🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نفس کشیدم و از عطر تو دهان پر شد
نفس تویی... ریههام از عبورِ جان پر شد
به آسمان رو کردی... نگاه دزدیدی...
... و از نگاه تو گیسوی آسمان پر شد
چگونه آمدهای؟ از کجا رسید به من
دو بال عشق که پروازها از آن پر شد؟
به رنگبندیِ چشمت نگاه کن... دیدی-
که رنگهای جهان از چه آنچنان پر شد؟
شبِ خیال من آزرده بود تا اینکه
خیالِ روشن تو در کران کران پر شد
مرا به غرق شدن در تو اشتیاقی بود
که هرچه بود از آغوش و گریهمان پر شد
... و مست کردیم و خوش به حالمان شد و بعد
به خویش آمده، دیدیم لازَمان پر شد
به مست بودن چشمان روشن تو قسم
که از شرابِ نگاهِ تو استکان پر شد
بخند تا همهی غنچهها شکفته شوند
بخند گرچه جهان از غمِ خزان پر شد...
#مهتا_صانعی
#غزل_عاشقانه
💠 @shaeranehowzavi
"کودک و آرمانشهر"
✍ دکتر مریم منصوری، عضو تحریریه مجتهده امین
شامگاه نیمهی شعبان، شبکه پویا، یکی از جذابترین انیمیشینهای متاخر شرکت والتدیزنی را پخش میکرد. Zootopia یا شهر وحش، نام پویانمایی شدیدا جذابی بود که نه بچهها، بلکه والدین را هم میخکوب میکرد. دخترک خرگوش روستایی برای تحقق آرزویش که پلیسشدن شهر بود، به آنجا مهاجرت کرد. او که ابتدا از جانب اطرافیان طرد شده بود، با کمک گرفتن از یک روباه نر، به دنبال یک پروندهی مشکوک، تلاش میکرد تا توانمندی خود را به رئیس پلیس اثبات نماید. ۷۵درصد داستان، بدون هیچ قضاوت و هنجاری، صرفا به توصیف کاملا خیرهکننده ی این وضعیت رقم خورد. اما در باقی داستان، که اوج داستان نیز بود، تمام تلاش داستاننویس بر این موضوع شد تا ثابت کند حتی در مورد حیوانات نیز هیچ امر تکوینی و ثابتی در خلقت این موجودات رقم نخورده و هرگونه تصور ثابت، مثلا در نظر گرفتن توحش برای حیوانات وحشی، 《احمقانه، غیرمسئولانه و کوتهبینانه》 است و «زن»، محور و مدار این شهر است.
زوتوپیا، شهر حیوانی آرمانی است که «طبیعت»، آن هم در سیالترین و متکثرترین حالتش، هر نوع ثباتِ نه روحمندِ مبتنی بر فضیلت را، بلکه ثباتِ بدنمند را نیز نفی میکند. به عبارتی، حتی زیستشناسی به یک "گفتمان زمانمند" تقلیل مییابد که صرفا، به دلیل اجماع عدهای یک سری دادهها موضوعیت یافتهاند و ممکن است بعد از گذر زمان، دادههای متفاوت و بلکه متناقضی عیان شوند.
وقتی دخترم لحظهای چشمش را از صفحهی تلویزیون شبکهی پویا برنمیچید، یک نگاهم خیره به او و یک نگاهم خیره به تلویزیونی بود که در گوشهاش مدام "یامهدی" به چشم میخورد. روزی که بناست از جامعهای سخن بگوییم که در آن، خَلق و خُلق به وحدت میرسد و تکوین و تشریع و تقنین همسو میشود، جامعهای جلوی چشمان او ترسیم میشد که نه تنها اصل بر حیوانیت است و هر آرمان شهر انسانی، با جایگزینی زوتوپیا با اتوپیا نفی میشود، بلکه خبری هم از نظام احسن نیست، خبری از طبیعت و بدنی که اگر او را بر هم بزنی او با تو مکر میکند، هستیات را بر باد میدهد و امکان زندگی را از تو سلب میکند نیست، و نه تنها خیر و فضیلتی فراتر از امر بدنی و زیستی یافت نمی شود، بلکه امر بدنی و زیستی هم کاملا در فضایی برآمده از سیالیت و بیثباتی، روز به روز امکان تغییر مییابد. با خود فکر می کردم آیا به این دختر، میتوان از «مناسبات بدنمند در چارچوب» سخن گفت؟ آیا اساسا جز "بدنِ در لحظه" ی او، چارچوبی برایش متصور خواهد بود؟
و دختران، در این تصویر زوتوپیایی، منجی اند...
