ادبخانه
#آواز ۱۷ 🎙️#استاد_شهریار @adabkhane
#شعر ۲۸
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خامُش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
#استاد_شهریار
@adabkhane
ادبخانه
#ان_شاء_الله_گربه_است-#ضرب_المثل ۲۹
«ان شاءالله گربه است»
🟥حکایت یکم
مردی سحرگاه بیدار شد تا برای عبادت راهی مسجد شود. خواست پوستین به تن کند که دید سگی با موهای خیس بر پوستین خوابیده است و ناگزیر بیپوستین خواست که خروج کند. هوا بسیار سرد بود و بازگشت، با عصا به سگ زد و سگ از روی پوستین برخاست. نماز و عبادت با پوستین نجسشده با موی خیس سگ امکان نداشت. اما در آن تاریکی پیش خود گفت «ان شاءالله گربه بود.»
🟦حکایت دوم
در قدیم حمام رفتن و به قولی رفع نجاست کردن به این سادگی نبود و آداب خاص خودش را داشت ، آدم های متدین صبح های زود به حمام می رفتند و سپس، برای ادای فرایض به مسجد می رفتند ، یک روز حاجی به حمام می رود ، کار نظافت و طهارت که به پایان رسید ، از مسجد که بیرون آمد ، سگی به درون آبی جست و سرتاپای حاجی را نجس کرد، حاجی خواست از تاریکی شب استفاده کند و برای خودش بهانه ای برای دوباره حمام نرفتن جور کند ، برای همین گفت:«ان شاءالله گربه است»
🟧معنای کنایی
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی با علم به درستی چیزی ، به دلیل منفعت شخصی، خودش را به نادانی بزند.
@adabkhane
#شاه_بیت ۵۷
بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
حاصلِ بیحاصلی نَبْوَد به جز شرمندگی
صائب تبریزی (یازدهم ه.ق)
@adabkhane
ادبخانه
زا به راه شدن_#ضرب_المثل ۳۰
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
✴️زا به راه شدن
🦋 به زنی که فرزند زاییده باشد « زائو» می گویند.
🌼به زنی که آخرین ماه بارداری را طی می کند ، «پا به ماه» می گویند .
🦋زنی که پشت سر هم فرزند بیاورد ، به این عمل « زا به زا » می گویند.
🌼به دو کودکی که پشت سرهم متولّد شوند« پِیِ زا» می گویند.
🦋به زنی که دوران بارداری او به پایان رسیده باشد؛
و هنوز نوزاد او متولّد نشده به گونهای كه زن (مادر)حیران و نوزاد،در رحم سرگردان باشد.
به این عمل «زا به راه»؛ می گویند . در مفهوم کنایی ؛ یعنی سرگردان و حیران . معطّل ماندن، کوچ یا ترک اجباری مکان.
بنابراین :« زا به راه» ؛ مادری که چشم به راه زاییدن است .
به عبارتی کسی که سرگردان و حیران و نگران دیر زاییده شدن کودک خویش است.
📚 پژوهش:دکترعسکری- بندرگز/ گردآورنده: بانو فرزانه کریمی
@adabkhane
#شاه_بیت ۵۸
به سرو گفت کسی میوهای نمیآری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
#سعدی(ق.هفتم هجری)
@adabkhane
#شاه_بیت ۵۹
نیست صائب چاه و زندان بر دل من ناگوار
همچو یوسف میفزاید عزّت از خواری مرا
#صائب_تبریزی (یازدهم ه.ق)
@adabkhane
ادبخانه
کله اش بوی قرمه سبزی میده_#ضرب_المثل ۳۱
🌿بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم 🌿
🟤کله اش بوی قورمه سبزی میده
🟡در دوره پیشرفته امروز، برای از میان بردن مخالفان، در برخی از حکومت ها؛ روش های بی رحمانه و وحشیانه ای وجود دارد. فکرش را بکنید که در گذشته چگونه بوده است؟
🟣به روایتی یکی از شیوه های گذشته، این بوده که از کله ی مخالفان قورمه سبزی درست می کردند.
🟠این ضرب المثل از همین داستان ریشه می گیرد و برای کسانی به کار می رفته است که دنبال دردسر خطرناکی بوده اند تا آنجا که می توانسته به مرگ آنها بیانجامد. چراکه خوردن گوشت دشمن سرخ زبان هم، در اعصار گذشته معمول بودهاست.
🔴اما به قول شادروان عبدالله مستوفی عبارتِ:کله اش بوی قورمه سبزی می دهد
«کنایه از سری است که به علت حرفهای درشت مستحق کندن بشود تا از آن قورمه یا قورمه سبزی بسازند». به عبارت دیگر یعنی کسی که علیه مصالح ملک و ملت و یا ارباب قدرت قیام و اقدام کند مجازاتش این است که مانند ادوار گذشته کباب شود و خوراک آدمخواران گردد.
🔵«… منشا این اصطلاح پست و بیهوده، آن است که افراد سیاسی در خطر زندانی شدن و به قتل رسیدن بودند. برای همین کسی که در امور سیاسی دخالت می کرد خود را به خطر مرگ دچار می ساخت و بازماندگانش پس از او بایستی و قورمه سبزی به مهمانان بدهند و مجلس تذکر برپا دارند. مانند اصطلاح بوی حلوایش می آید که در حق افرادی است که سن آنها بسیار بالاست … ».
🟢آری! خلق را تقلیدشان بر باد داد...
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۰
لاله وگل زخمی خمیازهاند
عیش اینگلشن خماری بیش نیست
#بیدل_دهلوی(قرن۱۱_۱۲ ه.ق)
@adabkhane
ادبخانه
ازاین ستون به آن ستون فرج است
#ضرب_المثل ۳۲
🌿بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟤ازاین ستون به آن ستون فرج است
در زمان قدیم، جوان بیگناهی به مرگ محکوم شده بود. زیرا تمام شواهد و نشانه های ظاهری بر ارتکاب جرم و جنایت او حکایت میکرد. جوان را به سیاستگاه بردند و به ستونی بستند تا حکم را اجرا کنند.
🟡طبق رسم به او پیشنهاد کردند که در این واپسین دقایق عمر خود، اگر تقاضایی داشته باشد،در حدود امکان برآورده خواهد شد.
🟠محکوم بیگناه که از همه طرف، راه رهایی را بسته می دید، نگاهی به اطراف خود کرد
و گفت: «اگر برای شما مانعی نداشته باشد مرا به آن ستون مقابل ببندید.»
درخواستش را اجابت کردند و گفتند: «آیا تقاضای دیگری نداری؟»
🟢جوان بیگناه پس از کمی سکوت، جواب داد: «میدانم که زحمت شما زیاد میشود ولی میل دارم مرا از این ستون باز کنید و به ستون دیگر ببندید.»
مأموران اجرای حکم که تاکنون تقاضایی به این شکل ندیده و نشنیده بودند، از روش درخواستِ جوانِ محکوم، دچار حیرت شده و پرسیدند:«انتقال از ستونی به ستون دیگر جز آنکه اجرای حکم را چند دقیقه به تأخیر اندازد چه نفعی به حال تو دارد؟»
محکوم بیگناه که هنوز بارقه امید در چشمانش میدرخشید سر بلند کرد و گفت:
«دنیا را چه دیدی؟ از این ستون به آن ستون فرج است!»
🟣مأموران برای انجام آخرین درخواستش، دست به کار شدند که ناگاه از دور، فریادی به گوش آنها رسید که: «دست نگهدارید، دست نگهدارید، قاتل دستگیر شد.»
🔵بر این پایه، جوان بیگناه از مرگ حتمی نجات یافت.
🔴معنای کنایی
بشر به امید زنده است و در سایه آن هر ناملایمتی را تحمل می کند. نور امید و خوشبینی در همه جا میدرخشد و آوای دلانگیز آن در تمام گوشها طنینانداز است.
🟠ناامید نشوید و همیشه به زندگی با چشم امیدواری نگاه کنید
@adabkhane
این برگهای زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند.🍁
قرار است تو از این کوچه بگذری و آنها پیشی می گیرند از یکدیگر برای فرش کردنِ مسیرت🍁
🍂🍂🍂🍂
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۱
معشوق دلشكنتر و من دردپيشهتر
او سنگتر ز سنگ و من از شيشه شيشهتر
#شوكت_بخارايى (١١ه.ق)
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۲
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
#حافظ (هشتم ه.ق)
@adabkhane
ادبخانه
صد و بیست سال زنده باشید
#ضرب_المثل ۳۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟪صد و بیست سال زنده باشید
چرا گاهی به هم می رسیم، می گوییم 120 سال زنده باشی؟
و چرا نمی گوییم 150 یا 100 سال یا… زنده باشی؟ اگرچه برای این مَثَل، معانی گوناگونی گفته اند اما در واقع دلیل این گفتار چنین است:
🟦در ایران باستان،سال کبیسه را این گونه محاسبه می کردند:
به جای اینکه هر ۴ سال یکروز اضافه کنند (که البته اضافه هم می کردند) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند
و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یکبار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند
🟥به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کس برای طرف مقابل آرزو می کرد تا:
🟩آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد.
🟧آری براین پایه وقتی ایرانیان به هم می رسیدند،می گفتند:
120 سال زنده باشی
@adabkhane