📚 سوء ظن و یا تهمت ذهنی
❓سؤال: آیا داشتن سوء ظن و یا تهمت ذهنی به دیگران گناه است؟ البته فقط در ذهن باشد و آن را عنوان نکنیم.
✅ جواب: گناه نیست؛ ولی تا آن جا که میتوانید از آن اجتناب کنید.
📌 امام على عليهالسلام : سُوءُ الظَّنِّ يُفسِدُ الاُمورَ و يَبعَثُ على الشُّرورِ .
بد گمانى، كارها را تباه مى كند و باعث روى آوردن به انواع بديها مى شود .
(غرر الحكم : ۵۵۷۵)
🏷 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍راه مشمول عنایات الهی واقع شدن...
🔹در نجف استادی داشتیم که در هر دو هفته یک مرتبه خدمت ایشان میرفتیم. با وجودی که شاید بیست و پنج فرسخ بین من و او فاصله بود؛ به من دقیق خبر میداد و میگفت: مثلاً فلان جا اشتباه کردی، آنجا را درست رفتی، همه را میدید.
همه ما این نیرو در وجودمان هست، لکن حیف که غافل هستیم. اگر انسان ملتزم بشود واجباتش را انجام دهد و محرماتش را ترک کند و آن وظیفهای که به او محول است به نحو احسن انجام بدهد و در تمام مشکلات یابن الحسن بگوید؛ خدا شاهد است؛ پردهها عقب میرود و همان عنایات به او هم میشود.
▪️آیت الله ناصری رحمة الله علیه
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
نمیشود آدمی دائماً گناه کند، بعد بگوید خدا میآمرزد. این حسن ظنّ به خدا نیست، بلکه غرور نفس است.
#عرفان_اهل_بیتی_ج۳
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت
🔹 درباره تقوا (شماره 62)
س: خداوند بی نیاز از تشکر است؛ پس چرا بشر به دلیل عقلی باید تشکر کند؟
ج: خدا احتیاج ندارد؛ نه به تشکر ما، نه به نماز ما و نه به روزه ی ما. او به هیچ کدام از کارهای ما محتاج نیست
. اگر ما نبودیم و عبادت و بندگی ما هم نبود، باز هم خدا، خدا بود. این برای تکمیل ما و به سعادت رسیدن ماست.
ما اگر بخواهیم انسان باشیم، یعنی عقل داشته باشیم، باید سپاس گزاری کنیم؛ چون عقل می گوید در مقابل نعمت باید سپاس گزاری کرد. این برای ماست.
خیلی ها سپاس گزاری نمی کنند و حتی فحش هم می دهند. نعمت بیشتری می خورند و فحش بیشتری می دهند. اما خدا، خداست.
این برای انسان شدن شماست. اگر شما بخواهی در زندگی ات انسان باشی، عقل می گوید باید در برابر نعمت خدا سپاس گزار باشی. اگر بخواهی به دنبال عقل بروی و انسان باشی، این کار را باید بکنی. اگر هم نکردی، نکردی! به خدا لطمه ای نمی خورد. خودت مثل حیوانات می شوی؛ چون حیوان است که می خورد و هیچ نمی گوید و هیچ کاری نمی کند؛ چون عقل ندارد؛ اما انسان احساس می کند. منتهی چون انسان ها تربیت دینی ندارند، اگر کسی به آن ها یک سیگار تلخ بدهد، در برابر آن سپاس گزاری می کنند، اما این همه خدا به آن ها نعمت می دهد، حواسشان نیست. این به خاطر سوء تربیت خانوادگی است.
اگر انسان سپاس گزاری نکرد، خدا خداست و اگر سپاس گزاری کرد، اثبات می کند که انسان است. فقط همین؛ و اگر نکرد، حیوان است و به او انسان نمی گویند؛ چون عقل می گوید: «باید سپاس گزاری کنی!» و انسان کسی است که دارای عقل است. اگر انسان این کار را نکرد، خودش اعلام کرده که «من در زمره ی انسان های عاقل و باشعور نیستم.» و الّا لطمه ای به خدا نمی خورد. این همه دارند نعمت خدا را می خورند و فحش هم می دهند و قبول هم ندارند، طوری نمی شود و باز هم خدا خداست.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه
🌷 قصه مریم و تولد عیسی
🔸 بر اساس آیات 16 تا 36 سوره مریم
داستان از اینجا شروع می شود که خدا به پیامبرش خطاب می کند:
محمد! در این کتاب به یاد سرگذشت مریم هم باش؛ همان زمان که او از خانوادهاش فاصله گرفت و برای عبادت در مکانی در شرق مسجدالاقصی که مردها هم در آن رفت و آمد داشتند، خلوت گزید.
به همین دلیل در مقابل آنها مانعی ایجاد کرد تا کاملاً محفوظ باشد. بنابراین ما هم فرشته خود، جبرئیلِ روح الامین را که طبعاً وجودی غیر جسمانی داشت، به سوی او فرستادیم. به همین خاطر بدون آنکه جسمی داشته باشد، برای مریم در هیئت یک انسان کامل نمایان شد.
وقتی مریم با او در هیئت یک مرد ناشناس مواجه شد، از آنجا که گمان می کرد او انسان است، با نگرانی به او گفت: «من از تو به خدای رحمان پناه می برم؛ اگر اهل تقوایی، نزدیک نشو.»
جبرئیل هم به او گفت: «من فقط فرستاده مولایت هستم تا پسری پاک و باتقوا به تو عطا کنم.»
مریم با نگرانی و تعجّب پرسید: «چگونه پسردار می شوم در حالی که تا کنون نه هیچ مردی به من دست زده و نه من بدکاره بودهام.»
جبرئیل پاسخ داد: «مولایت این طور گفته که این کار برای من آسان است. ما این کار را می کنیم تا قدرت خود را در آفرینش یک انسان بدون پدر نشان دهیم و تولّد این گونه ی او را به عنوان نشانهای قرار دهیم بر اثبات قدرتمان بر زنده کردن انسانها در قیامت، و همچنین او وسیله رساندن مهربانیمان به انسانها باشد. ضمناً این امری است حتمی که باید انجام شود.»
در نتیجه مریم به عیسی باردار شد و لذا با او راهیِ مکانی دور از چشم دیگران گشت.
مدّتی که گذشت، یک روز درد سخت زایمان، او را به سمت تنه یک درخت خشکیده خرما کشاند. در آن شرایط سخت، مریم با خودش گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و از تمام یادها کلاً فراموش شده بودم.»
به همین دلیل فرزندش که به دنیا آمد، از زیر پایش او را صدا زد و گفت: «غصّه نخور مادر! مولایت در پایین پایت نهر آبی قرار داده. ضمناً تنه درخت خرما را به سمت خودت تکان بده تا بر سرت خرمای تازه بریزد. پس هم از خرما بخور، هم از آب نهر بنوش و هم به خاطر تولّد من خوشحال باش! بنابراین جای نگرانی نیست. هر کس را دیدی که از فرزندت می پرسد، با اشاره بگو من برای خدای مهربان نذر یک روز روزه سکوت کردهام. به همین دلیل امروز به هیچ وجه با کسی حرف نمی زنم.»
بنابراین مریم فرزندش را در حالی که او را در بغل داشت، نزد قومش آورد. آنها او را که دیدند، بهتزده و متعجّب به او گفتند: «مریم! کار عجیب و زشتی کردهای که از تو بعید بود. خواهر هارون! تو که پدرت مرد بدی نبود. مادرت هم بدکاره نبود! پس این بچه چیست در بغلت؟»
به همین دلیل مریم طبق دستور، به فرزندش اشاره کرد که از او بپرسند. آنها باز هم با تعجّب پرسیدند: «آخر با کسی که در گهواره است و کودک، چگونه حرف بزنیم؟»
ناگهان کودک به حرف آمد و گفت: «من #عبد خدا هستم. او به من کتاب مقدس خواهد داد و مرا به پیامبری منصوب خواهد کرد. ضمناً چون #عبد #مطیع خدا هستم، وجود مرا هر جا که باشم، مایه خیر و برکت قرار خواهد داد و مرا به نماز و زکات سفارش خواهد کرد تا وقتی که زنده باشم و به رعایت حقوق واجب مادرم. مرا گردنکش و فرمانناپذیر هم نخواهد کرد. ضمن اینکه به خاطر این صفات، هم در روز تولّدم در امنیت بودم، هم روزی که می میرم و هم روزی که دوباره زنده می شوم.»
محمد! این است عیسی بن مریم؛ همان کلمه حق خدا که در مخلوق بودنش تردید دارند؛ همان مخلوقی که با کلمه «موجود شو»ی خدا آفریده شده؛ نه اینکه فرزند خدا باشد.
محال است خدا برای خودش فرزندی برگزیند. ساحت او از این تهمتها مبرّاست. او هر گاه آفرینش چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید «باش!» و آن، موجود می شود. پس نیازی به فرزند ندارد.