ای کاش قدری بیشتر فلسفه میدانستیم تا قدری بر این انبوه تناقضات فائق میآمدیم...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰کارگاه داستان نویسی ویژه دفاع مقدس و مقاومت
مدرس:استاد احسان عباسلو
زمان: پنجشنبه ۲۵اسفند ۴۰۱
مکان:سالن همایش موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس استان قم
شماره ایتا و واتساپ جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر
09368311920
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
33.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خطبه هشتاد نهجالبلاغه سندیت ندارد! / روایات زنستیزانه در بصره تولید میشد و در کوفه گسترش مییافت / ناهید طیبی
📌 بخشی از برنامهی سوره شبکه چهار؛ با اجرای کارشناس مرحوم مسعود دیانی
🔺حجت الاسلام دکتر مسعود دیانی از پژوهشگران دین و اهل قلم بود که ۱۸ اسفندماه بر اثر بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت. روحش شاد.
🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
َسفَرِ روح ها
✍️بانو آلاله
شب آرام است همه چیز در خواب صدای بانگ و فریاد به گوش نمی رسد؛ انسانها در خواب بی خبری به سر می برند چه سکوت عجیبی شیپور مرگ را زده اند قیامتی عظیم بر پا شده است « هُوَالَّذِی یتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیلِ وَیعْلَمُ مَاجَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِثُمَّ یبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ ینَبِّئُکُمْ بِمَاکُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ اوکسی است که (روح) شمارادرشب (به هنگام خواب) میگیرد؛وازآنچه درروز کردهاید،باخبراست ؛سپس درروزشمارا (ازخواب) برمیانگیزد؛و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تاسرآمدمعینی فرارسد ؛سپس بازگشت شمابه سوی اوست؛و سپس شماراازآنچه عمل میکردید،باخبرمیسازد .»( آیه28 سوره بقره)
روح ها در حال عروج به ملکوت آسمانها می باشند نجواهای آسمانیان فضا را پر کرده است صدا ها آرام در گلو ها حبس شده است سرنوشت ها رقم می خورد صفی با شکوه از عروج رو ح ها کشیده شده است هر کدام در وادی خود در حال سیر و سلوک می باشند جایگاها مشخص چه منظره ای شده است عده ای اوج می گیرند با لامی روند و بالاتر دلبستگی ها فارغ شده آزاد و رها در آسمانها آواز آزادی سر می دهند زمان در گذر اما آنها همچنان به سیر ملکوتی خود ادامه می دهند همچنان پیش به سوی شادی می روند
نا گهان صدایی همه را از حرکت باز می دارد چه اتفاقی افتاده باید دوباره بر گردید به سوی زمین به سوی انسانها نگاه ها به هم گره می خورد چاره ای به باز گشت نیست پس از سفری طو لانی از حرکت باز می -ایستند به جایگاه خود در انتظار سفر ملکوتی دیگر ی روح ها همچنان بی صبرانه منتظر تا ادامه سفر در وقت دیگر تا سر آمدی دیگر و بر کنار رفتن پردها تا اسرار درون بر
ملا شود .
آنچه کردی اندر این خواب جهان
گردت هنگام بیداری عیان
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
یک ضرورتِ فرا مرزی
✍زينب نجیب
🔹امروزه، افرادی در جامعه، حکومتِ جمهوری اسلامی ایران را دیکتاتوری میپندارند که این اعتقاد یا ناشی از تحلیل خودشان است و یا ناشی از همجهی شدید رسانههای ضدانقلاب.
البته با نگاهی به جامعه کاملاً آشکار خواهد شد که نهتنها اغلب پیروان چنین اعتقادی تحتتأثیر شدید امپراطوری رسانهای هستند، بلکه آنان که ادعا میکنند با تحلیل خودشان به این نتیجه رسیدهاند نیز، زخمخوردگانِ جنگ شناختیاند. جنگی که یکی از نتایجش تخریب نظام محاسباتی افراد است. بدین صورت که شاهد صدق یک پدیده است اما ناخودآگاه شهادت به کذب آن پدیده میدهد. یعنی بهعنوان مثال، چیزی را کاملاً میبیند، اما آن را نفی میکند و یا بالعکس چیزی را نمیبیند اما به بودنش شهادت میدهد.
