⭕️الزام
✍زهرا سبحانی
دو روز پیش با یک دوست قدیمی، تلفنی صحبت میکردم؛ بنا به خصلتهای خدادادی که گریزی از آن نیست؛ بعداز سرک کشیدن به ریز و درشت امورات دنیا، به مسئلهی روز، یعنی حجاب هم پرداختیم!
از اینکه هر روز در این فضای مجازی رها شده، صحبت یک مسئولی فوروارد میشود و به چند دقیقه نکشیده همقطارش تکذیب میکند؛ گِله کردیم،
از اینکه نتوانستیم کشف کنیم که فلان متصدی فلان ارگان، در شهرهای ایران به سر میبرد یا در مدینهی فاضله، بیخیال رد شدیم،
حتی از آن رافعان تکلیف با بیانیه و آمار، هم صبورانه گذشتیم؛
فقط به همان “الزام" در خبرها گیر دادیم!
این را اضافه کنم که یار قدیمیام، از نظر اعتقاد در دستهی معتقدین به «اگرچه دین مهم است ولی سلیقهی افراد مهمتر» قرار دارد.
خلاصه اینکه
هم من هم او گیرمان همان"الزام" بود البته با دو مفهوم متفاوت!
او الزام را درگیری و بگیروببند، معنی میکرد و از این رو به «م» الزام نرسیده، بحث آموزش و فرهنگسازی را پیش میکشید و از بایدهایی که گوش هیچ کس به آن بدهکار نبود، تند تند میگفت؛ من هم برای خالی نماندن عریضه هر بار در میانهی صحبتهایش میدویدم و با ذکر مثال از فیلم برادران آن دختر... و ترجمهی کتاب فلان نوع شلوار که در خود آمریکا ممنوع است و لیکن مثل نقل و نبات در ایران اسلامی چاپ میشود؛ یادآور میشدم که فعلا حرفی در فرهنگسازی نداریم با این حال با “الزام" مخالف بود.
بیشتر که پای استدلالهایش نشستم فهمیدم ماجرا از کجا آب میخورد؛ همان معضل کانالهای مذهبی صورتی!
نمیدانم چه کسی این اصطلاح را اولین بار به کار برد ولی خدا امواتش را بیامرزد که عجب اصطلاح برازندهای!
اینکه چقدر طول کشید تا دوست محترم و فخیمه را از برداشتهای غلط کانالهای مذکور به این سمت و سو بکشانم که منظور از الزام لزوما بگیر و ببند و کتکاری نیست را دقیقههای ثبت شدهی موبایلم شهادت میدهند و بیتوجه به بوق بوق پشت خطی که سوهان اعصابم شده بود به تبیین این مورد پرداختم که «الزام» میتواند توجیه مسئولین و دست اندرکاران امر باشد برای اهمیت دادن به آیین نامهها و قوانین «حجاب و عفاف» که مثلا مسئول فلان فروشگاه با تقید به اینها، دیگر هوس نمیکند شوی آن مجری دلقک را برگزار کند، که با این الزامها، ذهنیت غلط آن مامور ملبس به لباس ادارهاش، تصحیح میشود و دیگر باور غلط خود را به دین منتسب نمیکند یا فلان کافهدار برای جذب مشتری، به دین لگد نمیزند یا بانکدار و مجموعهدار گردشگری با فعل غلط و یا ترک فعل، مشوق هنجارشکنان در هنجار شکنی نمیشوند...
اگرچه قصد ندارم یک پا داشتن مرغ رفیقم را جار بزنم
ولی در کنار آن همه بایدهایی که مسئولین (البته بعضا) میدانند و عمل نمیکنند از این باید مهم نباید غفلت کرد که از باب تحول در روش فرهنگسازی یکی از مهمترین گام ها، ایجاب و الزام همین کانالهای رنگی، به اصول و مبانیست!
بیتعارف یعنی همان کانالهای نون به نرخ روز خور!
و از آنجایی که مثل همیشه دستمان کوتاهست، دست به دامن امر به معروف و نهی از منکر میشوم و آنها را مورد خطاب قرار میدهم که بالاغیرتا!
از این ادبیات کج فهمی دست بردارید و در این ماه خدا برای خدا هم شده، بیخیال این دو دوتا چهارتای ممبر و کسب درآمد از این فضای بیصاحب شوید که نان گمراهی یک جامعه، خوردن ندارد!
باور کنید هیچ محیصی برای کسانی که مصداق آیهی «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنینَ» (1) هستند؛ نیست...
(1)سبا. 31
#انحراف
#تحول
#حجاب
#مذهبی_صورتی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI