4_5949366824150763045.mp3
7.78M
حاج قاسم کجایی....🌸
مداح : حاج میثم مطیعی
@achegan
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزهی علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ دی ماه ۱۳۹۹
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ابوحلما💔 قسمت بیست و هشتم: نامه محمد موبایلش را از گوشش فاصله داد و به طرف اتاق دوید اما پرستارها م
ابوحلما💔
قسمت بیست و نهم: بهار
محمد غبار اشک را از آیینه چشمانش پاک کرد و همانطور که کاغذ را در جیب بلوزش می گذاشت گفت: دو ماه پیش که فکر میکرد با رفتنش به سوریه موافقت میشه وصیت نامه شو نوشته. بعد لبخندی زد و رو به حلما، گفت:
-بابا به هوش اومده اومدم دنبالت بریم پیشش...
+واقعی؟
-به جان خودم چه دروغی دارم آخه
+ مامان که نذاشت باهاش برم بیمارستان فکر کردم...آخه وصیت نامه بابا رو هم لای قرآن دیدم...بعد
-ول کن این حرفارو بیا دستتو بده دخترمو اینقدر اذیت نکن...
+از کجا میدونی دخترن؟ مامان بهت چیزی گفت؟
-دخترن؟؟؟یعنی...
+آخرش میدونی یا نمیدونی؟
-من به حساب اینکه دختر دوست دارم گفتم...گفتی چندتان؟
+دوتا
-دوقلو دختر؟ وای خدایا...خدایا...خدایا
+یواش تر همسایه ها هم...
-خدایا شکرت! بذار همه بفهمن، ای خدا جونم دوقلو یعنی...پاشو دیگه دست خانم بچه هارو باید بگیرم چهارنفری بریم عیادت بابا
+الان حاضر میشم
-الان حاضر میشم شما به وقت ما میشه دقیقا یه ساعت دیگه
+اِ خوبه من همیشه،حالا اکثرا،اغلب زودتر از تو آماده میشم
بعد شاخه خشکی را که کنارش روی زمین بود آرام روی شانه محمد کوبید
محمد دستهایش را بالابرد و گفت: انصاف داشته باش آخه چندنفربه یه نفر.
لطافت خنده های حلما با صدای خنده های مردانه محمد، موسیقی خوش آوای طراوت را در خانه منعکس کرد.
وقتی به بیمارستان رسیدند دکتر گفت: به لطف خدا خطر رفع شده ولی الان وقت ملاقات تموم شده و بیمار باید استراحت کنه.
حلما به طرف محمد چرخید و گفت :
+بیا به سرسلامتی بابا یه گوسفند قربونی کنیم بعد بدیمش پرورشگاه...
-چشم قربان
+چشمات سلامت آقا
-میگم حلما
+جانم
-زنگ بزن مادر بگو امشب میریم خونه شون
+خیرباشه...راستش من اصلا نفهمیدم کی عید شد اینقدر که غصه و استرس داشتم...برا عید دیدنی دیگه؟
-دردوبلات بخوره تو سر م...
+باز همه چی رو تو سر کچ شوهرم نزن
-آخ که این شوهر کچلت چاکرته....حلما جانم
+جان
-میخوام با میلاد حرف بزنم
+یه چی نگی بدتر لج کنه!
-نه خیالت راحت مدتیه بهش فکر میکنم که چطور کمکش کنیم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
#دنیای_مدیریت_مومنانه 48 🔶 چرا وقتی ما در مورد مدیریت صحبت میکنیم هر سه مدل مدیریتی یعنی مدیریت فرد
#دنیای_مدیریت_مومنانه 49
🔵 گفته شد که حیا مانع بسیار بزرگی بر سر گناهان و خطاهای انسان هست.
✅ حیا در واقع مرحله بالاتری از ادب هست. ادب هم که دیگه نامی برای تمام خوبی هاست...
☢️ در حقیقت انسان مودب کسی هست که داره عزت خودش و دیگران رو به خوبی حفظ میکنه. برای همین در اسلام فوق العاده روی رعایت ادب هر کاری تاکید شده.
✅ در روایت میفرماید بهترین چیزی که پدر و مادر ها برای فرزندانشون به ارث میذارن ادب هست.
غررالحکم، حدیث 5036
🌺 یا وجود مقدس امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید:
✅ هر چیزی محتاج عقل هست و عقل نیازمند به ادب...
غررالحکم، حدیث 6911
❇️ اگه یه معلمی میخواد متوجه بشه که دانش اموزانش چقدر عاقل هستند باید به این نگاه کنه که چقدر مودب هستند.
هر یک از ما به میزانی که ادب داریم عقل داریم وگرنه عاقلی که ادب نداشته باشه طبیعتا از عقلش سودی نخواهد برد.
🔶 در یه روایت زیبایی حضرت امیر علیه السلام میفرماید:
حسن الادب یستر قبح النسب
ادب نیکو، زشتی خاندان و نسب رو میپوشاند...
🔶 مثلا اگه دیدید برای دخترتون یه خواستگار اومده که اصل و نسب خوبی نداره ولی ادب خوبی داره اشکالی نداره قبولش کنید.
✔️ ادب به تنهایی برای انسان شرافت میاره و انسان رو با ارزش میکنه...
❇️ همچنین مولا علی علیه السلام میفرمایند: مردم به ادب شایسته بیش از طلا و نقره نیازمند هستند...
⭕️ خیلی وقتا مردم انقدر که به فکر پول در آوردن هستن به فکر مودب شدن نیستن! در حالی که اگه انسان ادب داشته باشه خدا زندگیش رو براش روبراه میکنه و نیازهاش رو خیلی بیشتر از بقیه برطرف خواهد کرد...
✔️ حتما یه وقتی رو بذاریم برای اینکه هم خودمون و هم فرزندانمون رو با آداب دینی اشنا کنیم.
✅ در روایت هست که وقتی پدر میخواد وارد خونه بشه با سر و صدا وارد بشه تا اهل خونه متوجه ورودش بشن. نه اینکه یه دفعه ای سریع وارد بشه!
بالاخره ممکنه اهل خونه در وضعیت نا مناسبی باشن که دوست نداشته باشن پدر خانواده اونا رو در این حالت ببینه.
😒
💢 ممکنه پدری بگه من میخوام یه دفعه ای وارد بشم ببینم زن و بچه ام دارن چیکار میکنن که اگه خرابکاری میکنن اصلاحشون کنم!👀
حتی به همین دلیل هم نباید بدون خبر وارد شد چون اولین اصل برای تربیت و اصلاح دیگران، رعایت عزت و کرامت هست.
🚫 تو وقتی کرامت اهل خونه رو از بین بردی دیگه تربیتت به هیچ دردی نمیخوره و موثر نخواهد بود....
🔖 پایان بخش چهل و نهم
✍استاد پناهیان:
دوست داشتنِ آدم های بزرگ، انسان را بزرگ میکند و دوست داشتن آدم های نورانی به انسان، نورانیت میدهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که انسان باید مراقب باشد مبادا به افراد بی ارزش علاقه پیدا کند.
🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| ترانه انگلیسی به مناسبت سالگرد شهادت سپهبد #قاسم_سلیمانی
@achegan
کتاب #حسین_از_زبان_حسین_علیه_السلام
" روایت دوران ولادت #امام_حسین(ع) تا شهادت از زبان خود حضرت "
💯 استاد #پناهیان: اشک ریختن با این کتاب، اشک ریختن با معنا و عمیق خواهد بود
🔺 این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند.
🔺 همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود.
🔺 فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص)، دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».
نویسنده: حجت الاسلام محمد محمدیان
کاری از انتشارات معارف
۲۸۸ صفحه
.....................................
جلد سخت | 40,000 تومان
👤 خرید از طریق ایتا👇
@esmaeeil_313
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
1_581818263.mp3
2.26M
سخنان حضرت آقا درمورد کتابخوانی
@achegan
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻
دعای عهد
👤باصدای استاد فرهمند
اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده....
خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان..
عاشقان اهل بیت علیه السلام
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_6043897005636322652.mp3
11.65M
🔴 زیارت عاشورا
🎤 با صدای علی فانی
#اللهم_عجلـــ_الولیڪ_الفرجـ
عاشقان اهل بیت علیه السلام
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
233579_718.mp3
6.77M
🎙دعای«هفتم صحیفه سجادیه»؛
#صوتی
🔸آقای کریمی
عاشقان اهل بیت علیه السلام
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
🍃🌸هر صبح
آیة الکرسی را بخوانید و تا
شب در امان خدا هستید.