🔹حال مسئله اینجاست که آیا این افراد هرگز از خود سؤال پرسیدهاند که اگر واقعا این حکومت، دیکتاتوری است پس این همه تأکید بر تحلیل درست و نگاه عمیق برای چیست؟ این همه تلاش در آموزش بصیرتآفرینی و تبیینگری از چه رو است؟
مگر نهاینکه صاحبان قدرت هر زمان که بخواهند در جهت منافع و قدرت خود اقدامی کنند، عامه مردم را به بیخبری و سرخوشی و سرگرمی دعوت میکنند تا در سایهی غفلت مردم، مقاصد خود را عملی کنند؟
مگر نه اینکه چشمهی بیداری را در همان بدو آغاز، کور میکنند و صدای هوشیاری را در نطفه خفه. اگر موفق شدند که هیچ، اگر موفق نشدند بهسرعت روایتی دستوپا کرده و اذهان را با خود همراه میکنند و یا هزاران مکر و حیلهای دگر به کار میبندند تا انسان آنچنان سردرگم شود که در این سرگشتگی جایی برای سؤال نیابد.
🔹اما در جامعهی مردمسالار دینی شاهد این حوادث نیستیم بلکه کاملاً برعکس، همهی قشرهای مختلف جامعه در هر کسوت و جلوت به "بصیرت"، "هوشمندی"، "بینایی"، "قدرت فهم" و "تحلیل" دعوت میشوند و نه فقط دعوت بلکه آموزش میبینند، در کسب چنین مهارتی، تشویق میشوند و در صورت کوتاهی، مورد سرزنش و شماتت قرار میگیرند.
🔹آن که این بستر را برنمیتابد، یا تلاش میکند تا چهرهی آن را مخدوش کند و یا با کجروایتها زخمیاش کرده و آن را از مسیر خود منحرف میسازد. گاهی از همان ابتدا آن را زیر تپهای از اخبار و محتواهایی نامربوط و اغلب بیاهمیت مدفون میکند و یا با طرح پرسشها و شبهات، آن را در هالهای از ابهام فرو میبرد. آری ، دشمن همیشه در وهله نخست درصدد نابودی حق قدم برمیدارد و اگر موفق نشد به تحریف آن مبادرت میورزد.
🔹و اما دوست...
دوست حقیقی همان حکومتی است که زخم زبان میشنود، زخم خنجر به تن میخرد اما باز ندای رسای جهاد تبیین سر میدهد. چراکه خواستار پرورش فهم آحاد جامعه است.
حال، اگر این انقلاب که از تمام ظرفيتهای خود برای رشد انسان بهسود اندیشیدن و بهتر اندیشیدن بهره میبرد دیکتاتور است پس رضاخان که نه خود میاندیشید و نه اجازهی آن را به کسی میداد نامش چیست؟
🔹جالبتر اینکه آرمانِ انقلاب اسلامی، صدور این امر مهم، به فراتر از مرزهای جغرافیایی است. یعنی اصلاً تحقق آن را محصور در خانهی خود نمیداند بلکه آرمانشهر او جایی است که انسانها همگی بدون دخالت طواغیت عالم، بدون هوای مسموم اغواگریها و بدون اسارت هوای نفس، آزادانه بیندیشند.
🔹آری، صحنهی جنگ واضح است هرچند گاهی غبار فتنه به خود بگیرد. دنیایی که بهدست ابرقدرتهای مادی خلق شده است، این است: "نیندیش، ما بهجای تو خواهیم اندیشید".این عبارت را آنچنان دلربا عرضه کردهاند که انسانِ امروز، تصوری زیبا از این زندگی در ذهن خود پرورانده است آنچنانکه از آن تمامقد دفاع میکند.
✅بنابراین، برماست که در این جنگ تمامعیارِضدبشری، بر قدرت تحلیل و تبیین خود بیفزاییم و بهعنوان محصولی ارزنده ابتدا نیاز آن را به جهان صادر کنیم، سپس خود آن را، تا دنیا از زنگار دیکتاتوری خود نجات یابد.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✍️آتنا منانی با ارسال خاطرهای به جمع نویسندگان حوزوی پیوست
بیشک باید اوصاف این احوال را نگاشت
نمیدانم تحول، ریشه در چه دارد اما یقین دارم که حس و حال این روزهایم دگرگون است! محتاج فریادی هستم از اعماق وجود تا مرحمی بر دردها باشد، دردهایی که آشکارا به جان خریدم تا روحم را بهبود بخشد!
بند بند وجودم آغشته به بوی خاک و خون شده قلبم در زندان تاریکی محبوس گشته است! نخستین دیدار است که در آن میتوانم با دل و جان اندوه هشت سال مبارزه و جهاد را لمس کنم.
میگویند حضور شما به دعوت شهداست، خوشا به حالمان که گرچه سراپا معصیت و نافرمانی هستیم اما امروز به دعوت افرادی اینجا هستیم که دم به دم در جوارمان حاضر هستند!
شهیدانی که برای زنده نگه داشتن ناموسکشور، جانشان را فدا کردند و حیات ابدی را ضمیمهی اجرشان کردند، آنان که هوشیارند به اعمالی که خواسته و ناخواسته، آگاهانه و ناآگاهانه انجام دادهایم! آنها هستند تا من و شما گام در راهی بنهیم که به نور منتهی میشود. از صمیم قلب تمنای دیدار دیگر دارم، دیداری که عطش قلب را تسکین دهد!
دیگر تاب نمیآورم، زنجیر دشنهای قلبم را احاطه کرده است و اشک پهنای صورتم را مستتر! مگر میتوان از شجاعت و خلوص آنان شنید و نگریست؟ مگر میتوان سکوت کرد و گذشت؟ مگر میتوان مظلومیت آنان را نادید گرفت؟ مگر میتوان از یاد تاریخ نقی کرد کربلای خونین کارون و اروند را؟ خداوند را گواه میگیرم که حتی آب اروند و کارون هم نمیتواند حرارت قلبم را کاهش دهد!
با قلبی که پر از خالیست به امید تجدید دیدار میمانم تا خود را از دریایی که دیدگانم ساخته رها کنم! دیداری که اینبار با آگاهی است! فراموش نمیکنم این روزها را!
#دهه_هشتادی
#راهیان_نور
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«درباره لغزش»
✍️طیبه فرید
تصمیم گرفتم مطلب سادهای بنویسم، خیلی عوامانه بگویم. اسباب برای لغزیدن کم نیست پناه بر خدا!
وقتی ما بعضی کارها را انجام میدهیم، بعضی اتفاقات خوب را از ما میگیرند، این از اقتضائات عالم ماده است و دلیلش نظم موجود در آفرینش است، گناه نظم زندگی ما را در هم فرو می ریزد و ما بنا بر نظام موجود در عالم بعضی چیزهای خوبمان را از دست می دهیم. اصطلاح عوامانهاش می شود سلب توفیق اما عبارت تخصصیاش می شود از چشم خدا افتادن!
تا اینجا هستیم، هرقدر با خدا صنمی داشته باشیم موقع رفتنمان هم همانقدر مرتبطیم*. یکی از آفتهای رابطهی دونفرهی ما با خدا تنظیم نکردن رابطه ما با آدمهاست.* کلماتمان، درخواست هایمان، نوع نگاهمان، توقعاتمان!
نظم آفرینش ایجاب می کند ما حریم رفتارهایمان با دیگران مشخص باشد، «سری که درد نمیکند، دستمال نمی بندند!»
قوانین عالم بنای تغییر ندارد و عمل به کلام خدا روی نسل آدمی تا ناکجا تاثیر دارد و البته بی تفاوت بودن به آن و یا حتی زیر آبی رفتن و توجیه کردن!
انبیا الهی آدم های منظمی بودند.
این یک حقیقت است که مطابق با قانون الهی رفتار کردن آدم را بزرگ می کند!قانون الهی باران رحمت است، و درخت های باران خورده پر ثمرتر!
پ. ن:
*پیامبر اکرم (ص):
کَمَا تَعِیشُونَ تَمُوتُونَ وَ کَمَا تَمُوتُونَ تُبْعَثُونَ وَ کَمَا تُبْعَثُونَ تُحْشَرُونَ
همانگونه که زندگی می کنید، می میرید، و همانطور که می میرید مبعوث میشوید، و همانگونه که مبعوث می شوید، محشور خواهید شد/ عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه , جلد ۴ , صفحه ۷۲
*امام علی(علیه السلام): مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ. کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند خدا میان او ومردم را اصلاح می کند. /حکمت ۸۹نهج البلاغه
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
"هنر مهرورزی"
✍️مرضیه رمضان قاسم
پناهگاه دیگران باشیم نگذاریم اطرافیانمان برای رفع دلتنگی به کتاب، فیلم، موسیقی و ... پناهنده شوند زیرا کمبود محبت زیانبارتر از کمبود ویتامین است، مهرورزی در عین رایگان بودن گرانترین کالایی است که با بخشیدن افرایش مییابد البته به طمع جبران و زیاد شدن نباید بخشید بلکه محبتمان را بدون چشمداشت نثار کسانی کنیم که مطمئن هستیم هیچگاه نمیتوانند محبتمان را جبران کنند در غیر این صورت به معامله برچسب محبت زدهایم.
محبت همیشه مادی نیست بلکه میتواند یک لبخند و یا يک حرف دلگرم کننده باشد، آری حرفها هم مثل خوراکیها طبع دارند، برخی حرفها ولو به شوخی هم باشد گرمای محبت را مبدل به زمهریر میکند پس حرفهای یخمکی را با غلطگیر از پستوی ذهنمان پاک کنیم و واژگان صمیمی را جایگزین آنها کنیم، وقتی دایرهی واژگانمان قیمتی شد میتوانیم آن را در پیشخوان زبان قرار دهیم و به دیگران تقدیم کنیم.
محبت را باید آنقدر تکرارش کنیم تا جامهی حال از تن درآورد و بر مملکت وجودمان ملکهای تاجدار گردد.
محبت را بایگانی نکنیم زیرا آنهایی که دل بدست میآورند ثروتمندتر از کسانی هستند که دلار بدست میآورند. هیچ دارویی بهتر و هیچ اثری ماندگارتر از "محبت " نیست.
پس تا دفترچهی حساب زندگیمان مسدود نشده است سرمایهی عمرمان را خرج مهرورزی کنیم.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
"پیچیدگی"
✍️زهرا نجاتی
انسان موجود پیچیدهایست...موجودی که خیلی میتواند ترسناک باشد. هم میتواند تبدیل شود به "اشرف خلایق" هم "کالانعام بل هم اضل"..و این دومی به خیلیها از جمله من نزدیکتراست. انسان موجودی ناشناخته است که حتی روانشناسان؛ نتوانستهاند به ابعاد روحی وروانیش پی ببرند.
ترس و اندوه و غم و معنویت و روحانیت و درک وگناه و انواع گناه؛ همه جوری در هم تنیده؛ که نه میتوان مطمئن از بخشش و رشد انسانی بود نه میتوان کسی را متهم کرد به بندهی بد بودن! به گناهکار بودن و توبه کار نبودن.
اضافه کنید به اینحجم پیچیدگی تعاریفی از انسان را که در قرآن امده است:"بل تحبون العاجله؛ دنیا را دوست دارید! یریدالانسان لیفجرامامه: میخواهد که پردهها را بدرد، و " انسان برنفس خودش بصیراست وخودش را خوب میشناسد" و ترسناکتر اینکه:" قتل الانسان ما اکفره: کشته باد انسان که چقدر کفرمیورزد"
پس خوش به حال کسی که وسط این همه تلاش برای دنیا؛ تلاش برای زندگی؛ برای بهرهمندی از لذتهای حلالی که
خودش در قران فرمود:"قل من حرم زینت الله التی اخرج لعباده والطیبت من الرزق؛چه کسی استفاده از نعمتها و زینتهایی که خدا برای خلقش؛ فراهم کرده؛ را حرام اعلام کرده؟"یادش نرفته خدا را. یادش نرفته خدایی بودن را.
عطرو رنگ خدا داشتن را!
خوش به حال کسانی که خوبند!
درست می زیند؛ درست زنیتشان را خرج میکنند،عاشق شوهرانشان هستند و احساس عمیق خوشبختیشان ربطی به رنگ ولعاب مبل و خانه و عشقهای کاذب و گناه نداشته باشد!
خوش به حال کسانی که وسط این همه دنیا؛ درست وسط قلبشان؛ بزرگترین و صادقانهترین بخش را وقف امامشان کرده باشند!
خوش به حالتان!
خوش به حالشان!
کاش آنها که خاک را به نظرکیمیا کنند؛
گوشه ی چشمی به ما کنند!کاش...همین...
#سبک_زندگی
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI