eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
727 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
213 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «وطن و آزادی» ✍سیده ناهید موسوی از ابتدای روزهای نوجوانی ناگزیر به احساسی جدید و تازه به نام«حس آزادی و استقلال طلبی» دچار می‌شوید.گاهی هم سرعت رشد افکار و آرزوها بیشتر از سرعت رشد جسمی در شما رخ می‌دهد. رسیدن یک شبه به آرزوها، خیال‌بافی های مختلف و ادامه دار، جرقه‌های ناگهانی و تصمیمات درلحظه همگی برای ثابت کردن آزاد بودن و مستقل شدن به اطرافیان بود.کافی است که به سن قانونی و هجده سالگی برسید، سنی که احساس به اوج رسیدن را در آدمی شکوفا می‌کند. و گویی جواز انجام بسیاری از کارها را کفِ دستانمان می‌گذارد. اما درحقیقت معنای آزادی گاهی وسیع‌تر و شاید دربندِ ظلم و ستمِ مرتکب نشده نهفته باشد. مدت‌ها پیش هرچند وقت خبری از یک مسلمان،هموطن،شهروند،پسر و پدری که ستون و دارائی یک خانواده است را می‌شنیدیم. که به جرمی واهی و غیرواقعی مظلوم و محبوس به اسارت بیگانگان درآمده است در کشوری که اصرار به اثبات جرم مرتکب نشده دارد و مردی که با اقتدار انکار می‌کند و حتی دلیلی و سرنخی برای اثبات خطایی از او در عالم واقع وجود ندارد. لحظات عمر انسان با ارزش‌ترین دارائي های او است، اما آقای پس از ۱۶۸۰ روز اسارت که معادل پنج سال است را در غربت و با سختی‌های فراوان که خارج از چارچوب و کاملا غیرقانونی بودند گذراند. روزهایی دردناک که برای ایشان و خانواده‌اش بخصوص فرزندانشان که مدام پیگیر قضیه بودند و سیرتحولات پرونده را رسانه‌ای می‌کردند سپری شد و چقدر سخت است تماشای محکوم شدن و اسارت یک پدر بی‌گناه و درعین حال امید برای آزادی تقلا می‌کرد. اتفاق تلخ و عامدانه برای چنین فردی که هیچ تخلف و نقطه سیاهی در کارنامه فعالیت‌های خود نداشته است، کار دشمن و گروهک منافقین که در نتیجه با رسوایی ادعاهای سوء آن‌ها به پایان رسید،تا خط بطلانی بر نقشه‌های شیطانی و پلید آنان باشد. البته که دشمنان اسلام همواره محکوم به شکست هستند و به برکت تلاش‌ها و پشتکار مسئولان مقتدر در دولت شهید جمهور و شهید دیپلمات امیرعبدالهیان است که حسِ طعم آزادی و بازگشت به وطن برای آقای حمید نوری رقم خورد. تا در این شلوغی‌های روزگار یادمان بماند شرط اول با خدا بودن و انتخاب مردان خدایی است که خدمت به خلق را سرلوحه زندگانی خود قرار دادند و نهایتاًپرواز اردیبهشت‌ ماه شهادت را نصیبشان کرد ولی، برکات و ثمرات خدمات خالصانه آنان همچنان ادامه دارد. نصرٌ من الله و فتحٌ قریب @AFKAREHOWZAVI
. «حواس پرت» ✍حُرّه.عین حدود یک ماه شده که ما فهمیده‌ایم زن‌عمو سرطان دارد. روزی که جواب آزمایش نهایی شد، خبردار شدیم و فردایش باید شیمی درمانی شروع می‌شد. باید هر چه زودتر سد راه سلول‌های منافق خاک تنش می‌شد؛ هرچند شیمی درمانی تر و خشک سلول‌ها را باهم می‌سوزاند. تر و خشک بیمار و خانواده‌اش را هم. فاطمه مثل مامانش موهایش را پسرانه زد. حتی اگر نمی‌زد هم در فشار تحویل تکالیف و امتحانات پایان‌ترمش هم‌زمان با پرستاری، خانه‌داری و مهمان‌داری، موهایش می‌ریخت. موهای سر فداکارترین قسمت بدن هستند، هر کجای بدن کم می‌آورد برای بقای آن قسمت از خودشان می‌گذرند! هیچ کس هم به این همه فداکاری‌شان راضی نیست! زن‌عمو روحیه‌اش را باخته بود و محمدحسین ۲-۳ ساله‌اش را از خودش دور می‌کرد که در نبودش بچه آسیب روحی جدی نبیند. زهرای ۱۰ ساله از غم بیماری مامانش در تب می‌سوخت و از اصطکاک و جرقه‌‌های نوجوانی دختر و مادری‌شان خبری نبود. تب و کوتاهی موها تنها واکنش فیزیکی خانواده‌شان نبود. داغ دل فاطمه هر روز پخته‌ترش می‌کند. از صدای دویدن زهرا و محمدحسین بالای سرمان خبری نیست چون زن‌عمو استراحت لازم دارد. علاوه بر این‌ها، فکر می‌کردم فشار بیماری برای عمو اقتصادی هم باشد. با یک حساب سرانگشتی تغذیه روزانه بیمار سرطانی به یک میلیون نرسد، تغذیه ۲-۳ روزش حتما می‌رسد. بماند که اعضای خانواده هم باید خودشان را تقویت کنند برای رسیدگی به بیماری که بهبودش هیچ تاریخ مشخصی ندارد. هزینه‌ی آمپول‌های چند ده میلیونی و شیمی درمانی هم بیاید رویَش. روز اول شیمی درمانی زن‌عمو، مامان همراهش بود و تعریف کرد که متوجه شده درمان سرطان رایگان شده. تعجب کردم و خدا را شکر. «درمان سرطان رایگان شد» را در گوگل زدم که تاریخ خبر را ببینم. برای دولت سیزدهم بود؛ دولت شهید رئیسی. عمو تنها کسی نیست که نمی‌داند این خدمات از طرف چه کسی است. بعید می‌دانم اگر فهمیده باشد، هنوز هم معتقد باشد که شاه باید بیاید مملکت را درست کند و آخوندها باعث همه‌ی مشکلات کشورند. هر چند بعید هم می‌دانم در درد بیمارداری حواسش به این چیزها باشد؛ خدا را شکر که حالا فقط درد بیمارداری دارد نه فشار اقتصادی درمان... @AFKAREHOWZAVI
🔷🔸پویش تبیینی «هشتم» 🔸عنوان پویش: «تحقق مشارکت حداکثری در موقعیت فعلی» ✳️ تولید ادبیات با هدف بالابردن کمیت مشارکت: 🔺نوشتارهایی با هدف پیشنهاد ایده‌های بالابرنده کمیت مشارکت 🔺نوشتارهایی با هدف حداکثری کردن شوق و امید 🔺نوشتارهایی با هدف دمیدن روح شور و نشاط در فضای انتخابات 🔺نوشتارهایی با هدف ارتباط‌دهی بهبود وضعیت معیشتی به حضور گسترده و... ✳️ تولید ادبیات با هدف بالا بردن کیفیت مشارکت: 🔺نوشتارهایی با هدف پیشنهاد ایده‌های بالابرنده کیفیت مشارکت 🔺مضمون مشارکت حداکثری و انتخاب خوب 🔺مضمون مشارکت حداکثری و جهش اقتدار ملی 🔺مضمون مشارکت حداکثری و افزایش اعتبار مردم ایران در جهان 🔺مضمون مشارکت حداکثری و تولید فرصت‌های بین‌المللی برای ایران 🔺مضمون مشارکت حداکثری و افزایش امکان‌های عملی داخلی 🔺مضمون مشارکت حداکثری و پیروزی مردم و... 🟣‌ ملاحظه: از اعضای محترم تبیین‌گر تقاضا می‌شود، آثار ارزشمند خود را در بازه زمانی 27 خردادماه الی 3 تیرماه، در قالب یادداشت‌های کوتاه 600 الی 800 کلمه‌ای، رشته‌توییت و یا توییت، به کاربر @Saeedtotonkar ارسال فرمایند. @HOWZAVIAN
. 🔖لحظه لحظه چون اکسیر ✍آمنه عسکری منفرد در فرهنگ معین، «اکسیر» به ماده‌ای مفید و کمیاب می‌گویند که ماهیت اجسام را تغییر داده و با ارزش‌تر سازد، درست مثل اینکه مس را طلا سازد. در بیان قدر و ارزش روز عرفه، همین بس که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «عرفه را قدر بدانید. از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمّی است؛ لحظه‌لحظه‌ی این ساعات مثل اکسیر، مثل کیمیا حائز اهمّیّت است؛ اینها را با غفلت نگذرانیم. یک نمونه [از اعمال‌]، این دعای عجیب امام حسین (علیه‌السّلام) در عرفه است که مظهر خشوع و تذلّل و ذکر و مظهر ابتهال در مقابل پروردگار است. یک نمونه‌ی دیگر دعای امام سجاد (سلام‌الله‌علیه) در صحیفه‌ی سجّادیّه است.اینها را با تأمّل و با تفکّر بخوانید؛ این توشه‌ی شما است.» ۹۴/۶/۲۵ با الهام از این بیان ارزشمند، میتوان گفت که این روزهای سرنوشت‌ساز انتخابات برای کشورعزیزمان، نیز فرصتی طلایی است که تنها با انتخاب فردی اصلح همچون رییس‌جمهور شهید و مغتنم ما که فعال و پرکار، آگاه، بصیر و شجاع بوده، با اعتقاد به مبانی انقلاب، به دنبال استقلال‌طلبی و عزت‌آفرینی برای ایران قوی باشد، می‌تواند نعمت نظام جمهوری اسلامی را حفظ کند و پرچم اقتدار و عظمت اسلام را در مقابل استکبار جهانی به اهتزاز درآورد. @AFKAREHOWZAVI
. 🔖رمی جمرات ✍آمنه عسکری منفرد سالهاست کودکان و جوانان فلسطینی با پرتاب سنگ به نمادهای انسانی شیاطین رمی جمرات می‌کنند. اینک در این هشت ماه بعد از شروع عملیات کوبنده‌ی طوفان‌الاقصی و نسل‌کشی در غزه‌ی مظلوم، به برکت بیداری حاصل از خون این شهدا، چهره ‌ی روشن حق و حقیقت بر همگان آشکار گردیده و همه آزادگان جهان با اعلام انزجار قلبی و عملی و تحریم همه‌جانبه رژیم غاصب صهیونیستی، همراه مردان جبهه مقاومت و زنان و کودکان فلسطینی رمی جمرات خواهیم کرد، چراکه به فرموده‌ی خمینی کبیر «حاشا که خلوص عشق موحدین، جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین حاصل نخواهد شد.» و قطعا دفاع از خون شهدای غزه و اعلام انزجار و تحریم اسرائیل غاصب و پدرخوانده‌اش آمریکای جنایتکار، صحنه‌ی عملی تبری از شیاطین و رمی جمرات است. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. رویای قاسم سلیمانی ✍زينب نجیب در میان اخبار و عکس‌های غزه، سرگردان و پریشان بودم که ناگاه، نگاهم به این گل‌های زیبای سرخ، در خاک به ظاهر بی‌جانِ غزه روشن شد. گل‌هایی که بی‌توجه به ویرانیها، آبادنند. سرخوشند و در میان باد رقصان. همچون نوزادانی که در میانه‌ی جنگ صدای گریه‌شان نوید حیات بود برای مقاومت. اصلا طبیعت اینگونه است... طبیعت، وجود و شعور خود را دارد. اگر قرار باشد از سنگ هم سر به آسمان بَرَد؛ خواهد رویید. کسی نمی‌تواند مانعش شود. همچون جوانان عملیات طوفان الاقصی که مبارزه‌ی طوفانیشان از درون جوشید و کوبید و یک دنیا را مبهوت کرد. اصلا زیباترین گلها در سخت‌ترین شرایط می‌رویند. شاید آنها آفریده شده‌اند تا ظهور آیه "ان مع العسر یسری" باشند. همچون عبادت‌های دسته جمعی در میان چادرهایی که اسمش چادر آوارگان است. اما آنکه آواره است دشمن است. این چشم ظاهربین بشر است که دشمن را ساکن می‌پندارد و آنها را آواره. لیکن آنها در اصول خود ساکنند و برای مبارزه در حرکت. اما دشمن در ظاهر ساکن است و از درون پر از آوارگی. همین امروز بود که نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، ایهود باراک، گفت: اگر این دولت با شکست‌ها و ناکامی‌هایش همچنان بر سر کار باقی بماند، در آن صورت خود را عمیقا با جبهه‌های متحد علیه خود گرفتار میببینیم؛ همان رویای قاسم سلیمانی، او به یک جنگ همه جانبه با حزب‌الله در شمال، انتفاضه سوم در کرانه باختری، درگیری با حوثی‌ها در یمن و گروه‌های عراقی در بلندی‌های جولان و البته، درگیری با خود ایران هشدار داد. آری، رویای حاج قاسم در همین خانه‌ها در حال روئیدن است. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. انالله و انا الیه راجعون ▪️امروز مادر نویسنده‌ی محترم سرکار خانم فاطمه شکیب‌رخ (عضو فعال تحریریه مجتهده امین و کانون مدادالفضلاء) مهمان سفره‌ اهل‌بیت علیهم‌السلام شدند و در آغوش خاک آرمیدند. ▪️آرزو می‌کنیم که وسعت صبر خانواده‌ی این دوست عزیز به اندازه‌ی دریای غمشان باشد. ▪️نماز لیله الدفن به نیت ثریا کاظمیان فرزند غلامعلی ▪️صفحه‌ی یادبود مجازی این مادر عزیز سفر کرده 💠https://fatehe-online.ir/2755174 @AFKAREHOWZAVI
. 🔖سلام بر «قربان» و درود بر «قربانی» ✍آمنه عسکری منفرد 🔹چه عارفانه گذراندی لیلهٔ قدرت را و چه با شکوه سردادی، نوای عرفه را در سرزمین میقات که حاصل این همه عاشقی و تهجدت، «وصال‌به معشوق و قربان‌شدن» است. 🔹 اکنون که راهیِ قربانگاه شدی، چگونه شکوفه‌زدی که شمیمِ شکوفه‌های رنگارنگت عالَمی را مست و حِیران کرده‌است و اینچنین مسیر عِطر تو را کوچه‌به‌کوچه نَفَس می‌کشند تا..... آری! مسیرِعشق به تو، از بارگاه غدیر می‌گذرد؛ چر‌اکه «غدیر»، محلِ تبلورِ ذاتِ علیِ‌‌اعلاست، همو که با نفس‌هایش تو را لایقِ‌قربانی‌ کرده‌است و مرا اینچنین شیدایِ قربان و اینک این کعبه است که مرا می‌خواند که گِرد امامت طواف کنم، نه دورِ او، که «کعبهٔ من، امامِ من است وطوافِ بی‌امام، دوری باطل». 🔹آری‌! پیمانِ نخستین بعد از ندایِ‌ دعوتِ‌فطرت که «أَلَسْتُ بِرَبِّکُم» به «قالوابَلی لَبَیْک‌اَلّلهُمَّ‌لَبَیک» ختم‌نشده، که «لَبَیک»، ترنّمِ روحِ شیعه است، آنگاه که در عهدِ اَزَل حُبِّ عَلی واولادش آنچنان ظرفِ وجودش را لبریز از عشقِ مولا کرده که با هر نفسی صدا می‌زند، « عَلیٌ حُبُّه جُنَّه، قَسیمُ‌النّارِ والْجَنَّه». حال‌ اینک، روز قربان است و موعد قربانی و حسین که امامِ من است و وَلِیِّ‌ابْنِ وَلّی، طواف عشق رها‌کرده و با عِطرِ گلاب و سیب، عاشقانش را به سرزمین کرب وبلا می‌‌خواند، تا «ذبح عظیم» باشد. 🔹حسین جانم! بگو چه عهدی بسته‌ای در میقات که خود لایق شدی تا خونِ خدا باشی و ندای «هَل مِن ناصِرت» تا صبحٍ ظهور منجی، در گوش زمین و زمان عاشقان‌ِحَریمِ حَرَمت را چنان مست کند که به‌ امیدِ وصلِ تو شب و روز دستِ اَدَب برسینه، ندا سردهند که: «صَلَی الله عَلَیک یا اَباعَبدالله» @AFKAREHOWZAVI
