eitaa logo
احادیث الطلاب
6.6هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت 🔹 بالاترین صفت پیامبر اکرم (ص) از فرمان خدا راه معتدل زندگی ما شده است. ما باید بین انجام و ترک از اول بلوغ تا آخر عمر، حرکت را ادامه دهیم. این راه ماست. خدا نه راه دیگری را تأسیس کرده و نه قبول می کند. یک راه بیشتر نیست؛ به دلیل اینکه بر همه ی انسان ها نماز است و همه باید بگویند: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ». یعنی خدا برای همه ی انسان ها به عنوان انسان، یک راه بیشتر معین نفرموده است و آن راه این است: «أنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ». بندگی در برابر خدا. از این نظر به راحتی می شود گفت که قرآن کریم کتاب بنده پروری است. می خواهد انسان های آزاد را بنده تربیت کند؛ لذا از خاتم انبیاء (ع) با جلالت قدر و منزلت که از انسان ها و از همه ی انبیاء بالاتر و بالاتر است، با کلمه ی «» نام می برد. در بسیاری از آیات قرآن از ایشان به جای نام بردن خاتم انبیاء، با کلمه ی «» تعبیر می کند؛ مثلاً فرموده: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا». می گوید: «»؛ نمی گوید: «رسول گرامی». می گوید این پیامبر به این بزرگی، «» من است. من این را تربیت کرده ام و به میان شما فرستادم تا شما را هم مثل خودش تربیت کند. هم با زبان، آیات قرآن را بخواند و هم با عمل نشان دهد که بندگی یعنی این ... من هم انسان هستم؛ مثل شما می خوابم؛ می خورم؛ مریض می شوم؛ از دنیا می روم؛ ازدواج می کنم؛ جنگ دارم؛ صلح دارم؛ اما همه ی این ها را در چارچوب زندگی و فرمان خدا انجام می دهم. فرق این است. خاتم انبیاء (ع) مثل ماست. نیاز او مثل ماست. خلقت او هم مثل ماست. او را خدا تربیت کرده که صد درصد است. هیچ گاه بر خلاف فرمان خدا کاری انجام نمی دهد؛ لذا معصوم است. خدا او را بین ما انسان ها فرستاده و فرموده: «او پیشوای شماست. باید مثل او وارد خط بندگی شوید و خدای متعال را با فرمان او بپرستید. ... بنابراین خدا آن ها را صد درصد تربیت می کند و به هر قیمتی در سخت ترین شرائط، مطیع فرمان خداست. 📚 منبع: آثار بندگی ، آیت الله عزیز خوشوقت @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌷 استاد سخن عامر شعبی از دانشمندان عصر امام علی (ع) است. او می گوید: امیر مومنان علی (ع) نه جمله بدون درنگ و ناگهانی بیان فرمود که چشـمان بلاغت را شـکافت و گوهرهاي حکمت را به رشـته نظم کشـید که هرگز سخنوران جهان، قادر به اداي همانند آن کلمات نیستند: 🔹سه جمله در نیایش با آفریدگار بی نیاز. 🔹 سه جمله در حکمت و روش خردمندان. 🔹 سه جمله در آداب و معاشرت با هم نوعان. 🔻 اما جمله هایی که درباره نیایش است: 1️⃣ خدایا در عزت و بزرگواري ام همین بس که تو باشم. 2️⃣ در افتخار من همین بس که تو باشی. 3️⃣ خدایا تو چنانی که من دوست دارم. مرا چنان کن که تو دوست داری. 🔻 و اما سخنانی که درباره حکمت است: 1️⃣ ارزش هر انسان به اعمال خوبی است که انجام می دهد. 2️⃣ هلاك نمی شود کسی که ارزش خویش را بداند. 3️⃣ انسان در زیر زبانش پنهان است. 🔻 و اما آن سه جمله که درباره ادب است: 1️⃣ احسان کن به هر کس که می خواهی! امیرش می شوی. 2️⃣ محتاج هر کس می خواهی باش! اسیرش می شوی. 3️⃣ از هر کس می خواهی، بی نیاز باش! نظیرش می شوی. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 63 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