عیسی همچنین به صراحت گفته بود:
«خدا هم مولای من است و هم مولای شما؛ پس فقط عبد او باشید و از دستورات #واجب و #حرامِ او اطاعت کنید که #صراط #مستقیم و راه معتدل زندگی، همین است.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#داستان_آموزنده
🔆نصيحت زاهد
گرمى هواى تابستان شدت كرده بود. آفتاب بر مدينه و باغها و مزارع اطراف مدينه به شدت مى تابيد، در اين حال مردى به نام محمد بن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا مى دانست تصادفا به نواحى بيرون مدينه آمد، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامى افتاد كه معلوم بود در اين وقت ، براى سركشى و رسيدگى به مزارع خود بيرون آمده و به واسطه فربهى و خستگى به كمك چند نفر كه اطرافش هستند و معلوم است كس و كارهاى خود او هستند، راه مى رود.
با خود انديشيد: اين مرد كيست كه در اين هواى گرم ، خود را به دنيا مشغول ساخته است ؟! نزديكتر شد، عجب ! اين مرد محمد بن على بن الحسين (امام باقر) است ؟ اين مرد شريف ، ديگر چرا دنيا را پى جويى مى كند؟! لازم شد نصيحتى بكنم و او را از اين روش باز دارم . نزديك آمد و سلام داد. امام باقر نفس زنان و عرق ريزان جواب سلام داد.
آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در طلب دنيا بيرون بيايد، آن هم در چنين وقتى و در چنين گرمايى ، خصوصا با اين اندام فربه كه حتما بايد محتمل رنج فراوان بشويد؟!
چه كسى از مرگ خبر دارد؟ كى مى داند كه چه وقت مى ميرد؟ شايد همين الا ن مرگ شما رسيد. اگر خداى نخواسته در همچو حالى مرگ شما فرا رسد، چه وضعى براى شما پديد خواهد آمد؟! شايسته شما نيست كه دنبال دنيا برويد و با اين تن فربه در اين روزهاى گرم ، اين مقدار متحمل رنج و زحمت بشويد. خير، خير، شايسته شما نيست .
امام باقر دستها را از دوش كسان خود برداشت و به ديوار تكيه كرد و گفت :((اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم ، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته ام ؛ زيرا اين كار، عين طاعت و بندگى خداست . تو خيال كرده اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست . من زندگى و خرج دارم ، اگر كار نكنم و زحمت نكشم ، بايد دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم . من در طلب رزق مى روم كه احتياج خود را از كس و ناكس سلب كنم . وقتى بايد از فرا رسيدن مرگ ترسان باشم كه در حال معصيت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم ، نه در چنين حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم كه مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل كنم )).
زاهد: عجب اشتباهى كرده بودم ، من پيش خود خيال كردم كه ديگرى را نصيحت كنم . اكنون متوجه شدم كه خودم در اشتباه بوده ام و روش غلطى را مى پيموده ام و احتياج كاملى به نصيحت داشته ام .
📚بحارالانوار (چاپ كمپانى ) ج 11، حالات امام باقر، ص 82.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅مرحوم استاد فاطمي نيا:
🔻عزيزان حيفتان نمي آيد مادرها را اذيت كنيد؟!
🔻سيد رضي (ره) صاحب نهج البلاغه پس از وفات مادرش فرمود: " پس ازاين با كدام دست بلاها را رد كنم؟!"
🔻دست مادر كه بالا ميرود و دعايتان ميكند ، بلاها از شما دفع ميشود.
🔻حيف نيست بر سر مسائل جزئي مادرها را مي رنجانيد؟!
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅آداب زیارت در بیان مرحوم آیت الله محمدحسن مولوی قندهاری:
1⃣ قبل از رفتن به زیارت صدقه بدهید.
2⃣ به خاطر این که حضرت ولی عصر پای برهنه وارد حرم امام رضا میشوند و زیارت میکنند، باید به احترام حضرت و به تأسی از امام زمان کفش های خود را درآورید.
3⃣ وقتی به حرم میروید، آهسته قدم بردارید و با کسی حرف نزنید. زیر لب ذکر بگویید.
4⃣ در حرم اهل بیت به خود ملتفت باشید
5⃣ وقتی وارد حرم شدید و رو به روی صحن مقدس رسیدید، تیز به ضریح نگاه نکنید.هنگام زیارت نامه خواندن، هر از چند گاهی سر بلند کرده و به ضریح نگاه کنید و دوباره سر را پایین بیندازید. این شرط ادب است.
6⃣ وقتی حرم امام رضا یا ائمّه و امامزادگان میرَوید، طوری نماز بخوانید که ضریح جلوی شما باشد، تا قبلهی سنگی و حقیقی یکی بشود
7⃣ در زیارات، اوّل به نیّت دیگران زیارت کنید و آخرین نفر به جای خود.
8⃣ از معصوم حاجت های بزرگ را بخواهید. حاجت هایی در حد توحید و بندگی و ترک معصیت و ... ؛ اما از امام زاده، شفای مریضی و حاجت های کوچک تر را طلب کنید.
9⃣ حتماً بعد از هر زیارت نامه زیارت حضرت سیدالشهدا را بخوانید، وگرنه زیارت شما ناقص است.
0⃣1⃣ بعد از خواندن زیارت، نمازهای زیارت و قرآن بخوانید. برای همه دعا کنید. ولی برای خودتان دعا نکنید.
1⃣1⃣ وقتی خواستید از حرم بیرون بروید. رواق را ببوسید و دست گدایی به طرف حضرت بلند کرده و سه بار بگویید:
«یا رضا بده به نام خدا برای رضای خدا.» خود حضرت بهتر از شما به نیازهای شما واقف هست و میداند به شما چه بدهد.
🔻 این کارها را بکنید. بعد از مدتی درهایی به روی شما باز...
@ahadis_tollab
🌹🌹🌹حدیث 30376
غصه بدن را از بین می برد
1569 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام: اَلْهَمُّ يُذِيبُ الْجَسَدَ.
@ahadis_tollab
غم و غصه، بدن را آب مى كند.
کتاب احادیث الطلاب 441
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@ahadis_tollab
💬پرسش
حکم به نماز عادت دادن بچه ای که خوب و بد را میفهمد چیست؟
✅پاسخ
مستحب است بچه ممیز را یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد - به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت دهند ، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها هم وادار نمایند؛ ولی این کار به گونه ای انجام شود که موجب ناراحتی و بیزاری او از نماز یا عبادات دیگر نگردد.
📚 پی نوشت:
توضیح المسائل جامع مسئله ۱۶۶۲.
العروة الوثقی کتاب الصلاة، فصل فی الصلاة القضاء مسئله ۳۵.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
قابل توجه زن و شوهر ها
📎 همسران دیده شدن را دوست دارند و دیده شدن یکی از نیازهای مهم آنهاست.این کار فقط به زنان اختصاص ندارد ، بلکه شامل مردان هم می شود ، پس دقت کنید
✔️وقتی ازش تشکر می کنید یعنی کارشو دیدید و کارش در نظر شما مثبت بوده.
❌لطفا بی تفاوت از کنار این مسئله رد نشید. بابت هر کاری یه نکته ی مثبت پیدا کنید و به روش بیارید که متوجه شدید
_مثلا وقتی خرید می کنه از خریدش تعریف کنید. وقتی در جمع حرف میزنه تاییدش کنید. وقتی در منزل یه کار فنی انجام میده بهش بگید چقدر خوب درستش کردی.
وقتی لباس می پوشه بهش بگید چقدر با وقار شدی این لباس چقدر بهت میاد و .....
حتی اگر کاری را خراب کرد بهش بگید میدونم بلدی ولی اینجا حواست نبود یا یه چیزی را در نظر نگرفتی.
دعوا نمک زندگیه ولی اگه زیادی کش بیاد شور میشه و شوری زیادم که چشم و قلب رو آزار میده
پس اگه دعواتون شد:
👈پس از بحث و دعوا اصولا دو طرف حوصله حرف زدن با هم را ندارند. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از پاسخ دادن به او امتناع نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. کارشناسان روابط زناشويي می گویند: با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس را به او می دهید که در حال تنبیه کردن او هستید و این باعث می شود تا او نتواند حرف هایش را راحت تر با شما در میان بگذارد. تکرار این مسایل، فاصله بزرگی میان زن و شوهر ایجاد می کند که شاید خسارت های جبران ناپذیری نیز در پی داشته باشد. به جای این کار بچه گانه به همسر خود بگویید: «من هنوز ناراحت هستم و نتواسته ام همانند تو به این زودی همه چیز را فراموش کنم. به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم. سپس در مورد آن با هم حرف خواهیم زد
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#تربیت_کودک
طبق قوانین تربیتی #تشویق باید 5 برابر ایرادگرفتنها یا #تنبیه باشد.
در این صورت راحتتر میتوانیم با کودک ارتباط برقرار کنیم و به او آموزش دهیم.
باید به کودک روش انجام کارها را یاد داد و بعد از او خواست آنها را انجام دهد.
وقتی والدین به فرزندشان کاری را آموزش دادند، دیگر نباید خودشان آن را انجام دهند. باید کودک را تشویق کرد خودش انجام آن را برعهده بگیرد.ضمنا یاد آوری می شود که
اوایل نباید توقع زیادی از کودک داشت.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب