eitaa logo
آقای طلبه
743 دنبال‌کننده
242 عکس
59 ویدیو
9 فایل
﷽ ✅ #اولین کانال تخصصی با هدف هم افزایی #آقایان_طلبه سراسر کشور زیر نظر موسسه وارثان آینده روشن @varoshan آینده بسیار روشن است🇮🇷 ادمین/تبلیغات: @admin_aghayetalabeh ثبت نام دوره ها/مشاوره: @admin_ayanderoshan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶به خودتان برسید 🔹آقای قاضی می گفت:«حواستان به دنیا هم باشد همسر و فرزندان و بهره های مادی خدادادی را داشته باشید و در همین زندگی طبیعی و عادی به سمت خدا و معنویت حرکت کنید.» 🌴ظاهر خودش هم بسیار مرتب و تمیز بود. موها و دستهایش را حنا می بست حتی به تمیزی کفش خیلی اهیمت می داد. عطر و بوی خوش هم که جای خودش. می گفت:«این بدن مرکب و وسیله ی حرکت روح ماست باید به آن رسیدگی کرد هرچه بهتر به آن خدمت کنید بیشتر می توانید در سیر معنوی از آن استفاده کنید.»🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
لذت یاقوت 🔹هرچند اهل سخت گیری در استفاده از نعمت های دنیا و لذت های حلال نبود اما همیشه شاگردانش را از پرخوری و خوردن غذاهای سنگین منع می کرد. می گفت:«غذا را برای خوشگذرانی نخورید برای خاصیت و قوتش بخورید.»🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
🔶دم مسیحایی 🔹«قاسم» گنده لات نجف بود به فسق و فجور و خلاف کاری شهرت داشت. با این وجود آقای قاضی به او خیلی محبت داشت و حسابی تحویلش می گرفت. او هم به خاطر مهربانی های آقای قاضی به او ارادت پیدا کرده بود. یک مرتبه که به هم رسیده بودند پس از کلی سلام و علیک و تعارف آقای قاضی به قاسم گفته بود:«امشب حتما برای نماز شب بیدار شو.» «آقا اولا من تا نصف شب در قهوه خانه ام. دیگر نمی توانم از خوابم بزنم و برای نماز شب بلند شوم ثانیا من اصلا نماز نمی خوانم شما به من می گویید نماز شب بخوان؟!» آقای قاضی هم جواب داده بود:«نگران نباش!خودم از خواب بیدارت خواهم کرد...» 🌴قاسم خیلی جدی نگرفته بود نیمه شب که از قهوه خانه برگشت رفت و تخت گرفت خوابید. ساعتی گذشت. ناگهان از خواب بیدار شد. به حیاط رفت. چشمش که به آب افتاد حالش دگرگون شد... خلاصه همین قاسم با آن سوابق معروف فسق و فجور از عابدان و زاهدان بزرگ نجف شد .کارش به جایی رسید که مردم باقیمانده چایش را به عنوان شفا می خوردند.🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
قرآن به قرآن 🔹خیلی به قرآن علاقه داشت. خودش مفسر قرآن بود. معتقد بود می توان معنای آیات قرآن را با بهره گیری از خود قرآن به دست آورد. یک تفسیر هم به سبک خودش از ابتدای قران تا سوره انعام نوشته بود. علامه طباطبایی تفسیر بی نظیر المیزان را با الگوگیری از سبک استادش نوشته بود: «ما این روش تفسیری قرآن به قرآن را از مرحوم قاضی داریم این سبک را ایشان به ما تعلیم فرمودند.»🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
 بانی محترم 🔹آمده بود تا از بناها و معمارها تشکر کند قطعه ای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی ار ورودش نگذشته بود که ناگهان چهره اش به هم ریخت و برآشفته شد قدری به دور و بر نگاه کرد انگار دنبال چیزی می گشت. 🌴چشمش به یکی از کارگرها افتاد با شتاب به سمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید همه هاج و واج مانده بودیم خدایا چه اتفاقی افتاده....؟! کلنگ به دست و با شتاب به سمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت لبخند هم به لبان آقای قاضی برگشت. معلوم شد بناها اسم او را به عنوان بانی ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آنجا نصب کرده بودند.🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
 ۳۳-مبادا کفش هایم را 🔹یک بار سرم آمد... از فرط خجالت و شرمندگی حسابی سرخ و سفید شدم ... از آن دفعه به بعد دیگر حواسم را جمع کردم به مجلس روضه آقای قاضی که می رفتم کفشهایم را می گذاشتم زیر بغلم و با خودم می بردم داخل. می ترسیدم کفشم آنجا باشد و آقای قاضی که همیشه کنار در روی زمین می نشست کفشهایم را مثل کفشهای بقیه دستمال بکشد و جفت کند.🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
 ۳۴-آقای قاضی ما را خسرالدنیا و الاخره کرد 🔹یکی از شاگردان استاد به شوخی می گفت: «آقای قاضی ما را خسرالدنیا و الاخره کرد!نه بهره ای از دنیا داریم و نه از آخرت!» راست می گفت کسی که بوی آقای قاضی به مشامش خورده بود دیگر میل و رغبتی به لذت های دنیا و آخرت از خودش نشان نمی داد و تنها هم و غمش رسیدن به خدا بود. 🌴این جمله را از استاد زیاد می شنیدند: «من کان همه الله کفا الله فی جمیع همومه.» کسی که دغدغه اش فقط خدا باشد خدا تمام دغدغه های او را تامین خواهد کرد.🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
۳۵-از شیر سگ تا شیر گوسفند 🔹با عرفان و عرفا میانه خوبی نداشتم . شنیده بودم که آقای قاضی در نجف جلسات عرفانی دارد به ذهنم رسید بروم گوشه ای از جلسه اش بنشینم و وقتی مطالب عرفانی مطرح می کند بلند شوم و اعتراض کنم . روزی که به مسجد آقای قاضی رفتم پشت ستونی نشستم تا مرا نبیند . آقای قاضی آمد و درس را شروع کرد:«بسم الله الرحمن الرحیم». قدری سکوت کرد...دوباره گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم». دوباره سکوت...دفعه سوم گفت:بسم الله الرحمن الرحیم.تعجب می کنم شخصی تشنه است در بیابان هراسان می چرخد به او ظرفی می دهند تا برود از شیر گوسفندان گله استفاده کند اما به سوی سگ گله می رود و می خواهد از شیر آن سگ بنوشد!» 🌴این جملات را که شنیدم ناگهان به خودم لرزیدم فهمیدم ماجرا از چه قرار است با خودم گفتم :«چرا آمده ای برای انتقاد؟خب بنشین حرفها را گوش بده شاید راست باشد!» یک دفعه تصمیمی که گرفته بودم عوض شد . نرم شده بودم.آقای قاضی گفت:«خب حالا درست شد» درس که تمام شد رفتم جلو دستش را بوسیدم و معذرت خواهی کردم. او هم به گرمی مرا پذیرفت و باب ارتباط من با او باز شد.🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
۳۷-حوض نفس 🔹قدیم ها بهداشت  و نظافت مثل امروز نبود. در بعضی از مناطق آبی که در جوی ها جاری می شد و به دست مردم می رسید کثیف بود آب را می انداختند در آب انبار یا حوض و می گذاشتند مدتی بماند تا جرم هایش ته نشین شود. بعد برای شست و شو استفاده می کردند. آقای قاضی به شاگردانش می گفت: « نفس انسان مثل همین حوض هاست اگر آرامش داشته باشد اضافات و کثافات ته نشین می شود. راه کسب این آرامش چیست؟ سکوت. وقتی پرحرفی می کنیم و خودمان را به تلاطم بی خود می اندازیم در واقع داریم نفس مان را زیر رو می کنیم! اما اگر کسی رعایت «صمت» و سکوت را بکند آرام آرام این آلودگی ها که ته نشین شده منجمد می شود و دیگر حرکت نمی کند این طوری نفسش را تحت تسلط خود در می اورد...»🎍 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
🔷کار خیر 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
🔷 نگران 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh
🔷 حرمت تربت 📚صد روایت کوتاه و خواندنی از (ره) ᯽ آقاےطلبه ᯽ ᯽ @aghaye_talabeh