🌟آیةالکرسی عظیم ترین
آیهدر قران کریم است
برای حفظ ایمان و مال
وجان خودهر روز
آیة الکرسی بخوان.
💐💐💐💐💐
🔸
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
⬜️◻️◽️▫️دعای چهارحمد▫️◽️◻️⬜️
🌾 بِسْمِ الله الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ 🌾
💙اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
💚اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه
❤️اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
💜اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَلَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🎁خواص دعای چهارحمد
💎از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست💎
🌸 که هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید:
💚اول عمر طبیعی
💙دوم مال و جمعیت بسیار
❤️سوم باایمان ازدنیارفتن
💜وبی حساب داخل بهشت شدن
🌙 امیر مؤمنان علی علیهالسلام ، مردى را دید که از روى نوشته، دعایى طولانى میخواند. به او فرمود: «اى مرد! آنکه زیاد را میشنود، اندک را هم پاسخ میدهد». مرد گفت: سَرورم! پس چه کنم؟ فرمود: «بگو:
❤️الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ
💚وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ
💙وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ
💜وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛
❤️ستایش، خداى را بر هر نعمتى،
💚و هر خوبى را از خدا میخواهم
💙و از هر بدى، به خدا پناه میبرم
💜و از هر گناهى،از خدا آمرزش میطلبم.
عاشقان اهل بیت علیه السلام
🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📓 نام کتاب : " خدا بود و دیگر هیچ نبود "
✍ نویسنده : " مصطفی چمران "
(خاطرات شهید چمران)
📑 ناشر : " بنیاد شهید چمران "
📖 توضیحات :
اطاقهای مختلف، پناهگاهها، مخفیگاهها، کمینها... همه جا را بازدید کردم و از نقاطی گذشتم که خطر مرگ وجود داشت. یعنی در معرض تیر دشمن بودم، اما با صلابت تمام و سرعت کافی و ایمان محکم به پیش میرفتم. جنگندگانی که مرا نمیشناختند تعجب میکردند. آنها انتظار داشتند که من نیز مثل رهبران دیگر در اطاقی پشت میز بنشینم و به گزارشات مسئولین گوش فرادهم و بعد دستور صادر کنم...
اما میدیدند که من نیز دوش به دوش جنگندگان از هفتخوان رستم میگذرم و ...
( #دستنوشته اردیبهشت 1346 در #لبنان )
📘 کتاب "خدا بود و دیگر هیچ نبود" در واقع مجموعه تاریخ دار از دست نگاشته های شهید مصطفی چمران، بدون در نظر گرفتن موضوعی خاص است که فقط بر طبق زمان نگارش آنها دسته بندی شده است. آنچه در این نوشته ها نمایان است حرکت شهید چمران در طول زندگی خویش ( آمریکا، لبنان و ایران) در مسیر الهی و نشان دهنده حالات عرفانی و عاشقانه اوست.
📚 #معرفی_کتاب
4_5963072369734976897.mp3
4.94M
#اسلام_و_یهود 3
🚨 جلسه سوم: اتفاقات تلخ بعد از شهادت پیامبر....
برنامه های یهود برای از بردن اسلام
استاد طائب
💥 مهم ترین سخنرانی که در ایام فاطمیه باید شنید...
1_48280270.mp3
8.57M
#اسلام_و_یهود 4
🌷 جلسه چهارم: ماجرای دقیق و تحلیلی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
☢️ اتفاقات پس از شهادت تا زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه با پرچمداری زعیمان شیعه...
استاد طائب
💥 مهم ترین سخنرانی که در ایام فاطمیه باید شنید...
♦️ سه وقت شیعه امتحان می شود ♦️
🦋امام صادق علیه السلام فرمود:
شیعیان ما را در سه موقع امتحان کنید
🔸⓵ در موقع نماز چگونه مراقب نماز است
و به آن اهمیت می دهند؛
🔹⓶ در هنگام حفظ اسرارشان چگونه
آن را نزد دشمنان ما حفظ می کنند؛
🔸 ⓷ اموال خود را در هنگام ضرورت
تقسیم می کنند
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
ابوحلما💔 قسمت بیست و نهم: بهار محمد غبار اشک را از آیینه چشمانش پاک کرد و همانطور که کاغذ را در جی
ابوحلما💔
قسمت سی ام: راه نجات
محمد با پشت دست چندبار به در شیشه ای مقابلش زد و با لبخند گفت:
مهمون نمیخوایین؟
میلاد از انتهای راهرو گردن راست کرد و صدای ظریفش را به خنده بالابرد: یه بار به صرف شام دست کردی جیبت حالا یه شب درمیون به صرف شام اینجایی که شادوماد
محمد جعبه شیرینی را دست حلما داد و درحالی که وارد میشد گفت:
حیف که کارم گیرته دادا
میلاد جلوی محمد پرید و با کنجکاوی پرسید: گیرِ من؟!
محمد دستی برشانه میلاد زد و سرش را پایین انداخت و گفت : ایشالله هیچ وقت کارت به برادرزنت نیفته
چشمهای سیاه میلاد درخشید. بادی به غب غب داد و صدا کلفت کرد: حالا کارت چی هست؟
محمد قدم های حلما را با نگاهش دنبال کرد و بعد از کیفش دو برگه کاغذ که در کاور پلاستیکی بودند،بیرون آورد و روبه میلاد گفت: ترجمه دقیق و جمله به جمله میخوام. دستمزدت محفوظه... البته عجله ای فوری...
میلاد برگه ها را از دست محمد قاپید و گفت: حالا چرا تلگرافی حرف میزنی؟! میگم درمورد چی هست؟
محمدهمانطور که همراه میلاد به طرف سالن پذیرایی می رفت گفت:
متن صحبت های یه فیلسوف آمریکایی که استاد رشته سیاست بین الملله.
میلاد با تعجب سری تکان داد و گفت: پس آدم حسابیه!
محمد کیفش را روی مبل گذاشت و درحالی که جورابهایش را در می آورد گفت:
سابقه کار تو اداره امنیت آمریکا رو هم داره...
میلاد برگه ها را در دستش جابه جا کرد و گفت: از کجا گیرآوردی حرفاشو پس؟
محمد درحالی که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: انتهای مطلب رفرنس زده، دو تا مقاله از هفته نامه آلمانی اشترن و روزنامه آمریکایی تایمز و یه مقدارش هم از کتاب خود آقای فوکویاما...
محمد دستهایش را شست و آمد درِ اتاق میلاد در زد و گفت: نگفتم حالا بری که پاشو بیا دو دقیقه بشین پیشمون بامعرفتِ مهمون نواز
میلاد از پشت در صدایش را بلند کرد: رفته رو مخم نمیشه باید ببینم چیه این، درضمن توهم اینقدر از افعال معکوس استفاده نکن!
چهار ساعت بعد وقتی محمد و حلما در حیاط از مادر حلما خداحافظی میکردند، میلاد دوید جلوی در و با حالت خاصی گفت: داداش دست کن جیبت که ترجمه درست و حسابی رسید.
محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: چاکرتم هستم داداش، بده ببینم چه کردی!
این را گفت و کاغذ ها را از دست میلاد گرفت. نیم نگاهی به برگه ها انداخت و زیرچشمی هم چشم های میلاد را زیرنظر داشت. طرز نگاه میلاد خیلی فرق کرده بود. عمق نگاهش پر از سوال بود و می خواست چیزی بگوید که محمد به حالت روبوسی رفت جلو و کنار گوشش گفت: این هفته هستی بریم تا جایی؟
میلاد همانطور که تظاهر به خداحافظی میکرد آهسته گفت: آخه هیئت...
محمد زیرلب گفت: یه هفته بیخیال برادر صادق، خب؟!
بعد بدون اینکه منتظر جواب میلاد باشد دستی بر کمرش کوبید و بلند گفت: مامان خانوم این هفته گل پسرتو قرض بده به ما کارش دارم.
مادرحلما حرفش را با حلما، نیمه تمام گذاشت و درحالی که لبخندهای محمد و میلاد را از نظر میگذراند، گفت: راحت باش مادر، تازه اگه پس نیاوردیشم نیاوردیش!
خنده میلاد روی لبش خشک شد، محمد دستش را به طرف میلاد دراز کرد و گفت: پس هستی؟
میلاد مشتش را باز کرد و آرام دستش را در دست محمد گذاشت. محمد دستش را محکم فشار داد و اطمینانی را که در نگاهش بود، روانه قلب میلاد کرد. حس نشاط عجیبی خاطر میلاد را فراگرفت و زیرلب گفت: هستم.
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری