#عقیق_شعر
امام، رو به رهایی… عمامه روی زمین
قیامتی شده بعد از اقامه روی زمین
خطوط آخرِ نهج البلاغه ریخت به خاک
چکید خون خدا در ادامه روی زمین…
خودت بگو! به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان ”حجاز" و ”یمامه” روی زمین؟
زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:
”مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین…"
تو رفتهای و زمین ماندهاست و ما اینک
و میزهای پُر از بخشنامه… روی زمین
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#نوزدهم_رمضان
#محمدمهدی_سیار
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#نوزدهم_رمضان
#محمدحسین_ملکیان
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آنقدر، تا جان خود را یافتم
سورۀ اخلاص را میخواستم پیدا كنم
لای شببوها، شبی، قرآن خود را یافتم..
یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینهام
ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم
ذكر میگفتم ولی حالی پریشان داشتم
در شب «الغوثها» درمان خود را یافتم
شانهام لرزید و برپا شد قیامت در دلم
تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم...
#مناجات
#شب_های_قدر
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیستی ای بی گمان ، علت خلق جهان
شعر خوانی #سیدحمیدرضا_برقعی در مدح و رثای #امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
عالمی از جلوهات ز پای درآید
گر فکنی پرده یک طرف ز شمایل...
شوق وصال تو بال سالک عاشق
معرفت تو کمال عارف واصل
مست و خراب می تو عارف و عامی
عاشق و دیوانۀ تو عاقل و جاهل
سر به خط تیغ تو گذاشتن آسان
پای کشیدن ز آستان تو مشکل
مردنِ با توست زندگانیِ بر حق
زندگیِ بی تو مردن است به باطل
طاعتِ بی مهر تو بَتَر ز معاصی
خصم تو را نیست بهرهای ز نوافل
راه نبردهست بر حقیقت توحید
هر که نباشد به حق، به حقّ تو قائل...
اوفتد از آسمان به خاک مذلّت
هر که شود ذرّهای ز مهر تو غافل
ای که گواهی دهد به فضل تو قرآن
مهر تو شد محور تمام فضائل...
جان به تمنّای تو برون رود از تن
مهر تو هرگز برون نمیرود از دل...
پیر طریقت تویی قسم به حقیقت!
بیتو کسی ره نبرده است به منزل
موج ولای تو گر که دست نگیرد
غرق گنه کی رسد ز توبه به ساحل؟...
عدل الهی و روح نامتناهی
باطن موّاج و ظاهر متعادل
سرّ مگو، راز سر به مُهر خداوند
فیض نخست، از نخست اسوۀ کامل
جز تو که سر میدهد ندای «سَلُونی»؟
جز تو که آگه بوَد ز جمله مسائل؟...
کس نکند جرأت مقابله با تو
چون نگرد ذوالفقار را به مقابل
پای تو پوید طریق خانۀ مسکین
دست کریم تو میرود سوی سائل
بس که کشیدی به دوش، بار ضعیفان
شانۀ تو زخم شد ز بند حمایل
دیدۀ تاریخ چون تو باز نیابد
چرخ زند چرخ بی تو عاطل و باطل
عمر تو یک عمره بود اوّل و آخر
کعبه و مسجد تو را دو شاهد عادل
آه! که با این همه فضیلت و پاکی
سبّ تو میکرد خصم دون به محافل
نان جوین تو تر به خون دلت بود
شهد به کام تو، بود زهر هلاهل
خار به چشم تو، استخوان به گلویت
خون به دلت از جفای مردم جاهل...
فرق عدالت به تیغ ظلم دو تا شد
پایۀ دین شد در این میان، متزلزل
کیستی؟ ای مهربانْپدر! که به فرزند
تا دم آخر کنی سفارش قاتل...
