مانند شعری که لباس از تور دارد
درساحلت شعری سرودن شور دارد
غواصها در سینهات خورشید دیدند
برگردنت صدکوهِ مروارید دیدند
مهتاب در زیباییات لنگر گرفته
تکرارِ نامت را جهان از سر گرفته
ای آبهایِ نیلگون تا بیکرانها
بیتابیِ موجِ تو رقصِ بادبانها
اردیبهشتات حلقهی شعر علفهاست
آوازِ این تصویر در گوش صدفهاست
جغرافیایِ شعر با نامت عجین شد
نام تو ایرانیترین جای زمین شد
ای پهنهی زیبای نسل آریایی
آری خلیج اصلِ اصل آریایی
در ساحلات مردانه مردان جنگ كردند
نام تو را با خون خود پررنگ كردند
شمشیر را دشمن اگر از روی بسته
در سنگر این تنگهها هرمز نشسته
ما را هراسی از سر بیتن نباشد
قامت، برای عرض خم کردن نباشد
هرگز نخواهد گشت نامت نام دیگر
در ادعای هرزهی اوهام دیگر
چون خاک در تاریخ ایران ریشه داری
دلوارها در قایق اندیشه داری
نام تو اینگونه همیشه فارسی ماند
دنیا به پسوند تو شعر پارسی خواند
نام تو را ازکودکی اینگونه خواندیم
با هر بزرگ وکوچکی اینگونه خواندیم
املای نامت را چنین انشا نمودیم
این برگه را با خون خود امضا نمودیم
تو تکهای از سرزمین پارس هستی
تو یک خلیج تا همیشه فارس هستی
□
سکان موجات دست کافر دل مبادا
جز آریایی در تنت منزل مبادا
#الهه_بیات_مختاری
#خلیج_فارس
بهار۹۰
@aboajor