eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
نان به نرخ ثانیه‌ خور 🍃 شبث از قبیله بنی تمیم و آخرین دسته اعراب بودند که آوردند او در سن ۹ یا ۱۳ سالگی شد. 🔰بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، شبث از اسلام برگشت و موذن زنی به نام سجاح شد که ادعای پیامبری می کرد. 🔰بعد از سرکوبی پیامبران دروغین توسط ابوبکر، باز مسلمان شد و با خلیفه بیعت کرد. 🔰بعد از دستگیری توسط ، با ابوبکر، و سپس عثمان بیعت کرد. 🔰شبث از معترضان به فساد بود و به مخالفان سیاسی خلیفه پیوست. 🔰پس از قتل عثمان، با علیه السلام بیعت کرد. 🔰در به پیوست و از امام جدا شد. 🔰امام با او صحبت کرد و از خوارج جدایی جست. 🔰پس از اميرمؤمنان علیه السلام با علیه السلام به شرط جهاد برضد بیعت کرد. 🔰شبث از کسانی بود که معاویه او را طی درگیری با امام حسن علیه السلام خرید. 🔰پس از مرگ معاویه وقتی علیه السلام قصد خروج بر را نمود، از کسانی بود که به نامه نوشت و او را به دعوت کرد. 🔰وقتی عبیدالله بن زیاد ملعون بر کوفه مسلط شد، به مسلم خیانت کرد و به عبیدالله پیوست. 🔰در جزو فرماندهان عمربن سعد لعنه الله علیه بود و به خیمه های امام حسین علیه السلام حمله کرد و به شکرانه کشتن امام حسین علیه السلام مسجدی در کوفه ساخت. 🔰پس از شهادت اباعبدالله، و قیام مختار، چون از بزرگان و اشراف کوفه بود، به پیوست و رئیس پلیس کوفه شد. 🔰با مختار به اختلاف رسید و به مصعب بن پیوست. با کمک شبث، مصعب نیز موفق به شکست و قتل مختار شد. 🔰پس از آنکه به ریاست ، قصد حمله به زبیریان را نمود، از آل زبیر جدا شد و به مروان بن حکم پیوست. 🔰با کمک مروان، ال زبیر را در هم شکست و مصعب را گردن زد و با حجاج ابن یوسف ثقفی بیعت کرد. ❗️در نهایت شبث در سن۹۰ یا ۱۱۲ سالگی از دنیا رفت. 📚 لغزش خواص، جواد سلیمانی 🆔 @Agamahmoodreza
🔴عیادت ابوبکر و عمر از حضرت زهرا سلام الله علیها 🍃🌸حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود. زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به فاطمه(س) از و پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند. خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه عمر بن خطاب وضعیت را به ضرر خود دیدند و به این ترتیب از ایشان را کردند که با این کار حداقل حضرت(س) را راضی نگه دارند و خود را بی تقصیر جلوه دهند و اینکه دلجویی ظاهری انجام داده باشند و 👈مسئله غصب خلافت و هجوم را معمولی جلوه دهند و تنفّر مردم را نسبت به خودشان کم کنند و هم به حکومت خود رنگ مشرعیت بدهند. اما در اولین درخواست با بی توجّهی حضرت زهرا(س) رو به رو شدند. وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت(س) آنان را به حضور نمی طلبد، از امام علی(ع) خواستند تا وساطت کند. پس، از أمیرالمومنین(ع) درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند : خانه متعلق به شماست و من هم به منزله كنيز و خدمتگزار در خانه شما هستم و هر طور که صلاح می دانید عمل کنید.(۱) پس بدین ترتیب حضرت(س) پذیرفت. سپس ابوبکر و عمر داخل شدند. 🍃🌸حضرت زهرا(س) تا آنان را دید، روی به دیوار و پشت به آنان کرد. گفتند : آمده ایم که رضای شما را حاصل کنیم! حضرت(س) فرمود : من با شما حرف نمیزنم، مگر که قول بدهید که آنچه را که می گویم، اگر راست است، به راستی آن شهادت بدهید. آنان نیز قبول کردند. حضرت(س) خطاب به آن دو فرمود:آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا(ص) نقل كنم به آن عمل خواهید كرد؟ گفتند : آرى. فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید كه پیامبر(ص) فرموده اند : «خشنودى فاطمه(س) خشنودى من، و خشم فاطمه(س) خشم من است، هر كه دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر كه فاطمه(س) را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته، و هر كه فاطمه(س) را خشمگین نماید، مرا خشمگین نموده است»؟ گفتند : آرى، چنین حدیثى را از پیامبر خدا(ص) شنیده ایم. حضرت(س) فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم كه شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(ص) را ملاقات نمایم، حتماً از شما به او شكایت خواهم نمود. در این هنگام، ابوبکر پیش آمد و گفت : ای فاطمه(س)! پناه می برم به خدا از اینکه مورد خشم پیامبر اکرم(ص) و تو باشم و بعد شروع کرد به گریستن! در این هنگام حضرت فاطمه(ع) مرتب خطاب به ابوبکر می فرمود :به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را مى كنم.(۲) آنان پس از شنیدن این سخنِ حضرت(س)، منزل را ترک کردند. 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷/ ﺍﻻﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ دینوری، ﺝ۱، ﺹ۲۰ 🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
همنواییِ شیعه انگلیسی با وهابیت 🍃🌸پ.ن : بر اساس منابع مستند تاریخی، خانه حضرت زهرا(س) درب داشته اس
💠 خانه های مکه و مدینه، درب داشته اند! فرقه ضاله ، برای سرپوش گذاشتن به قضیه یورش به خانه وحی و حمله به خانه سلام الله علیها، شبهه ای را مطرح کرده و می گویند که خانه های حجاز در صدر اسلام، درب نداشته اند که درب خانه حضرت صدیقه سوزانده شده باشد! اخیرا آقای دهباشی نیز این شبهه را مطرح کرده اند. 🔴 در قرآن مجید 👇 اَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ اَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَاْکُلُوا جَمیعاً اَوْ اَشْتاتاً خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» 📚 سوره نور، آیه ۶۱ 🔴در روایاتِ اهل سنّت 👇 1⃣ دُکَین بن سعید مزنی نقل میکند: خدمت رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به  فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.» 📚 سنن ابی داود، ج۴، ص۳۶۰، ح۵۲۳۸. 2⃣ ابوحمید می‌گوید: به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌ای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم.» 📚 صحیح مسلم، ج۳، ح۲۰۱۰ 🔴در روایات شیعه👇 3⃣ پیامبر اکرم؛ بن ابیطالب، ،  و  (علیهم‌السّلام) را جمع کرد و درب را بر روی آن‌ها بست و فرمود: ‌ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام می‌رساند....» 📚 بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۱۹. 4⃣ می‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.» در این حدیث سلمان می‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟    📚 دلائل الامامه، ص۱۰۷ 5⃣ عمر گفت: ما را نزد وی ببر، و عمر و  وخالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح وسالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.» 📚 بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۲۷ 6⃣ عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ‌ای پدر بزرگوارم، ‌ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (ابوبکر) چه رنج‌ها که ندیدم.» 📚 الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶ 🆔 @Agamahmoodreza