eitaa logo
ادبیات قم
185 دنبال‌کننده
206 عکس
30 ویدیو
5 فایل
ارتباط با ادمین: @adabiatqom_admin اطلاعات بیشتر: @ghaffarimohamad قم، خیابان عماریاسر،‌ پشت مجتمع تجاری زمزم 02537747700
مشاهده در ایتا
دانلود
صد و هفت علی به سوی خدا رفت سمت جان علی و کاش بگذرد آهسته ساربان علی نشسته اشک یتیمی به چشم نخلستان درانتظار قدم‌های مهربان علی که سفره‌های تهی هرشب از تو سیرابند به روزی از تو گرفتن به قرص نان علی مسیر روشن حق در کلام تو گویاست بلاغت از تو گرفته است از زبان علی سیاهیان که به شب دست عدل را بستند و صبر غربت سنگین داستان علی ولایت همه از تو؛ ولی تو زهراست همین تفاوت دنیاست با جهان علی خوشا حصیر و گلیمی که زیر پای تو بود خوشا به چاه و به نعلین و ریسمان علی مرا به هر دو جهان کاش با تو بشناسند ونام‌مان بنویسد به دوستان علی
صد و هشت آن لحظه چه شد در شب میعاد، علی؟ انگار تو را، آه قسم داد... علی! می‌خواست که امضا نشود پروازت آن در که به پاهای تو افتاد علی
صد و نه محراب که از خون علی تر شده بود مست از می ناب ذکر حیدر شده بود سودای سقیفه گر نمی‌بود، زمین از عطر عدالتش معطر شده بود
«صد و ده» خالق همه را که آزموده‌ست علی! غیر از تو کسی علی نبوده‌ست علی! در معرکه تحمید تو را می‌گوید شمشیرت اگر دهان گشوده‌ست علی!
صد و یازده تقلیدِ هلال ماه از «ع» علی است بر گردن خورشید فقط دِین علی است شب_ خوب نگاه کن! _فراسوی افق آن چند ستاره، ردّ نعلین علی است
صد و دوازده چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟ شبیه نیست به غیر از خودش؛ علی‌ست علی اگرچه سفرهء دستش نمک نداشت ولی به نان خشک جویی بی‌بهانه زیست علی عجب عدالت تلخی! که ذوالفقار به دست به حال دشمن خود نیز می‌گریست علی من از تلاقی مولا و قدر فهمیدم که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی تمام عمر علی گفتم و بلند شدم کنار بستر مرگم بیا بایست... علی!
صد و سیزده دلواپس و بی قرار از تأخیرت از ماه و ستاره ها شده پیگیرت گاهی برو در خواب یتیمی که هنوز گرم است دلش به کاسه های شیرت
صد و چهارده راه بودی و جهان رفت به بی‌راه، علی! محرم درد دلت کوفه نشد! آه علی! سال‌ها در دل شب راز مگو را گفتی با دل چاه، دل چاه، دل چاه، علی!
صد و پانزده هرشب به خرابه باوضو می‌آمد با خنده ونان وگفتگو می‌آمد انگار فرشته‌ها سلامم کردند وقتی که صدای پای او می‌آمد
صد و شانزده زنده‌ست دلم همیشه با یاد علی بسته‌ست وجود من به اولاد علی مست از می ناب لطف ایشان شده‌ام هربار که ختم کرده‌ام ناد علی
صد و هفده میزان شده روز حشر ایمان علی حق داده زمام را به دستان علی عالم به علی پناه برده‌ست اما چاه است پناه آه پنهان علی
صد و هجده خلق نشناسد خدا را با گواهی جز علی آن صراط المستقیمش نیست راهی جز علی آنچه از شهر خدا، از ماه قرآن گفته‌اند لیلة‌القدرش ندارد هیچ ماهی جز علی بدر و خندق، خیبر و.... هر بار ثابت می‌شود: اینکه پیغمبر ندارد تکیه‌گاهی جز علی حک شده بر قلب ما ذکر امیرالمومنین در جهان خود نمی‌خواهیم شاهی جز علی هرچه را می‌خواستم با یا علی مقدور شد هرچه می‌خواهی بگیر از ما الهی، جز علی