. نه راه ابریشم، نه جاده ادویه ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد حرم امام رضا(علیه‌السلام) پر است از زائر پر است از مجاور. با مجاورها کاری ندارم، خوش به حال‌شان. پر است از زائران کوچک و بزرگ، ایرانی و غیر ایرانی. چقدر هوای حرم، نفس کشیدن دارد! گوشه‌گوشه حرم، عراقی‌ها گعده دارند، معمولا خانوادگی می‌آیند و جمعیتی. دور هم می‌نشینند و می‌خندند، از همان مدل خنده‌های ما ایرانی‌ها در بین‌الحرمین، شاید هم در موکب‌ها شاید در نجف، در صحن فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها). این خنده‌ها را می‌شناسم، بوی پیاده‌روی اربعین دارد، بوی دوستی دارد، عطر رفاقت. اصلا رفاقت که زبان نمی‌خواهد. چه فرقی دارد منِ فارس بگویم: هلبیکم و آن عرب بگوید تشکر. قاعده هم‌کلامی دل‌های وصل شده به محبت اهل خدا، با زبان نیست، با دل است، با نگاه است. توی دلم می‌گویم، خدا کند خیلی به عراقی‌ها خوش بگذرد. خدا کند این راه باز باشد. این راه نه از جنس ابریشم است و از نه از جنس ادویه، این راه، راه عشق است. بعد شاعر به داد می‌رسد و می‌گوید: راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست. شب باشد، سخنران سخن بگوید، بچه‌ها هم بازی کنند، کش و فرفره‌ها به آسمان برود، آن آسمان پر از ستاره شود. چه صحنه قشنگی در هوای حرم رخ می‌دهد. ستاره‌هایی که هی طلوع می‌کنند و هی غروب. همان اسباب بازی‌هایی چراغ‌دار که دم حرم می‌فروشند. عجب شغلی، پول شاد کردن بچه‌ها در حرم امام رضا(علیه‌السلام) عجب خوردن دارد. از هر درآمدی پربرکت‌‌تر، پربرکت به قدمت دل‌هایی که وصل حرم می‌شود. بچه‌های امام علی(علیه‌السلام)، فارس و عرب باهم بازی می‌کنند، به قشنگی صحن جامع رضوی که حالا صحن پیامبر اعظم(صل‌الله‌علیه‌وآله)شده‌است. اگر خسته هم بشوند می‌روند از دست ساقی حرم، چای و دم‌نوش می‌گیرند و قوت. این چای معمولی نیست، عجیب‌ترین چای است و البته خوش‌مزه‌ترین. دل همیشه تنگ حرم است حتی وقتی که درون حرم است، حتی اگر نمازش کامل باشد. حتی اگر تن زور نداشته‌باشد. حتی اگر روح ناملایمات چشیده‌باشد. ایران، ایران امام رضاست. اگر دعایی هم برای ایران باشد، توی گوش پنجره فولاد به اجابت نزدیک‌تر است. امام رضا جان هوای ایران را داشته باش، انتخابات در پیش‌داریم. توضیح: دو جاده ابریشم و ادویه، شاه‌راه ارتباطی شرق و غرب عالم بود که از ایران می‌گذشت. @AFKAREHOWZAVI
. «زندگی در انحصار» ✍طیبه فرید یک هفته ای می شود داریم خانه صد متریمان در طبقه سوم را بزرگ می کنیم.با جابجایی وکم کردن وسایل و چندتا تغییر کوچک فضای مفیدش بیشتر می شود.هر سال به‌خودمان وعده می دهیم که تا تابستان امسال همینجا می نشینیم ،بعدش ان‌شاءالله می رویم خانه ای که روی زمین باشد،باغچه داشته باشد.مرغ و خروس می آوریم.اما انتظارمان بی فایده است.قیمت خانه از تصورات ما و پس اندازمان سرعت بیشتری دارد.تصمیم گرفتیم همین صد متر جا وسط هوا را بهترش کنیم تا ماندنی شود.خیلی ها نصف همین را هم ندارند.تازه مرغ و‌خروس هم می آوریم مگر آن‌ها که سگ و گربه می آورند چکار می کنند. ساعت از ده شب گذشته.هنوز ریزه کاری های زیادی مانده اما برای ادامه دادن انرژی نداریم.تازه یادم می آید از بعد صبحانه‌آن قدر گرم‌ کار بودیم که یادمان رفته چیزی بخوریم.کاسه را می گذارم روی گاز و شیره را می ریزم داخلش تا کمی گرم شود کره را می‌گذارم وسطش.ما بچه های عصری هستیم که اگر بهانه می کردیم که این غذا را دوست نداریم بهمان می گفتند« آدم‌گشنه سنگم بزارن جلوش می خوره معلومه گشنه نیسی!» بخاطر همین خیلی گیر غذا نمی مانیم.کره روی سطح براق شیره می چرخد و‌کف می کند و ذوب می شود .وسط این آشفته بازار شیره داغ و‌کره با نان سنگک غذای خیلی شاهانه ایست.سلطان تلویزیون را روشن می کند.اینروزها تنور انتخابات حسابی گرم است.میزگرد یکی از نامزدهاست.دارد درباره مسکن‌حرف می زند.اینکه‌ خانه اسمش رویش است با خوابگاه توفیر دارد و غالبا‌ کسانی که دستی توی بازار مسکن دارند بیشتر به متراژ و قیمت و مسائل کمی اش توجه می کنند تا کیفیت و معماری و فرهنگ حاکم بر آن! راست می گوید.همین که روز به روز خانه های سیصد متری دهه شصتیِ چپ و راستمان دارد می شود برج یعنی کسی کاری به کیفیت مسکن‌ندارد.اوضاع کویر و نواحی کوهستانی و مناطق معتدل و شهرهای کنار دریا همه همین است.زندگیِ زشت عمودی آسمان را می خراشد و بالا می رود، بی هیچ ملاحظه ای. مهمان برنامه که ممکن است رئیس دولت بعدی باشد،پست اجرایی خاصی نداشته اما پیداست رفته میان مردم شهر و روستا حرفشان را شنیده! .موهای سر و صورتش عین‌پشمک‌سفید شده.آدم صادقیست.ذهن گریز پای مسئله تراشم می گوید این بشود رئیس جمهور مویی برای سفید کردن ندارد.یک کم که گذشت چطور بفهمم تغییر کرده.چه الان که دوران نامزدی اش را می گذراند چه آن موقع که هیچ‌مسئولیتی نداشت سرش درد می کرد برای کار کردن.بعضی ها هم چه حوصله ای دارند!سلطان می پرد وسط صحبت کارشناسی که می گوید آقای نامزد لطفا موضوع را نپیچانید .... _یادته دو سه سال پیش تو گروه زیست شهرهای نوین کارشناسا درباره همین‌چیزا حرف می زدن؟ _یه چیزایی یادمه آقای نامزد دارد توضیح می دهد که شما ذهنتان پیچ دارد من کجا پیچاندم؟ سلطان چند تا زیتون می گذارد توی دهانش و می گوید: _این بنده خدا از همون موقع داشت روی مسئله کیفیت مسکن‌کار می کرد.فکرشو بکن مسئولیت نداشته اما وقت و بی وقت این روستا و اون داهات می رفت پای حرف مردم وطرح می نوشت و برنامه می داد به این دولت و اون دولت!فک کن این مسئولیت داشته باشه چه کار می کنه!» یادم می افتد به آقای همساده که دو روز پیش وقتی فهمید ما می خواهیم به آقای مو پشمکیان رأی بدهیم،سر تأسفی تکان داد و‌گفت: _اصلا سابقه نداره!!!! ومن مسیر از پارکینگ تا لابی طبقه سوم را داشتم به این فکر می کردم که اگر قرار بود نسل اول انقلاب تجربه پست های اجرایی را اینقدر مهم تلقی کنند توی آن‌برهه هیچ کس به اندازه کارگزارهای رژیم پهلوی دارای سابقه پست اجرایی نبود و فرصت به نسل اولی های انقلاب که بی پست اجرایی کلی سابقه داشتند نمی رسید. ادامه متن در کانال نویسنده @AFKAREHOWZAVI