🔖اینجا خانمها حق رای ندارن!…
✍آمنه عسکری منفرد
وقتی برق میره، آب هم قطع میشه! این اوضاع یک ساختمون شیکوپیک در محله تجریش در تهرانه. اون هم در یک برج ده طبقه که ظاهرش در خیابون اصلی کنار میدون، مردم رو میکشه و درونش ظاهراً خود ساکنین رو.
یک شب که همراه خانواده، منزل یکی از این برجنشینان مهمان بودیم، با این موضوع روبرو شدیم. اون شب قبل از شام با خانم میزبان و چند تا از خانمهای مهمان در مورد انتخابات پیشرو صحبت میکردیم. حرفمون حسابی گل انداخته بود که خانم میزبان گفت:« من که رای نمیدم. کسی رو نمیشناسم. اصلا یک رای من چه فایده داره.؟» گفتم:« این چه حرفیه! این حق طبیعیه هر شهرونده که برای حل مسائل مهم کشور نماینده داشته باشه و راهش شرکت در همین انتخاباته» دوتا از خانمها حرفم رو تایید کردن ولی خانم صاحبخانه که مشغول آمادهکردن وسایل پذیرایی شام بود، هنوز مخالف بود که یکدفعه برق رفت. چند لحظه همهجا سکوت شد و یکهو بچهی یکی از مهمانها شروع کرد به گریه. مهمانها یکییکی سرجاهاشون نشستن و کمکم نور چراغقوهی موبایلها، اوضاع رو کمی آروم کرده بود که یکی از بچهها آب خواست. خانم میزبان رنگبه رنگ شد، چون آب خنک یخچال ساید خونهی مدرنشون، به برق وصل بود و بدون برق، حتی یک قطره آب خوردن هم در خانه پیدا نمیشد. یکی دیگه از مهمانها توی سرویس بهداشتی مشغول شستن دستهاش بود که…
همین موقع پسر صاحبخانه که از تاریکی میترسید با صدای بلند از اتاق بازی بیرون دوید و شروع کرد به گریه کردن و با صدای بلند میگفت:« مامان! دوباره برق رفت. من از تاریکی میترسم...»
تو این اوضاع، مهمانها تلاش میکردن با خونسردی شرایط رو آروم کنن و با نور چراغ قوه موبایلها، با بچهها شوخی میکردن. تنها کسی که از این اوضاع خوشحال بود، دختر کوچیکه من بود که تلاش میکرد با دستهاش سایههایی با شکلهای مختلف روی دیوار درست بکنه و این اوضاع همه رو به خنده واداشت.
خانم میزبان که یکی از دوستان نزدیک من بود، خیلی ناراحت و دستپاچه شده بود و نمیدونست چیکار کنه و مرتب از مهمونها عذرخواهی میکرد و همسرش هم رفته بود تا ببینه مشکل قطعی برق از کجاست. با لبخند رفتم پیش دوستم و سعی کردم آرومش کنم. احساس کردم بغضی بهاندازهی یه بادکنک توی گلوش گیر کرده و حسابی شرمنده شده. آروم کنار گوشش گفتم: «عزیزم مشکلی نیست! پیش میاد. خودت رو اذیت نکن!»
با عصبانیت گفت: «آخه این اوضاع رو ببین. هم برق نیست هم آب! ازاین وضعیت خسته شدم. اینبار اول نیست که با این مشکل مواجه میشیم.»
گفتم : «حالا چیزی نشده، لابد چند دقیقه بعد آب وصل میشه، شاید مشکلی پیش اومده...»
با ناراحتی ادامه داد: «نه! اینجا برق که میره، آب هم قطع میشه! چندتا برج کنار ما هم همین اوضاع را دارن. ولی موتور برق دارن برای این شرایط. مدیر برج ما، خیلی آدم بیمسئولیتیه! اصلاً متوجه نمیشه که باید این مسائل رو برای ساکنین حل بکنه. ما که طبقهی پنجم هستیم، از این وضعیت همیشه اذیت میشیم. چون آب با پمپ به طبقات بالا میرسه و با قطع برق، آب هم ...اما ایشون چون ساکن طبقهی اول هستند، مشکل ما رو درک نمیکنن.»
گفتم : «خوب عزیزم! این مشکل چاره داره، شما میتونی در جلسات ساختمان شرکت کنی و اون رو مطرح کنی، اگر هم قبول نکردن فکر یه مدیر جدید باشین.» خانم میزبان که انگار خیلی دل پری داشت، گفت: «ای بابا! همسر من خاطر شغلش نمیتونه در جلسات شرکت کنه و معمولا ما از طریق نامه، مسائل رو مطرح میکنیم، که ظاهراً اون هم حلش نمیکنه...»
گفتم: « خب! شما خودت در جلسه شرکت کن. اصلاً با ساکنین طبقات بالا همصحبت کن و مشکلتون رو مطرح کن. اینطوری رأی بیشتری به نفعتون جمع میشه و مدیر مجبور میشه که حتماً یه راهی پیدا کنه...»خانم میزبان آه از نهادش برآمد که: «ای بابا! اینجا توی این برج باکلاس بالاشهری، خانمها حق رأی ندارن. باورت میشه!!!»
📝ادامه دارد..
#انتخابات
#یازدهم_اسفند
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📝ادامهی «اینجا خانمها حق رای ندارن!…»
✍آمنه عسکری منفرد
اینبار من هم مثل خانم میزبان حسابی ناراحت شده بودم. با خودم فکر کردم واقعاً اگر توی جامعه هم خانمها حق رأی نداشته باشن چه اوضاعی پیش میاد، حتماً همه خانومها اعتراض میکنن تا حق طبیعی خودشونو به عنوان یه شهروند به دست بیارن، پس چرا الان که همه حق رأی دارند بعضیها خیلی راحت میگن ما رأی نمیدیم. همین حرفها توی ذهنم میچرخید که یکهو به حرف اومدم و به خانم میزبان پیشنهاد کردم حتماً با خانمهای ساختمونشون یه جلسه بگذاره و از اونها بخواد نسبت به این موضوع اعتراض کنن تا حق رأی خودشون رو پس بگیرن و یا حداقل بتونن یه نماینده خانم برای ساختمون برای جلسات ساختمان انتخاب کنن که اون هم توی جلسات حق رأی داشته باشه، اینطوری حتماً مشکلات مربوط به ساختمون راحتتر حل میشه، چون بعضی مسائل هست که خانمها بهتر از آقایون درک میکنن و براش راهحلهای بهتری دارن.
به نظرم انگار این اتفاق باعث شد دوستم در مورد شرکت در انتخابات پیشرو هم جدیتر فکر کنه و تصمیم درستی بگیره.
#انتخابات
#یازدهم_اسفند
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI