eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
723 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
203 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارِ دل همیشه به قرار هفتگی که با پسرش داشت پایبند بود.در هر شرایطی،هر اتفاقی هم که پیش می آمد باید حتما برای تسلی دل خودش و قول و قراری که با فرزند گذاشته بود، سر مزار پسر جوانش حاضر شود.مادر است دیگر،سرما و گرما ،ممکن و ناممکن نمی توانست مانعش شود و او را از قرار هفتگی اش برای رفع دلتنگی باز دارد. خیلی که دلتنگ می شد و هنوز وقت دیدار نرسیده بود ،درِ چمدان دلتنگی اش را باز می کرد .لباس های رزم پسر را بغل می گرفت،لباس هایی که آخرین بار جوان بیست ساله و رعنایش در قامت سرباز سرافراز وطن در آن لباس با مادر خداحافظی کرد بود را بر می داشت و خاطره آخرین لحظه دیدارشان را در ذهن مرور می کرد. مادری که در آغوش جوان رعنا کرده اش بود،اما خود نحیف و رنجور دلواپس و ریز نقش شده و میان شانه های ستبر پسرش از پس تاریخ گم شده بود . حالا مادر مانده بودو خاطراتش ،مادرمانده بود و عطر پیراهن دردانه اش که هنوز هم به مشام مادرانه اش می رسید.این عطر دلتنگی بود.عطر پیراهن یوسف بود.مادر با یاد آوری آن روز و آن آغوش آه بلندی سر می دهد. منتظر می ماند و پسر هم که خوب از حال مادر آگاه است ، خبر وصال مادر به خداوند و رسیدن به دردانه اش را به عنوان خبری نوید بخش برای مادر، به او می رساند. پیر زن شادمان می شود و بی قرار آن لحظه سر از پا نمی شناسد . به یادمادر بزرگ عزیزم و تمام مادران شهدا که با داغ فرزندشان و غم دوری از او ذره ذره چون شمع آب شدند اما همیشه روشنا و گرمابخش خانواده خود بودند.اسماعیل های خود را همچون هاجر به مسلخ عشق فرستادند و در راه حق گرانبهاترین و با ارزش ترین داشته هایشان را بذل کردند. ✍️آمنه خالقی فرد @AFKAREHOWZAVI