به پیغمبر شبیه اش نیست که نامش را کنار حضرت طاها گذارد عشق چه شیرین کرده بی تابی او کام شهادت را چه خوش وقتی ست وقتی که به میدان پا گذارد عشق به قد قامت چو گلدسته علی خیر العمل دارد به هر نیت به جز الله اکبر.. لا گذارد عشق میان چک چک شمشیر وقتی تشنه تر میشد لبش را در دهان تشنه ی دریا گذارد عشق به معنی لن تنالو البر حتی تنفقوا یعنی که از مما تحبون بهترین را واگذارد عشق صدای خشک شمشیر از گلوی تشنه می بارد سر بی تاب را بر نیزه آن بالا گذارد عشق شکست آیینه و چندین برابر گشت زیبایی بنای کل نور واحد از این جا گذارد عشق «لیال عشر» «والفجر» شب تاریک تاریخ است که نام کربلا را «عروة الوثقي » گذارد عشق @aboajor
ای پیکر صدپاره ی صد چاک حسین ای خون تو از تبار گل پاک حسین از سرخی گودال دل عرش افتاد لولاک کما خلقت الافلاک حسین @aboajor
در مشهدت آفتاب برپا کرده یک روضه کنار آب برپا کرده با ذکر حسین صحن سقاخانه دریا شده انقلاب برپا کرده @aboajor
خورشید رفته از شب و ماه اسارت است قرص قمر در عقرب شوم مدارها @aboajor
آتش زده است صورت گل را عذارها افتاده خون به ساحت سرخ انارها آماج تیر غمزه و غم توأمان شده دل برده است معرکه از بی‌شمارها سردار سر ندارد و افتاده روی خاک پاشیده خون به پیکره‌ی استوارها بر روی نیزه از وسط دشت می‌برند سردارهای قافله را نیزه‌دارها باغ از کمر شکسته به شلاق می‌کشند گل‌های تشنه را همه از بین خارها خورشید رفته از شب و ماه اسارت است قرص قمر در عقرب شوم‌مدارها تنها عمود خیمه ولی ایستاده است با اقتدار زیر تمام فشارها یک زن که بوی عطر شب چادرش شده است آرام بی‌قرار دل بی‌قرارها هر جا گشوده بند زبان را بریده است نیش زبان چرکی و مسموم مارها هر جا که خطبه خوانده به آتش کشانده است کاخ سیاه سلطنت نابکارها یک زن رسول لشگر هفتاد و دو تن و... یک زن امیر قافله‌ی سربدارها زینب شروع کرب و بلایی دوباره است زینب ادامه ی همه ی اقتدارها @aboajor
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت آن داغ‌دیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را آن دیگری بر او بِفشانَد گُلاب و شَهد تا تقویت کند دلِ مِحنِت چَشیده را یک جمع دَعوَتَش به گُل و بوستان کنند تا بر کنندش از دل خارِ خَلیده را جمعِ دگر برای تسلّایِ او دهند شرح سیاه‌کاریِ چرخِ خمیده را القصّه هر کَسی به طریقی ز روی مِهر تسکین دهد مصیبتِ بر وی رَسیده را آیا که داد تسلیتِ خاطرِ حسین؟ 😭 چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را آیا که غمگساری و اَندُه بَری نمود لیلایِ داغ دیدهٔ زَحمت کَشیده را بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد آتش زدند لانهٔ مرغِ پریده را
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
داستانِ کربلا به سر رسید و قصّه ناتمام ماند امتدادِ روضه را بخوان که مجلسِ یزید هست بعدِ کربلا هنوز هم شهید هست...
هر که را دیدم خطی از عشق تو بر روی داشت ای گلوی تازه خونت تا کجاها ریخته.... @aboajor
برداشتی از خطبه امام سجاد ع در مسجد شام صدا و گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها بخوان تا بشنوند این روضه هارا کورها ،کرها به منبر میروی تا واکنی بغض غریبت را بخوانی آیه ی والعصر در داغ صنوبرها به ذلت می‌کشاند خطبه ات نمرود شامی را بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها زلال زمزم نام علی را در سبو داری که از نام علی مستی بگیرد باز ساغر ها چه پیکاریست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت! به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم بگریید ای مسلمان زاده ها در مرگ باورها طواف کعبه ی این ناکسان بی حیا تا کی؟ فقط دور مدار عشق میگردند قنبرها سخن از یال خون افشان و سم اسب ها، آری سخن از بوسه ی تیر است روی نبض حنجرها میان جنگل سرنیزه ها و تیغ ها دیدم هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها دلم میسوزد از تکرار تصویر پریشانی دمی که شعله می‌رقصید روی حزن معجرها صدای لالای یک زن غمدیده می آید پر است از آتش تب گرمی آغوش مادرها زیارت میکنم با اشک این سرهای بی تن را به یاد آیه های روشن و خونین پیکرها شما در خواب غفلت بوده اید و ماه را کشتند بخوابید ای شقاوت پیشه ها در گرم بسترها چگونه آفتاب نام مولا را نمی بینید شمارا شرم باد از غربت رسم پیمبرها منم فرزند مکه،من صدای مطلق وحی ام پرم از معجزات روشن الله اکبر ها برایم بعد از این هر روز روز سخت عاشوراست انا ابن الفاطمه میراث دار روضه ی سرها.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«مرتضی امینی تبار» بازیگر سریال زخم کاری، از بی مهری هایی که به خاطر عقایدش به او شده، دلش خون و ولی با شجاعت میگه: «میخوان به من بگن تو رفتی گفتی حسین؟ بگن! دیگه هیچ فیلمی از منِ یه ذره نبین»... @aboajor
آب آور خیمه حضرت والا ، دل صد پاره شده است جسم و پا بر جا دل افتاده ز اسب تشنه برروی زمین بی دست بریده است از دنیا دل @aboajor
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کنون که گردش ایام را ثباتی نیست ‏همان‌ خوش است که در عشق بگذرد ایام ‌ @robaiiyat_takbait
چای سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم((: @aboajor
بنشین لب این فاصله نزدیک شو نزدیک ای بوسه ی تو شربت گل گاو زبانم.... ای رو به خودم این همه گسترده خودم را ای باز شده از کلمات تو دهانم @aboajor