eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴حسرت بزرگ ضحاک بن عبدالله که ظهر عاشورا امام حسین علیه السلام را رها کرد❗️ ▪️ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی ، با علیه السلام ملاقات کردند.امام آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام علت عدم همراهی‌شان را جویا شد.مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروضم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام علیه السلام پذیرفت. ▪️ضحاک صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و ظهر را همراه امام به جای آورد. وقتی دید سپاه به دستور بن سعد اسب‌های یاران امام را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از رسول صلی الله علیه و اله، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ✍️ فرار از صحنه نبرد❗️ «وقتی دیدم یاران امام علیه السلام کشته شدند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت ابا عبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند. 📚 تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷. 📚 انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷. 📚 الکامل ابن اثیر ، ج۴، ص۷۳. 🆔 @Agamahmoodreza
نان به نرخ ثانیه‌ خور 🍃 شبث از قبیله بنی تمیم و آخرین دسته اعراب بودند که آوردند او در سن ۹ یا ۱۳ سالگی شد. 🔰بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، شبث از اسلام برگشت و موذن زنی به نام سجاح شد که ادعای پیامبری می کرد. 🔰بعد از سرکوبی پیامبران دروغین توسط ابوبکر، باز مسلمان شد و با خلیفه بیعت کرد. 🔰بعد از دستگیری توسط ، با ابوبکر، و سپس عثمان بیعت کرد. 🔰شبث از معترضان به فساد بود و به مخالفان سیاسی خلیفه پیوست. 🔰پس از قتل عثمان، با علیه السلام بیعت کرد. 🔰در به پیوست و از امام جدا شد. 🔰امام با او صحبت کرد و از خوارج جدایی جست. 🔰پس از اميرمؤمنان علیه السلام با علیه السلام به شرط جهاد برضد بیعت کرد. 🔰شبث از کسانی بود که معاویه او را طی درگیری با امام حسن علیه السلام خرید. 🔰پس از مرگ معاویه وقتی علیه السلام قصد خروج بر را نمود، از کسانی بود که به نامه نوشت و او را به دعوت کرد. 🔰وقتی عبیدالله بن زیاد ملعون بر کوفه مسلط شد، به مسلم خیانت کرد و به عبیدالله پیوست. 🔰در جزو فرماندهان عمربن سعد لعنه الله علیه بود و به خیمه های امام حسین علیه السلام حمله کرد و به شکرانه کشتن امام حسین علیه السلام مسجدی در کوفه ساخت. 🔰پس از شهادت اباعبدالله، و قیام مختار، چون از بزرگان و اشراف کوفه بود، به پیوست و رئیس پلیس کوفه شد. 🔰با مختار به اختلاف رسید و به مصعب بن پیوست. با کمک شبث، مصعب نیز موفق به شکست و قتل مختار شد. 🔰پس از آنکه به ریاست ، قصد حمله به زبیریان را نمود، از آل زبیر جدا شد و به مروان بن حکم پیوست. 🔰با کمک مروان، ال زبیر را در هم شکست و مصعب را گردن زد و با حجاج ابن یوسف ثقفی بیعت کرد. ❗️در نهایت شبث در سن۹۰ یا ۱۱۲ سالگی از دنیا رفت. 📚 لغزش خواص، جواد سلیمانی 🆔 @Agamahmoodreza
💠از یار به و تنها... . 🍃🌸آقاجان سلام....‌ اگر بگویم دوری‌ات سخت است و زمان، بی قراریِ را شهادت می دهد، اغراق کرده ام.... . دلم گرفته نمی دانم شاید ترک خورده یا پیر شده از درد های . مهمان همیشگی دلم است و ، تنها رفیق روزهای بی کسی.... . 🍃🌸مولا جان... ببخش که در هیاهوی دنیا و خوشی ها فراموشت کرده ایم و همچون جد غریبت ، مانده ای در میان . . هنوز برای عده ای، خورشیدِ پشت ابرهای گمراهی هستی. قدمی برنداشتیم و از طلوع چیزی نگفتیم... . گناه کردیم و بیخیال ناله شدیم.پرونده سیاه را دیدی و اشک ریختی و واسطه شدی برا بخششمان .... . راه را گم کرده و از کوچه های سردرآوردیم.با سست و دلِ لبریز از کینه و نفرت به هم ظلم کردیم و به کارهایمان افتخار.... . 🍃 خیابان هایمان شبیه تالار عروسی شده و انسان ها ، عروسک های پررنگ و لعاب پشت ویترین.... . عیب از ما است اما دین را پیش چشم خیلی ها بد کردیم.... . دست به دعا گرفتیم و ها را لیست کردیم و یادمان رفت برای دعا کنیم. . عهد نامه نوشتیم اما مانند مردم به عهدها عمل نکردیم.دلمان به وعده های دنیا خوش شد و شمشیر را تیزتر کردیم.... . 🍃🌸 یا صاحب الزمان... ما رفیق نیمه راه بودیم اما و و زمان به یادت هستند ، برای ظهورت دعای فرج می خوانند، می کنند و می شوند.به حرمت یاران خوبت ما را ببخش ... . آقای من... غرق شده ایم در باتلاق گناه اما امیدمان به ظهور است. 🆔 @Agamahmoodreza
💠 محمد مهدی همت: اگر قضا بشه میشه جبران کرد. اگر قضا بشه میشه جبران کرد. ولی اگر از "" بشه، تاریخ به ما میگه نمیشه جبران کرد. یکبار در قضا شد، "سلام الله علیها" را شهید کردند. یکبار در قضا شد، "علیه السلام" را شهید کردند. یکبار در قضا شد، تابوت "علیه السلام" تیرباران شد. یکبار در قضا شد، بر پیکر "علیه السلام" اسب تازاندند. "ولایتمان" قضا نشود. چیست؟ به زبان ساده و روان یعنی تشخیص از را "بصیرت" می‌گویند. 🆔 @Agamahmoodreza