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#سید_محمد_رستگار
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال
که بیقراردلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#محمدعلی_بیابانی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم
بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت
چقدر خستهام از لحن قیل و قال خودم
اگر رسید صدایت به شور عشق بگو
مرا رها نکند لحظهای به حال خودم
شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان
که رزق گریه بگیرم برای سال خودم
قرار بود من و تو به آسمان برسیم
مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم
شبی به لطف علی میرسم به صحن نجف
تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم
#شب_های_قدر
#مناجات
#محمد_میرزایی_بازرگانی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی
ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند
قدرنشناسترین امت لات و هبلی
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
#شب_های_قدر
#مناجات
#مهدی_جهاندار
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد
برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد
مکش ز خیمۀ دلها عمود مِهرت را
که آسمان به سر ما خراب خواهد شد
کسی که مهر علی در قنوت او جاریست
دعای نیمهشبش مستجاب خواهد شد..
کویر را نفس قنبرت کند دریا
سراب نام تو نشنیده آب خواهد شد
به قدر فهم کمم هم اگر که بنویسم
فضائل تو هزاران کتاب خواهد شد
چه دیده بود پیمبر که گفت در این ماه
محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد..
امام اول دنیا، پس از شهادت تو
امام کشتن این قوم باب خواهد شد..
پس از تو کار به جایی رسد در این دنیا
که صید حرمله، طفل رباب خواهد شد
#شب_های_قدر
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#محسن_عرب_خالقی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی
برای عشق و عدالت غریب زیست علی
چنان به لبخندش پشت کردهایم انگار
میان ما بدعهدان غریبهایست علی
کدام چاه در این شهر مرده میفهمد
که چیست معنی «یک عمر خون گریست علی»..
و خویش را چه عجیب است شیعه مینامیم
من و شما که نفهمیدهایم کیست علی
بیا عدالت و شمشیر خویش را بردار
و بار دیگر در بینمان بایست علی!
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#زین_العابدین_ارجمند
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
به مسجد میرود یا سمت قربانگاه میآید؟
چرا از هر طرف امشب نسیم آه میآید؟
قدمهایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است
به سختی عرش دارد پا به پایش راه میآید
چه شوقی میچکد از صورتش وقت وضو امشب
برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه میآید
برای بار آخر کوچهکوچه، کوفه میبیند
سراغ سایههای تیره، نور ماه میآید
هلا ای شهر! شام آخر است آمادهای آیا؟
چه بر روز تو در این فرصت کوتاه میآید؟
نمیبینند مردم حجم تنهایی مولا را
غریبی علی تنها به چشم چاه میآید
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#فاطمه_عارفنژاد
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
دل من! در هوای مولا باش
یار بیادعای مولا باش
گر نشد یاورش شوی همه عمر
گاه گاهی برای مولا باش
به گدایی تو هر کجا رفتی
یک سحر هم گدای مولا باش
دست من! دستگیر مردم باش
پینهٔ دستهای مولا باش
پهن کن سفرهای برای یتیم
مستمند دعای مولا باش
پا به پایش اگر نشد بروی
لاأقل ردپای مولا باش
جان من! تا که در بدن هستی
باش اما فدای مولا باش
ای نَفَس! میروی به سینه برو
چون برآیی صدای مولا باش
از یمن، از دمشق و غزه بگو
شیعهٔ زخمهای مولا باش
خار در چشمهای مولا بود
چشم من! در عزای مولا باش...
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#روشنگری
#یوسف_رحیمی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
به قرآنی که داری در میان سینهات سوگند
که هرگز از تو و از خاندانت دل نخواهم کند
و ایمان دارم ای مهرت قیامتها به پا کرده
گنهکارانِ چون من عاشقت را زود میبخشند
پر از حس غریب روزهای آخر سالَم
پر از دودی که برمیخیزد از خاکستر اسفند
دلم امشب شبیه کوچههای تا حرم تنگ است
دلم در حسرت ایوان دلباز شما تا چند؟
و غمگینم به قدر شانۀ سنگین گاریها
که ساکم را به سختی تا خیابان تو آوردند
و مسکینم به قدر آن گدایانی که در غربت...
فقط امّید دارم از تو ای شاه نجف لبخند
نشستم گوشۀ صحنت برایت شعر میخوانم
اگر این لحظهها حس میکنم هستم سعادتمند
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#زیارت
#مدح
#اعظم_سعادتمند
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
مهر شكست تا ابد حک شده بر جبينتان
كوچ كنيد غاصبان! جانب سرزمينتان
كودک غزه را اگر در دل خواب كشتهايد
خورده ترک ز آه او گنبد آهنينتان
كوچ كنيد صف به صف چون كه نشسته هر طرف
مرگ در انتظارتان حادثه در كمينتان
رو به ديار خود كنيد ای به عبث نشستگان!
تا سر پاست اسبتان تا نشكسته زينتان
خيرهسریست كارتان دربهدریست بارتان
حيلهگریست يارتان بدگهریست دینتان..
مرد ظفر كه نيستيد اهل خطر كه نيستيد
هست حريف طفل و زن، غيرت آتشينتان؟!..
دل بكنيد زين سرا ورنه به روز ماجرا
نيست به خاک قدس جز فاجعه همنشينتان..
يا به همين زبان خوش پس بدهيد قدس را
يا كه رسد دمی دگر لحظۀ واپسينتان!
#مقاومت_اسلامی
#قدس
#فلسطین
#افشین_علا
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
تو رازدار پیام آوران مهد تمدن
تو آرمان مسلمان تو قبلهگاه نخستین
به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفتهست
کشیدهاند به دورت ز ترس این همه پرچین..
قسم به کعبه که آزاد میشوی تو به زودی
قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین
مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن
و گفتهاند ملائک هزار مرتبه آمین
قسم به قدس که یک روز، روز فتح میآید
قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین!
#علی_اصغر_الحیدری
#فلسطین
#روز_قدس
#مقاومت_اسلامی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمَت قبلۀ نخستین گفتن
امروز برای شاعران تکلیف است
با لهجۀ شعر، از فلسطین گفتن
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
ای معجزۀ قیامقامت، ای قدس!
خوننامۀ عشق و استقامت، ای قدس!
در راه رهایی تو جان میبازیم
ای قبلۀ دین، سرت سلامت، ای قدس!
با شوق رهاییات، نفَس میگیریم
ای قدس! تو را ز خار و خس میگیریم
ما خاک تو را -به تین و زیتون سوگند-
فردا ز نفاق و کفر پس میگیریم
#رضا_اسماعیلی
#فلسطین
#روز_قدس
#مقاومت_اسلامی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
عقیق شعر
📸مراسم تشییع همسر حاج سید محمد جوادی
مراسم تشییع همسر مداح اهل بیت(ع) حاج سید محمد جوادی با حضور جمعی از وعاظ، ذاکرین و هیئتی ها از حسینیه انصارالعباس(ع) برگزار شد.
👇👇👇
aghigh.ir/000WkH
✅کانال عقیق
@aghigh_ir
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
پیروز تویی، قسم به «تین» و «زیتون»
پیروزیِ تو، بشارتِ قرآن است
#رضا_اسماعیلی
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#روز_قدس
@aghighpoem
#عقیق_شعر
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
تو رازدار پیام آوران مهد تمدن
تو آرمان مسلمان تو قبلهگاه نخستین
به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفتهست
کشیدهاند به دورت ز ترس این همه پرچین..
قسم به کعبه که آزاد میشوی تو به زودی
قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین
مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن
و گفتهاند ملائک هزار مرتبه آمین
قسم به قدس که یک روز، روز فتح میآید
قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین!
#علی_اصغر_الحیدری
#فلسطین
#روز_قدس
#مقاومت_اسلامی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمَت قبلۀ نخستین گفتن
امروز برای شاعران تکلیف است
با لهجۀ شعر، از فلسطین گفتن
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
ای معجزۀ قیامقامت، ای قدس!
خوننامۀ عشق و استقامت، ای قدس!
در راه رهایی تو جان میبازیم
ای قبلۀ دین، سرت سلامت، ای قدس!
با شوق رهاییات، نفَس میگیریم
ای قدس! تو را ز خار و خس میگیریم
ما خاک تو را -به تین و زیتون سوگند-
فردا ز نفاق و کفر پس میگیریم
#رضا_اسماعیلی
#فلسطین
#روز_قدس
#مقاومت_اسلامی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
در دستت امشب مبادا ،سنگ از فلاخن بیفتد
زین سنگ ها باید آتش ،بر جان دشمن بیفتد
از خوان هشتم گذر کن ،آن سو شغاد ایستاده
نگذار ناگاه در چاه ، نعش تهمتن بیفتد
پیداست در آسمانت ،ابری که سجیل دارد
تا از فرود ابابیل ،شوری مطنطن بیفتد
این باغ تشنه ست تشنه ،در قوم آب آوری نیست
تا چند چشمش فقط بر ابری سترون بیفتد
بین فلاخن بچرخان ،بی تاب تر سنگ دیگر
بگذار هر دم گسل در ،آن سد آهن بیفتد
این دایه ی مهربان را ،وقت خطر می شناسی
روزی که "خردک شراری "،او را به دامن بیفتد
مرگت به بستر مبادا ،این مرگ کوچک گناه است
سیب است این سر مبادا،سیب از نچیدن بیفتد
این کوچه ها مرگ خیزند ،یکسر کبوتر ستیزند
حق دارد این شعر زخمی باز از تتن تن بیفتد
#مقاومت_اسلامی
#روز_قدس
#فلسطین
# محمدحسین_انصاری_نژاد
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چه سالها در انتظار ذوالفقار حیدری
تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری
چو قلعهای چو قلّهای که حتمی است فتح آن
همیشه فکر و ذکر ما، همیشه در برابری
کبوتران صلح در هوای تو فدا شدند
تو در همیشۀ جهان، برای عشق سنگری
رواق توست سجدهگاه خلوت پیمبران
و از گلاب اشکهای انبیا معطری
تو دیدهای شکوه بیمثال مُلک عشق را
ولی بر آن شکوه هم، تو زینتی، تو زیوری
چه منزلی! چه خانهای! چه بیت عاشقانهای!
که دم به دم، نفس نفس دل از مسیح میبری
میان طعنههای خلق، جانپناه مریمی
برای هجرتی عظیم، تکیهگاه هاجری
نماز روی فرش تو عروج میکند به عرش
بُراق شاهد است از تمام آسمان سری
خدا به جبهۀ زمین نوشته: «ارث صالحین»
تو از زبور قصه را شنیدهای و از بری
تو حسن مطلعی چنین، تو حسن مقطعی چنان
تو قبلهگاه اولی، تویی که فتح آخری
#روز_قدس
#فلسطین
#مقاومت_اسلامی
#عباس_همتی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چقدر «ها» کند این دستهای لرزان را؟
چقدر؟ تا که کمی سردی زمستان را...
چقدر با تن یخ بسته، باز صبر کند
هجوم رخوت و تخدیر برف و بوران را؟
به سینه و سر خود میزنند پنجرهها
کسی نواخته انگار طبل طوفان را
به پشت پنجرههای شکسته میبیند
تمام روز تگرگ و گلولهباران را
مسیرها همه صعبالعبور و نافرجام
خدا بهخیر کند جادههای لغزان را
به دوش خسته کشیدهست سالیان زیاد
شبیه گنبد خود درد و رنج انسان را
به لطف هُرم نفسهای انبیاست، اگر
رسانده تا به چنین روز نیمۀ جان را
اگر صدای گلوله امان دهد شاید
به گوشمان برساند نوای ایمان را
کنار منبر گوشهنشین خود دیدهست
نفس نفس زدنِ آیههای قرآن را
شریک گریۀ محراب میشود گاهی
مگر کمی ببرد غربت شبستان را
میان حلقۀ لات و هبل گرفتار است
چقد گریه کند خندههای شیطان را؟
بخوان دو کاسۀ خون در هجوم اشکآور
برای ندبۀ آدینه چشم گریان را
نماز جمعۀ این هفته هم اقامه نشد
کجای دل بگذارد غم فراوان را
هنوز حسرت یک عید بی عزا دارند
منارهها که ندیدند ریسهبندان را
تنیده تار به تکرار عنکبوتی پیر
که سهم خویش کند گوشههای ایوان را
مترسکی که اجیر کلاغها شده است
شکسته با تبرش حرمت درختان را
به حُسن یوسف خود آب میدهد با اشک
و مرهمی شده اینگونه زخم گلدان را
«نماز نور بخوانید بر جنازۀ شمع»
شنیدم از «زکریا» به مصرعی آن را
به کوچ شانهبهسرهای این دیار قسم
که باد نوحه شده غربت سلیمان را-
به آن عزیز که از چاه آمد و با آه
کشید در بر خود میلههای زندان را
به نغمههای مناجات حضرت داوود
که برده بود دل عاشق پریشان را
به آسمان چهارم که در جوار مسیح
به انتظار نشسته غروب هجران را
به گریههای جگرسوز حضرت یعقوب
که قطره قطره به غم بُرد شهر کنعان را
به کوه طور که در سوگ حضرت موسی
به انکسار کشاندهست کوه فاران را
به الخلیل که در سوگ لالهها دیدهست
به کوچه کوچۀ خود حجلۀ شهیدان را
-از آن مسجدالاقصیست لحظۀ معراج
که با صلابت خود جار میزند آن را
هنوز منتظر است و...، هنوز منتظریم
چقدر صبر کند سردی زمستان را؟
به سمت کعبه نگاهش نماز میخواند
به این امید که آن آفتاب پنهان را...
#رضا_خورشیدیفرد
#مقاومت_اسلامی
#فلسطین
#روز_قدس
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت...
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت...
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به «صائب» ز وداع رمضان رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_با_ماه_رمضان
🔹کانال شعر آیینی عقیق
https://telegram.me/joinchat/Ad2e5zvREYmJzHsIARsYZA
#عقیق_شعر
پايان مهماني ست پر کن استکانت را
از عشق حق سرشار کن مستانه جانت را
نزديک تر از اين نخواهد شد به چشمانت
در اين دقايق خوب بنگر ميزبانت را
شايد نباشيم و نباشي سال هاي بعد
با اشک بردار آخرين خرما و نانت را
هي عهد بستي و شکستي و نشستي و
زانو زدي با شرم گفتي داستانت را
سر روي مُهر مِهر او بگذار! مي بيني!
سجاده ات حل مي کند در خود جهانت را
پايان مهماني ست اما باز هم بگذار
بر شانه هاي کوچکت بار امانت را
#زهرا_بشری_موحد
#وداع_با_ماه_رمضان
🔹کانال شعر آیینی عقیق
https://telegram.me/joinchat/Ad2e5zvREYmJzHsIARsYZA
#عقیق_شعر
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
یک ماه دستهای دعا بودهایم ما
یک ماه میهمان خدا بودهایم ما
یک ماه، ماه دیده و خورشید دیدهایم
یک ماه از تو گفته و از تو شنیدهایم
ماهی که رفت ماه شگفت جهادهاست
آری، نبرد، روزه و افطار، فتح ماست
از تابش نماز علی ماه روشن است
در نور خطبههای ولی راه روشن است
با دشمنان بگو، هوس خام کردهاند
بیهوده رو به لشکر اسلام کردهاند
حاشا که بیم حمله احزابمان بَرَد
حاشا که پشت سنگر خود خوابمان بَرَد
ما وارثان سلسلههای رشادتیم
ما راهیان قافلههای شهادتیم
با ما فقط حساب تفنگ و خشاب نیست
با ماست آنچه قدرت آن در حساب نیست
بنگر که خون روان شده از کربلا به شام
آخر تمام میشود این کار ناتمام
گیریم دشمن است چو عمرو بن عبدود
این نسل حیدر است که از راه میرسد
بوی ظهور میرسد، ایمان، وطن شدهست
این لشکر علیست که خیبرشکن شدهست
هر چند شعب از دم احمد بهشت ماست
این بار فتح خیبر نو، سرنوشت ماست
بدر است ماه و حضرت خورشید میرسد
بدر است ماه و عاقبت آن عید میرسد
بدر است ماه و میرسد آن عیدِ عیدها
بدر است ماهها همه با این شهیدها
تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟
کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟
ای در صف نبرد نشسته دو دل مباش
دریا ببین و بستهٔ این آب و گل مباش
ای در صف نبرد نشسته به پا بایست
چون مردهای مرد در این کربلا بایست
ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن
قدری به جای گفتن یا لیتنا بایست
دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند
چون حر غیور باش و برای خدا بایست
وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب
با قبله باش و بر سر این مدعا بایست
با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن
پایت اسیر دست عصای کسان مباد
دستت به پای خواهش از این و از آن مباد
جز آفتاب پابهرکاب کسی مباش
همآسمان پر زدن کرکسی مباش
بر خان خائنان به جُوِی نان، رضا مده
این نان بهانهایست به اینان بها مده
برخی چه لقمهها که گلوگیر میخورند
خوبان ولی به شام بلا تیر میخورند
اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتاند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتاند؟
دیروز خرده کاسب تحریم بودهاند
امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتاند
سرمست از حقوق نجومی خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملتاند؟
ای دوستان که در صف اول نشستهاید!
مردم هنوز چشم به راه عدالتاند
این مردم صبور که در پای انقلاب
خون دادهاند و اهل جهاد و رشادتاند
این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتاند
آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد
بر ریشههای باورشان تیشهای مباد
ای دوستان که در صف اول نشستهاید!
اینک شما و عهد عظیمی که بستهاید
ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است
این آتش فتاده به دنیا گواه ماست
جان مدافعان حرم جانپناه ماست
بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها
جام شهادتی زده بر جام زهرها
با برق تیغ، هیبت شب را شکستهایم
حاشا که بشنود کسی از پا نشستهایم
ما را سر قمار به دین و وطن مباد
ما را سر معامله با اهرمن مباد
چشم طمع به چشمهٔ خورشید بستهاند
دیگر بس است هرچه که پیمان شکستهاند...
این خیرگی به کوریشان ختم میشود
این تیرگی به صبح امان ختم میشود
این دست دوستی که دراز است سویمان
دست دسیسه است از این قوم بیگمان
در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟
تکرار زخمهای اُحُد کی کنیم ما؟
شمشیر از نیام، چو رهبر کشیدهایم
فریاد فتح، از دل سنگر کشیدهایم
«عید است و آخر گل و یاران در انتظار»
عید است و عید نیست مرا غیر روی یار
«دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزهدار»
عید است، عید ماه خدا، ماه رحمت است
عید است و عید در نظر ما شهادت است
روی شهید، معنی عید است شک مکن
این عید مادران شهید است شک نکن
عید است، عید زنده شدن، عید انتخاب
این عید همسران صبوریست چون رباب
عید است چشم روشنی عاشقان ببر
خوبان زکات فطریه جان میدهند و سر
عید است و کاش طاعت ما هم شود قبول
ما تشنهٔ حسین شماییم یا رسول
ما را دوباره رخصت کرببلا دهید
این عید هم برات زیارت به ما دهید
شعر مشترک از:
#علی_محمد_مؤدب
#محمدمهدی_سیار
#میلاد_عرفان_پور
#محمد_قائمی_راد
#وداع_با_ماه_رمضان
🔹کانال شعر آیینی عقیق
https://telegram.me/joinchat/Ad2e5zvREYmJzHsIARsYZA