شرط پیامبر شدن پیامبران چه بوده است؟ 🌷 امام صادق (ع): خدا قبل از آنکه حضرت ابراهیم را به عنوان پیامبرش برگزیند، او را به عنوان خود برگزید. ✍️ شرح: شرط پیامبر شدن پیامبران، خدا شدن آنها بوده. خدا کسی است که صد درصد را انجام دهد و صد درصد را ترک کند. هم در زندگی فردی و هم زندگی سیاسی ـ اجتماعی. 📖 إنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّا 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 175 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه (شماره 241) 🌷 قصه مریم و تولد عیسی 🔸 بر اساس آیات 16 تا 36 سوره مریم داستان از اینجا شروع می شود که خدا به پیامبرش خطاب می کند: محمد! در این کتاب به یاد سرگذشت مریم هم باش؛ همان زمان که او از خانواده‌اش فاصله گرفت و برای عبادت در مکانی در شرق مسجدالاقصی که مردها هم در آن رفت و آمد داشتند، خلوت گزید. به همین دلیل در مقابل آنها مانعی ایجاد کرد تا کاملاً محفوظ باشد. بنابراین ما هم فرشته خود، جبرئیلِ روح‌ الامین را که طبعاً وجودی غیر جسمانی داشت، به سوی او فرستادیم. به همین خاطر بدون آنکه جسمی داشته باشد، برای مریم در هیئت یک انسان کامل نمایان شد. وقتی مریم با او در هیئت یک مرد ناشناس مواجه شد، از آنجا که گمان می کرد او انسان است، با نگرانی به او گفت: «من از تو به خدای رحمان پناه می برم؛ اگر اهل تقوایی، نزدیک نشو.» جبرئیل هم به او گفت: «من فقط فرستاده مولایت هستم تا پسری پاک و باتقوا به تو عطا کنم.» مریم با نگرانی و تعجّب پرسید: «چگونه پسردار می شوم در حالی که تا کنون نه هیچ مردی به من دست زده و نه من بدکاره بوده‌ام.» جبرئیل پاسخ داد: «مولایت این طور گفته که این کار برای من آسان است. ما این کار را می کنیم تا قدرت خود را در آفرینش یک انسان بدون پدر نشان دهیم و تولّد این گونه‌ ی او را به عنوان نشانه‌ای قرار دهیم بر اثبات قدرتمان بر زنده کردن انسانها در قیامت، و همچنین او وسیله رساندن مهربانی‌مان به انسانها باشد. ضمناً این امری است حتمی که باید انجام شود.» در نتیجه مریم به عیسی باردار شد و لذا با او راهیِ مکانی دور از چشم دیگران گشت. مدّتی که گذشت، یک روز درد سخت زایمان، او را به سمت تنه یک درخت خشکیده خرما کشاند. در آن شرایط سخت، مریم با خودش گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و از تمام یادها کلاً فراموش شده بودم.» به همین دلیل فرزندش که به دنیا آمد، از زیر پایش او را صدا زد و گفت: «غصّه نخور مادر! مولایت در پایین پایت نهر آبی قرار داده. ضمناً تنه درخت خرما را به سمت خودت تکان بده تا بر سرت خرمای تازه بریزد. پس هم از خرما بخور، هم از آب نهر بنوش و هم به خاطر تولّد من خوشحال باش! بنابراین جای نگرانی نیست. هر کس را دیدی که از فرزندت می پرسد، با اشاره بگو من برای خدای مهربان نذر یک روز روزه سکوت کرده‌ام. به همین دلیل امروز به هیچ وجه با کسی حرف نمی زنم.» بنابراین مریم فرزندش را در حالی که او را در بغل داشت، نزد قومش آورد. آنها او را که دیدند، بهت‌زده و متعجّب به او گفتند: «مریم! کار عجیب و زشتی کرده‌ای که از تو بعید بود. خواهر هارون! تو که پدرت مرد بدی نبود. مادرت هم بدکاره نبود! پس این بچه چیست در بغلت؟» به همین دلیل مریم طبق دستور، به فرزندش اشاره کرد که از او بپرسند. آنها باز هم با تعجّب پرسیدند: «آخر با کسی که در گهواره است و کودک، چگونه حرف بزنیم؟» ناگهان کودک به حرف آمد و گفت: «من خدا هستم. او به من کتاب مقدس خواهد داد و مرا به پیامبری منصوب خواهد کرد. ضمناً چون خدا هستم، وجود مرا هر جا که باشم، مایه خیر و برکت قرار خواهد داد و مرا به نماز و زکات سفارش خواهد کرد تا وقتی که زنده باشم و به رعایت حقوق واجب مادرم. مرا گردن‌کش و فرمان‌ناپذیر هم نخواهد کرد. ضمن اینکه به خاطر این صفات، هم در روز تولّدم در امنیت بودم، هم روزی که می میرم و هم روزی که دوباره زنده می شوم.» محمد! این است عیسی بن مریم؛ همان کلمه حق خدا که در مخلوق بودنش تردید دارند؛ همان مخلوقی که با کلمه «موجود شو»ی خدا آفریده شده؛ نه اینکه فرزند خدا باشد. محال است خدا برای خودش فرزندی برگزیند. ساحت او از این تهمتها مبرّاست. او هر گاه آفرینش چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید «باش!» و آن، موجود می شود. پس نیازی به فرزند ندارد. عیسی همچنین به صراحت گفته بود: «خدا هم مولای من است و هم مولای شما؛ پس فقط عبد او باشید و از دستورات و او اطاعت کنید که و راه معتدل زندگی، همین است.» @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ آیا خود حضرت عیسی (ع) اعتقاد مسیحیان بر خدایی عیسی (ع) را تأیید می کند؟ 🌷 سخن خدا در قرآن: خدا در قیامت از عیسی خواهد پرسید: «ای عیسی! آیا تو به انسانها گفتی که غیر از خدا، من و مادرم را هم خدای خود و اله خود بدانید؟» عیسی پاسخ می دهد: «سبحان الله! تو از شریک داشتن مبرّایی. اصلاً این محال است و عاقلانه نیست که چیزی را برای خودم ادعا کنم که نه حق من است و نه شایسته من. اگر چنین حرفی زده بودم، حتماً آن را می دانستی. چون تو از تمام آنچه در ذهن من می گذشت، باخبر بودی و من از آنچه در نیت تو بود، بی اطلاع بودم. این تویی که تمام اسرار غیبی را می دانی. من فقط چیزهایی را به انسانها گفتم که خودت به من دستور داده بودی. و آن دستور این بود که همگی مطیع خدا شوید که من و شماست. من تا وقتی که در دنیا بودم، شاهد عقیده و عملکرد آنها بودم. اما وقتی جان مرا گرفتی، خودت مراقبشان بودی. تو خودت شاهد همه چیز هستی.» ✍️ شرح: خود حضرت عیسی (ع) همه را به خدا بودن دعوت می کرده است. خدا که خدا نمی شود. خدا بودن یعنی از دستورات و خدا. 📖 و إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‏ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي‏ بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في‏ نَفْسي‏ وَ لا أَعْلَمُ ما في‏ نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ * ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني‏ بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني‏ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ * (مائده، 116 تا 118) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه (163) 🌷 استاد سخن عامر شعبی از دانشمندان عصر امام علی (ع) است. او می گوید: امیر مومنان علی (ع) نه جمله بدون درنگ و ناگهانی بیان فرمود که چشـمان بلاغت را شـکافت و گوهرهاي حکمت را به رشـته نظم کشـید که هرگز سخنوران جهان، قادر به اداي همانند آن کلمات نیستند: 🔹سه جمله در نیایش با آفریدگار بی نیاز. 🔹 سه جمله در حکمت و روش خردمندان. 🔹 سه جمله در آداب و معاشرت با هم نوعان. 🔻 اما جمله هایی که درباره نیایش است: 1️⃣ خدایا در عزت و بزرگواري ام همین بس که تو باشم. 2️⃣ در افتخار من همین بس که تو باشی. 3️⃣ خدایا تو چنانی که من دوست دارم. مرا چنان کن که تو دوست داری. 🔻 و اما سخنانی که درباره حکمت است: 1️⃣ ارزش هر انسان به اعمال خوبی است که انجام می دهد. 2️⃣ هلاك نمی شود کسی که ارزش خویش را بداند. 3️⃣ انسان در زیر زبانش پنهان است. 🔻 و اما آن سه جمله که درباره ادب است: 1️⃣ احسان کن به هر کس که می خواهی! امیرش می شوی. 2️⃣ محتاج هر کس می خواهی باش! اسیرش می شوی. 3️⃣ از هر کس می خواهی، بی نیاز باش! نظیرش می شوی. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 63 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌷 قصه مریم و تولد عیسی 🔸 بر اساس آیات 16 تا 36 سوره مریم داستان از اینجا شروع می شود که خدا به پیامبرش خطاب می کند: محمد! در این کتاب به یاد سرگذشت مریم هم باش؛ همان زمان که او از خانواده‌اش فاصله گرفت و برای عبادت در مکانی در شرق مسجدالاقصی که مردها هم در آن رفت و آمد داشتند، خلوت گزید. به همین دلیل در مقابل آنها مانعی ایجاد کرد تا کاملاً محفوظ باشد. بنابراین ما هم فرشته خود، جبرئیلِ روح‌ الامین را که طبعاً وجودی غیر جسمانی داشت، به سوی او فرستادیم. به همین خاطر بدون آنکه جسمی داشته باشد، برای مریم در هیئت یک انسان کامل نمایان شد. وقتی مریم با او در هیئت یک مرد ناشناس مواجه شد، از آنجا که گمان می کرد او انسان است، با نگرانی به او گفت: «من از تو به خدای رحمان پناه می برم؛ اگر اهل تقوایی، نزدیک نشو.» جبرئیل هم به او گفت: «من فقط فرستاده مولایت هستم تا پسری پاک و باتقوا به تو عطا کنم.» مریم با نگرانی و تعجّب پرسید: «چگونه پسردار می شوم در حالی که تا کنون نه هیچ مردی به من دست زده و نه من بدکاره بوده‌ام.» جبرئیل پاسخ داد: «مولایت این طور گفته که این کار برای من آسان است. ما این کار را می کنیم تا قدرت خود را در آفرینش یک انسان بدون پدر نشان دهیم و تولّد این گونه‌ ی او را به عنوان نشانه‌ای قرار دهیم بر اثبات قدرتمان بر زنده کردن انسانها در قیامت، و همچنین او وسیله رساندن مهربانی‌مان به انسانها باشد. ضمناً این امری است حتمی که باید انجام شود.» در نتیجه مریم به عیسی باردار شد و لذا با او راهیِ مکانی دور از چشم دیگران گشت. مدّتی که گذشت، یک روز درد سخت زایمان، او را به سمت تنه یک درخت خشکیده خرما کشاند. در آن شرایط سخت، مریم با خودش گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و از تمام یادها کلاً فراموش شده بودم.» به همین دلیل فرزندش که به دنیا آمد، از زیر پایش او را صدا زد و گفت: «غصّه نخور مادر! مولایت در پایین پایت نهر آبی قرار داده. ضمناً تنه درخت خرما را به سمت خودت تکان بده تا بر سرت خرمای تازه بریزد. پس هم از خرما بخور، هم از آب نهر بنوش و هم به خاطر تولّد من خوشحال باش! بنابراین جای نگرانی نیست. هر کس را دیدی که از فرزندت می پرسد، با اشاره بگو من برای خدای مهربان نذر یک روز روزه سکوت کرده‌ام. به همین دلیل امروز به هیچ وجه با کسی حرف نمی زنم.» بنابراین مریم فرزندش را در حالی که او را در بغل داشت، نزد قومش آورد. آنها او را که دیدند، بهت‌زده و متعجّب به او گفتند: «مریم! کار عجیب و زشتی کرده‌ای که از تو بعید بود. خواهر هارون! تو که پدرت مرد بدی نبود. مادرت هم بدکاره نبود! پس این بچه چیست در بغلت؟» به همین دلیل مریم طبق دستور، به فرزندش اشاره کرد که از او بپرسند. آنها باز هم با تعجّب پرسیدند: «آخر با کسی که در گهواره است و کودک، چگونه حرف بزنیم؟» ناگهان کودک به حرف آمد و گفت: «من خدا هستم. او به من کتاب مقدس خواهد داد و مرا به پیامبری منصوب خواهد کرد. ضمناً چون خدا هستم، وجود مرا هر جا که باشم، مایه خیر و برکت قرار خواهد داد و مرا به نماز و زکات سفارش خواهد کرد تا وقتی که زنده باشم و به رعایت حقوق واجب مادرم. مرا گردن‌کش و فرمان‌ناپذیر هم نخواهد کرد. ضمن اینکه به خاطر این صفات، هم در روز تولّدم در امنیت بودم، هم روزی که می میرم و هم روزی که دوباره زنده می شوم.» محمد! این است عیسی بن مریم؛ همان کلمه حق خدا که در مخلوق بودنش تردید دارند؛ همان مخلوقی که با کلمه «موجود شو»ی خدا آفریده شده؛ نه اینکه فرزند خدا باشد. محال است خدا برای خودش فرزندی برگزیند. ساحت او از این تهمتها مبرّاست. او هر گاه آفرینش چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید «باش!» و آن، موجود می شود. پس نیازی به فرزند ندارد. عیسی همچنین به صراحت گفته بود: «خدا هم مولای من است و هم مولای شما؛ پس فقط عبد او باشید و از دستورات و او اطاعت کنید که و راه معتدل زندگی، همین است.» @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 قصه مریم و تولد عیسی 🔸 بر اساس آیات 16 تا 36 سوره مریم داستان از اینجا شروع می شود که خدا به پیامبرش خطاب می کند: محمد! در این کتاب به یاد سرگذشت مریم هم باش؛ همان زمان که او از خانواده‌اش فاصله گرفت و برای عبادت در مکانی در شرق مسجدالاقصی که مردها هم در آن رفت و آمد داشتند، خلوت گزید. به همین دلیل در مقابل آنها مانعی ایجاد کرد تا کاملاً محفوظ باشد. بنابراین ما هم فرشته خود، جبرئیلِ روح‌ الامین را که طبعاً وجودی غیر جسمانی داشت، به سوی او فرستادیم. به همین خاطر بدون آنکه جسمی داشته باشد، برای مریم در هیئت یک انسان کامل نمایان شد. وقتی مریم با او در هیئت یک مرد ناشناس مواجه شد، از آنجا که گمان می کرد او انسان است، با نگرانی به او گفت: «من از تو به خدای رحمان پناه می برم؛ اگر اهل تقوایی، نزدیک نشو.» جبرئیل هم به او گفت: «من فقط فرستاده مولایت هستم تا پسری پاک و باتقوا به تو عطا کنم.» مریم با نگرانی و تعجّب پرسید: «چگونه پسردار می شوم در حالی که تا کنون نه هیچ مردی به من دست زده و نه من بدکاره بوده‌ام.» جبرئیل پاسخ داد: «مولایت این طور گفته که این کار برای من آسان است. ما این کار را می کنیم تا قدرت خود را در آفرینش یک انسان بدون پدر نشان دهیم و تولّد این گونه‌ ی او را به عنوان نشانه‌ای قرار دهیم بر اثبات قدرتمان بر زنده کردن انسانها در قیامت، و همچنین او وسیله رساندن مهربانی‌مان به انسانها باشد. ضمناً این امری است حتمی که باید انجام شود.» در نتیجه مریم به عیسی باردار شد و لذا با او راهیِ مکانی دور از چشم دیگران گشت. مدّتی که گذشت، یک روز درد سخت زایمان، او را به سمت تنه یک درخت خشکیده خرما کشاند. در آن شرایط سخت، مریم با خودش گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و از تمام یادها کلاً فراموش شده بودم.» به همین دلیل فرزندش که به دنیا آمد، از زیر پایش او را صدا زد و گفت: «غصّه نخور مادر! مولایت در پایین پایت نهر آبی قرار داده. ضمناً تنه درخت خرما را به سمت خودت تکان بده تا بر سرت خرمای تازه بریزد. پس هم از خرما بخور، هم از آب نهر بنوش و هم به خاطر تولّد من خوشحال باش! بنابراین جای نگرانی نیست. هر کس را دیدی که از فرزندت می پرسد، با اشاره بگو من برای خدای مهربان نذر یک روز روزه سکوت کرده‌ام. به همین دلیل امروز به هیچ وجه با کسی حرف نمی زنم.» بنابراین مریم فرزندش را در حالی که او را در بغل داشت، نزد قومش آورد. آنها او را که دیدند، بهت‌زده و متعجّب به او گفتند: «مریم! کار عجیب و زشتی کرده‌ای که از تو بعید بود. خواهر هارون! تو که پدرت مرد بدی نبود. مادرت هم بدکاره نبود! پس این بچه چیست در بغلت؟» به همین دلیل مریم طبق دستور، به فرزندش اشاره کرد که از او بپرسند. آنها باز هم با تعجّب پرسیدند: «آخر با کسی که در گهواره است و کودک، چگونه حرف بزنیم؟» ناگهان کودک به حرف آمد و گفت: «من خدا هستم. او به من کتاب مقدس خواهد داد و مرا به پیامبری منصوب خواهد کرد. ضمناً چون خدا هستم، وجود مرا هر جا که باشم، مایه خیر و برکت قرار خواهد داد و مرا به نماز و زکات سفارش خواهد کرد تا وقتی که زنده باشم و به رعایت حقوق واجب مادرم. مرا گردن‌کش و فرمان‌ناپذیر هم نخواهد کرد. ضمن اینکه به خاطر این صفات، هم در روز تولّدم در امنیت بودم، هم روزی که می میرم و هم روزی که دوباره زنده می شوم.» محمد! این است عیسی بن مریم؛ همان کلمه حق خدا که در مخلوق بودنش تردید دارند؛ همان مخلوقی که با کلمه «موجود شو»ی خدا آفریده شده؛ نه اینکه فرزند خدا باشد. محال است خدا برای خودش فرزندی برگزیند. ساحت او از این تهمتها مبرّاست. او هر گاه آفرینش چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید «باش!» و آن، موجود می شود. پس نیازی به فرزند ندارد. عیسی همچنین به صراحت گفته بود: «خدا هم مولای من است و هم مولای شما؛ پس فقط عبد او باشید و از دستورات و او اطاعت کنید که و راه معتدل زندگی، همین است. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ آیا خود حضرت عیسی (ع) اعتقاد مسیحیان بر خدایی عیسی (ع) را تأیید می کند؟ 🌷 سخن خدا در قرآن: خدا در قیامت از عیسی خواهد پرسید: «ای عیسی! آیا تو به انسانها گفتی که غیر از خدا، من و مادرم را هم خدای خود و اله خود بدانید؟» عیسی پاسخ می دهد: «سبحان الله! تو از شریک داشتن مبرّایی. اصلاً این محال است و عاقلانه نیست که چیزی را برای خودم ادعا کنم که نه حق من است و نه شایسته من. اگر چنین حرفی زده بودم، حتماً آن را می دانستی. چون تو از تمام آنچه در ذهن من می گذشت، باخبر بودی و من از آنچه در نیت تو بود، بی اطلاع بودم. این تویی که تمام اسرار غیبی را می دانی. من فقط چیزهایی را به انسانها گفتم که خودت به من دستور داده بودی. و آن دستور این بود که همگی مطیع خدا شوید که من و شماست. من تا وقتی که در دنیا بودم، شاهد عقیده و عملکرد آنها بودم. اما وقتی جان مرا گرفتی، خودت مراقبشان بودی. تو خودت شاهد همه چیز هستی.» ✍️ شرح: خود حضرت عیسی (ع) همه را به خدا بودن دعوت می کرده است. خدا که خدا نمی شود. خدا بودن یعنی از دستورات و خدا. 📖 و إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‏ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي‏ بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في‏ نَفْسي‏ وَ لا أَعْلَمُ ما في‏ نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ * ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني‏ بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني‏ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ * (مائده، 116 تا 118) آیه شماره 212 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
اولین باری که خدا به حضرت موسی (ع) وحی کرد، به او چه دستوری داد؟ 🌺 سخن خدا در قرآن: پس موسی به سمت آتش رفت و همین که به آن رسید، ناگهان به او خطاب شد: «ای موسی! این منم؛ مولایت خدا؛ پس کفش‌هایت را درآور؛ چون تو در سرزمین مقدّس طُوی هستی. در ضمن، من تو را برای پیامبری‌ام برگزیده‌ام؛ پس به آنچه به تو وحی می‌شود، خوب گوش کن. شک نکن که من خود خدا هستم و در جهان هستی هیچ فرمانده‌ای جز من نیست؛ پس باید من باشی و برای آنکه به یادم باشی، بخوانی.» 🌹 شرح: خدا کسی است که مطیع دستورات و خداست. 📖 فلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى‏ * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً * وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‏ * إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري (طه، 11 تا 14) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 استاد سخن عامر شعبی از دانشمندان عصر امام علی (ع) است. او می گوید: امیر مومنان علی (ع) نه جمله بدون درنگ و ناگهانی بیان فرمود که چشـمان بلاغت را شـکافت و گوهرهاي حکمت را به رشـته نظم کشـید که هرگز سخنوران جهان، قادر به اداي همانند آن کلمات نیستند: 🔹سه جمله در نیایش با آفریدگار بی نیاز. 🔹 سه جمله در حکمت و روش خردمندان. 🔹 سه جمله در آداب و معاشرت با هم نوعان. 🔻 اما جمله هایی که درباره نیایش است: 1️⃣ خدایا در عزت و بزرگواري ام همین بس که تو باشم. 2️⃣ در افتخار من همین بس که تو باشی. 3️⃣ خدایا تو چنانی که من دوست دارم. مرا چنان کن که تو دوست داری. 🔻 و اما سخنانی که درباره حکمت است: 1️⃣ ارزش هر انسان به اعمال خوبی است که انجام می دهد. 2️⃣ هلاك نمی شود کسی که ارزش خویش را بداند. 3️⃣ انسان در زیر زبانش پنهان است. 🔻 و اما آن سه جمله که درباره ادب است: 1️⃣ احسان کن به هر کس که می خواهی! امیرش می شوی. 2️⃣ محتاج هر کس می خواهی باش! اسیرش می شوی. 3️⃣ از هر کس می خواهی، بی نیاز باش! نظیرش می شوی. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 63 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
شرط پیامبر شدن پیامبران چه بوده است؟ 🌷 امام صادق (ع): خدا قبل از آنکه حضرت ابراهیم را به عنوان پیامبرش برگزیند، او را به عنوان خود برگزید. ✍️ شرح: شرط پیامبر شدن پیامبران، خدا شدن آنها بوده. خدا کسی است که صد درصد را انجام دهد و صد درصد را ترک کند. هم در زندگی فردی و هم زندگی سیاسی ـ اجتماعی. 📖 إنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّا 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 175 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب