eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️فقیه کامل، حاج ملأ احمد نراقی در کتاب خزائن خود نقل کرده از شخصی که از اصحاب بعضی از صلحا بود که پس از مردن آن مرد صالح، او را در خواب دیدم، از او پرسیدم که خداوند با تو چه کرده، گفت: خداوند مرا در محضر جلال خود وا‌داشت و فرمود «آیا دانستی که برای چه تو را ؟» گفتم: به فلان و فلان. فرمود: نه، به هیچ از این‌ها تو را نیامرزیدم. گفتم: الهی! پس به چه مرا آمرزیدی؟ فرمود: آیا به خاطر داری وقتی را که در کوچه‌های بغداد راه می‌رفتی، پس گربه کوچکی را دیدی که سرما او را عاجز کرده بود و او از شدت یخ و سرما پناه می‌برد به پایه کنار دیوار، او را گرفتی به خاطر به او و در میان پوستین خود که در برداشتی، جای دادی که او را از سرما نگاه دارد. گفتم: آری. فرمود: چون بر آن گربه ترحم کردی، ما بر تو رحم کردیم. ازاین‌رو، در آمده که فردای برخی افراد از می‌خواهند که به آنان ترحم شود، خطاب می‌رسد که شما در دنیا به یک گنجشک هم رحم نکردید! پس چگونه امروز انتظار ترحم و بخشش دارید؟! و لذا در روایت دیگری اکرم (صلی‌الله علیه و آله) فرمودند: «لایرحم‌الله من لایرحم‌الناس» خداوند به کسی که به مردم رحم نمی‌کند (حتی حیوانات)، به او رحم نخواهد کرد. 📚آموزه‌های اخلاقی در کلام معصومین (ع)، ص 293-294 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍️فقیه کامل، حاج ملأ احمد نراقی در کتاب خزائن خود نقل کرده از شخصی که از اصحاب بعضی از صلحا بود که پس از مردن آن مرد صالح، او را در خواب دیدم، از او پرسیدم که خداوند با تو چه کرده، گفت: خداوند مرا در محضر جلال خود وا‌داشت و فرمود «آیا دانستی که برای چه تو را ؟» گفتم: به فلان و فلان. فرمود: نه، به هیچ از این‌ها تو را نیامرزیدم. گفتم: الهی! پس به چه مرا آمرزیدی؟ فرمود: آیا به خاطر داری وقتی را که در کوچه‌های بغداد راه می‌رفتی، پس گربه کوچکی را دیدی که سرما او را عاجز کرده بود و او از شدت یخ و سرما پناه می‌برد به پایه کنار دیوار، او را گرفتی به خاطر به او و در میان پوستین خود که در برداشتی، جای دادی که او را از سرما نگاه دارد. گفتم: آری. فرمود: چون بر آن گربه ترحم کردی، ما بر تو رحم کردیم. 🔅ازاین‌رو، در آمده که فردای برخی افراد از می‌خواهند که به آنان ترحم شود، خطاب می‌رسد که شما در دنیا به یک گنجشک هم رحم نکردید! پس چگونه امروز انتظار ترحم و بخشش دارید؟! و لذا در روایت دیگری اکرم (صلی‌الله علیه و آله) فرمودند: «لایرحم‌الله من لایرحم‌الناس» خداوند به کسی که به مردم رحم نمی‌کند (حتی حیوانات)، به او رحم نخواهد کرد. 📚آموزه‌های اخلاقی در کلام معصومین (ع)، ص 293-294 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴نماز ریسمان نجات بخش است ✍️ سلام‌الله‌علیها از پرسید: ای پدر! کسی که نمازش را جدی نگیرد، دچار چه عذابی می‌شود؟ رسول خدا فرمود: ای فاطمه جان! هر کس نمازش را سبک بشمارد، او را دچار پانزده بلا می‌کند. ❇️ در : 1️⃣ برکت از عمرش می‌رود. 2️⃣ برکت از رزقش می‌رود . 3️⃣ چهره‌ی نیکوکارانه را از دست می‌دهد. 4️⃣ کارهای خوبش بی‌ پاداش می‌مانند. 5️⃣ دعایش به آسمان نمی‌رود. 6️⃣ از نیکوکاران به او خیری نمی‌رسد. ❇️در هنگام : 1️⃣ ذلیل از دنیا می‌رود. 2️⃣ در حال گرسنگی از دنیا می‌رود. 3️⃣ تشنه از دنیا خواهد رفت، حتی اگر آب تمام چشمه‌های دنیا را هم به او بدهند. ❇️در : 1️⃣ خداوند فرشته‌ای برای در قبرش قرار می‌دهد. 2️⃣ قبرش برای او تنگ خواهد شد. 3️⃣ گرفتار تاریکی قبر خواهد شد. ❇️در : 1️⃣ خداوند به فرشته‌ای دستور می‌دهد که او را با صورت روی زمین بکشد تا دیگران تماشا کنند. 2️⃣ محاسبه اعمالش به سختی انجام می‌شود . 3️⃣ خدا به او نگاه مهربانانه نمی‌اندازد و همیشه در عذاب خواهد بود. 📚 بحار، ج80، ص21. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴کمک به گناه و ظلم ✍على بن حمزه مى گويد: دوستى داشتم كه در عين اينكه از بود از منشى هاى دربار _اميه بود، به من گفت : از عليه السلام براى من اجازه بگير تا به حضورش بروم . من از امام براى او اجازه گرفتم ، و با هم به حضور آن حضرت رسيديم وقتى دوستم وارد شد، سلام كرد و در كنارى نشست ، آنگاه به امام صادق عليه السلام عرض كرد: 🔹فدايت گردم ! من يكى از كارمندان بنى اميه بودم از دنياى آنها بسيارى بدستم آمد و از اينكه روزى از من (از جانب خدا) بازخواست مى كنند، غافل بودم . حال چه كنم ؟ (پشيمان و تايب هستم) امام صادق عليه السلام در پاسخ فرمود: اگر بنى اميه كسانى را براى منشى گرى و كتابت نمى يافتند و بيت المال مسلمين به سوى آنها آورده نمى شد و به دفاع از آنها كسى نمى جنگيد و در جماعت آنها شركت نمى نمود، آنها حق ما را از ما نمى گرفتند. (و نمى توانستند بگيرند) و اگر مردم از اندوخته هاى خود به آنها نمى دادند، آنها داراى آن همه ثروت و مكنت نمى شدند و جز مقدارى كه به دستشان رسيده باقى نمى ماند. دوستم به امام صادق عليه السلام عرض كرد: فدايت گردم آيا راه گريزى از اين همه وزر و وبال دارم ؟ 🔸امام صادق عليه السلام فرمود: اگر وظيفه تو را به تو بگويم انجام مى دهى ؟ دوستم عرض كرد: آرى . امام صادق عليه السلام فرمود: آنچه را كه از اين راه بدست آورده اى بررسى كن اگر صاحبانش را شناختى آن اموال را به صاحبانش بازگردان و اگر صاحبانش را نشناختى عوض آنها بده . در اين صورت را در پيشگاه برايت ضامن مى شوم . دوستم سر در گريبان فرو برد و پس از مدتى به امام عرض كرد تصميم خود را گرفتم و به وظيفه خود عمل مى كنم . 🔹على بن حمزه مى گويد: دوستم با ما به كوفه بازگشت آنچه از ثروت را كه از دربار بنى اميه بدست آورده بود، خارج ساخت . حتى لباسى را كه پوشيده بود از بدنش بيرون آورد و ما آن اموال را در راستاى دستور امام صادق عليه السلام مصرف و تقسيم نموديم و او براى خودش چيزى نگذاشت ، به طورى كه ما براى او لباس خريديم و نزدش فرستاديم . چند ماهى نگذشت كه او بيمار شد و به عيادتش مى رفتيم تا روزى من نزد او رفتم او را در حال نزع روح ديدم چشمش را باز كرد و به من گفت : اى على ! سوگند به سرور تو امام صادق عليه السلام به وعده اش (ضمانت بهشت ) در مورد من وفا كرد. سپس از دنيا رفت ، او را پس از غسل و كفن و نماز به خاك سپرديم بعداً به مدينه رفتم و به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم . بى آنكه سخنى بگويم به من فرمود: اى على سوگند به خدا به وعده ى خود در مورد دوست تو وفا كرديم . گفتم : فدايت شوم درست فرمودى ، سوگند به خدا دوستم هنگام مرگش اين خبر را به من داد. 📚(سفینه البحار، ج 2 ص 107-108 / وسائل الشیعه، ج12 ص 144) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ استاد قرائتی: 🌺اگر من بدتر نباشم بهتر نیستم ! ✍وارد حرم (ع) شدم جوانی را دیدم که زنجیر طلا به گردن کرده بود . متذکر حرمت آن شدم او در جواب گفت : می دانم و به زیارت خود مشغول شد. من ابتدا ناراحت شدم ، زیرا او سخنم را شنید و اقرار به کرد و با بی اعتنایی دوباره مشغول شد . بعد به فکر فرو رفتم که الان اگر امام رضا (ع) از بعضی از خلاف کاری های من بپرسد ، نمی توانم انکار کنم و باید اقرار کنم ! با خود گفتم پس من در مقابل امام رضا (ع) و آن جوان در مقابل من اگر بدتر نباشم بهتر نیستم . بعد از چند لحظه همان جوان کنار من نشست و گفت حاج آقا ! به چه دلیل طلا برای مرد است . من دلیل آوردم و او قبول کرد. پیش خود فکر کردم چون روح من در مقابل امام رضا (ع) شد هم روح این جوان را در مقابل من تسلیم کرد . 📚 برگرفته از خاطرات حجت الاسلام – جلد 1 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴ترس از خدا... ✍️ صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان!خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. امّ سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴ترس از خدا... ✍️ صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان!خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. امّ سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌴🌾🌴🌾🌴 🔹 روزی از دوستی پرسیدم: اگر بیگانه ای به تو بگوید از تو متنفر و بیزارم !!! چه می کنی؟ پاسخ داد، به او خواهم گفت: من بیشتر از تو متنفر و بیزارم😠😡 🔹به او گفتم اگر "" به تو بگوید: از تو متنفرم!!! چه می کنی؟ گفت: ممکن است جوابش را ندهم، اما با خودم می‌گویم، منم از تو متنفرم😒 🔹در ادامه به او گفتم: اگر پدر و مادرت به تو بگویند : ازت متنفریم چه می کنی؟ با چهره‌ای غمگین پاسخ داد : خدا اون روز رو نیاره 😟😞 🔹 ازش پرسیدم : حالا اگر بدانی ازت و و است چه میکنی؟! باتعجب و ناراحتی پرسید : اصلا متوجه هستی چه میگویی؟!اگر خدا ازم متنفر باشه دیگه دستم به جایی بند نیست ... حتی تصورش هم ترسناک و سخته😨😰 🔹گفتم : پیامبر اکرم ص به روایتِ امام صادق ع (به نقل از پدران گرامیشان )فرموده اند :👇👇👇 🌴إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِی لَا دِينَ لَهُ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی لَا دِينَ لَهُ قَالَ الَّذِی لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ به نقلي ديگر: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِی لَا زَبْرَ لَهُ فَقَالَ هُوَ الَّذِی لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ🍁🍂 خداى بزرگ از مؤمنِ ضعيفی که دين ندارد خشمناک و بيزار و متنفر است💥🔥☄ پرسيده شد: مؤمنى که دين ندارد کدام است؟ مومن مگر بي دين ميشود؟ مومن ضعيف بي دين يعني چه؟🤔 فرمودند: آن که نمی کند🤭🤫 🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨 ✏️نکات: ۱ -واژه (لَيُبغِضُ)بدين معني است که خدا (حتماً) و (قطعاً)مومن ضعيف بي ديني را که از منكر نمي کند،مبغوض مي دارد و ازش متنفر است. ۲ -در برخي نسخه های حديثي، به جای عبارت (ال دينَ لَهُ)عبارت (ال زَبرَ لَهُ) آمده است که مرحوم صدوق مي فرمايد: 📿 به خط برقي پيدا کردم که زبر به معني عقل است يعني اگر با اين کلام بگيريم، معني روايت اينطور مي شود که : خداوند متنفر است از مومن ضعيف بي عقل🧠 که طبق روايت کسي است که (لا ینهَي عنِ المُنكر) 🔍پيام ها و رهنمودها: ۱-انسان، يا مومن است و يا بي دين! و عنوان (مومن بي دين) به نوعي پارادوکس (متناقض نما)است که توجه و سوال مخاطب را بر مي انگيزاند. 🧐 و خود نشانه ای از نهي از منكر در ايمان و دين داری انسان مومن است. ۲_هر دو وجه اشاره شده برای روايت يعني: (مومن بي عقل)يا (مومن بي دين) مي تواند صحيح باشد و قابل فهم است✅ ⭕️(مومني که ضعيف باشد و بي دين باشد، امر به معروف و نهي از منكر نمي کند) ⭕️(مومن ضعيفي هم که عقل نداشته باشد، امر به معروف و نهي از منكر نمي کند) در واقع کسي که امر به معروف و نهي از منكر نمي کند، طبق اين روايت هم مي توان گفت (عقل ندارد)و هم مي شود گفت (دين ندارد)چرا که روش زندگي اش روش صحيحي نيست،و امر به معروف و نهي از منكر در زندگي او جايگاهي ندارد💯 سند روایت : 👇👇👇 📗الکافی جلد ۵ صفحه ۵۹ 📕وسائل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۲۲ 📒مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول جلد ۱۹ صفحه ۴۰۶ 📘الوافی جلد ۱۵ صفحه ۱۷۶ 📙الحياة جلد ۱ صفحه ۴۲۱(ترجمه) سند نقل دوم: 📒معانی الاخبار(النص)صفحه ۳۴۴ 📕بحار الانوارجلد ۹۷صفحه ۷۷ 📗وسائل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۲۵ 📘مشکاة الانوارفي غررالاخبار النص صفحه ۲۴ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
♻️ شفاعت ️(سلام الله علیها) از شیعیان 🌷 علیه السلام فرمودند : حرمى دارد که است ، (ص) حرمى دارد و آن است و (ع) حرمى دارد و آن است و قم ؛ کوفه کوچک است که از هشت در بهشت، سه در آن به باز مى‌‌‌‌‌شود. زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى‌‌‌رود که اسمش دختر امام موسى بن جعفر(ع) است و به او همه من وارد مى‌‌‌شوند. 📗 « بحارالأنوار ، ‏۵۷ ; ۲۲۸ » @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✅ دل نبستن به خوشنودیِ مردم روايت شده كه ، در سفارش به فرزندش گفت: «به خشنودى و مدح و ذمّ مردم، دل خوش مدار؛ زيرا اين، دستْ يافتنى نيست؛ هر چند انسان در تحصيل آن ، نهايت تلاش خود را به انجام رساند» . فرزندش به او گفت: معناى اين سخن چيست؟ دوست دارم براى آن ، مَثَلى يا كارى و يا سخنى را ببينم. لقمان به او گفت: «من و تو بيرون برويم» . بيرون رفتند و لقمان عليه السلام حيوانى را كه با آنها بود، سوار شد و پسرش را پياده رها كرد تا پشت سر او بيايد . بر گروهى گذر كردند، كه آنها گفتند: عجب پير سنگ دل و بى رحمى است ؛ خودش كه قوى تر است ، سوار حيوان شده و بچه را پياده رها كرده! اين ، كار بدى است . لقمان به فرزندش گفت: «آيا سخن آنان را شنيدى كه سوار شدن من و پياده رفتن تو را بد شمردند؟» . گفت: آرى. لقمان عليه السلام گفت: «حال ، تو سوار شو تا من پياده بيايم» . فرزند ، سوار شد و لقمان ، پياده راه افتاد تا اين كه بر گروه ديگرى گذر كردند، و آنها گفتند: عجب پدر و فرزند بدى هستند! پدر به اين دليلْ بد است كه بچه را خوب ادب نكرده و او سوار شده و پدر را پشت سر خود ، پياده رها كرده، در حالى كه پدر ، سزاوار احترام و سوار شدن است. فرزند نيز بد است ؛ زيرا او با اين حال، عاقّ پدر شده است. بنا بر اين، هر دو ، كار بدى كرده اند. آن گاه ، لقمان به فرزندش گفت: «شنيدى؟» . گفت: آرى . لقمان گفت: «حال ، هر دو با هم ، سوار حيوان مى شويم» . سوار شدند و وقتى بر گروهى ديگر گذر كردند، آنها گفتند: عجب! در دل اين دو سوار، رحمى نيست و از خدا بى خبرند؛ هر دو ، سوار اين حيوان شده اند و خارج از توان، از آن ، بار مى كشند. بهتر بود يكى سوار شود و ديگرى پياده برود . لقمان گفت: «شنيدى؟» . گفت: آرى. آن گاه گفت: «حال ، بيا حيوان را بدون سواره، از پشت سر برانيم» . چنين كردند و وقتى بر گروهى گذر كردند، آنها گفتند: اين كارِ اين دو شخص ، عجيب است كه حيوان را بدون سواره رها كرده اند و خودشان پياده مى روند. در هر حال، آنها را مذمّت كردند. لقمان به فرزندش گفت: «مى بينى كه تحصيل رضايت مردم ، محال است . پس به آن اعتنا نكن و به جلب رضايت ـ جلّ جلاله ـ مشغول باش ، كه كسب و كار و سعادت و خوش بختىِ دنيا و روز حساب و سؤال ، در آن است» . 📚فتح الابواب : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 27 . @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✅ «شرایط استجابت دعا» آیه: «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر، آیه۶۰) ترجمه: و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من تكبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند. نکته: به معنای خواندن و صدا زدن خداوند برای برآورده شدن نیاز و حاجت است. بنابراین، باید قصد دعا کننده هنگام دعا جدی و برخاسته از دل باشد نه صرفاً لقلقه زبان. از مضمون آیه شریفه «ادعونی استجب لکم» می توان استفاده کرد که شرط استجابت دعا این است که اولاً قصد دعا کننده جدی و خواست او واقعی باشد و ثانیاً تنها از خداوند درخواست شود. بسیاری از دعاهای ما، روخوانی دعاهای پیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام) است که برای ما نقل شده است. این شیوه اگر با تدبر و توجه به معانی همراه نباشد، نشانه جدی نبودن درخواست های ماست. البته اگر این ادعیه مأثور از عمق دل و با توجه به معانی و مضامین بلندشان خوانده شوند، بسیار مؤثر خواهند بود و گاه خود، بهترین شیوه دعا هستند. دعا باید به گونه ای باشد که هنگام قرائت متن آن، قصد انشای مضامینش را داشته باشیم و به لوازم آن پایبند باشیم. به این معنا که حقیقتاً معتقد باشیم هرچه در اختیار ماست، از است. باور داشته باشیم که درد از خداست و درمان نیز، طبیب حقیقی اوست و داروی شفابخش نیز در یَد قدرت اوست. پس در کنار بهره بردن از دانش و تجربه طبیب و تأثیر دارو، باید به این نکته مهم توجه کنیم که همه اینها اسبابی هستند که او به حکمتش برای ما فراهم کرده است. در این امور و موارد مشابه، باید به این اسباب متوسل شویم تا او فرج را محقق کند. اگر با وجود این اعتقاد در مرحله عمل توجه به این اسباب الهی را نادیده بگیریم و باز هم مستقیماً از خداوند شفا بخواهیم، به بیراهه رفته ایم. در این صورت، گویی استفاده از امکانات پزشکی و طبابت را در برابر خداوند، مؤثراتی مستقل می دانیم و خیال می کنیم که با پشت کردن به این امور، تنها به خدا روی آورده ایم. بی شک، چنین دعایی مستجاب نخواهد شد؛ چراکه بی توجهی به اسباب الهی و استفاده نکردن از آن ها، نشان می دهد که ما خواست واقعی نداریم. البته گاهی انسان این اسباب ظاهری را در اختیار ندارد و به مسبب الاسباب متوسل می شود. در این حالت، چون خواست او واقعی است و از خداوند تقاضا می کند، خداوند هم پاسخ مثبت خواهد داد. 📚وبرگرفته از کتاب صهبای حضور،صفحه ۳۲۹ـ۳۳۰ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✅ دل نبستن به خوشنودیِ مردم روايت شده كه ، در سفارش به فرزندش گفت: «به خشنودى و مدح و ذمّ مردم، دل خوش مدار؛ زيرا اين، دستْ يافتنى نيست؛ هر چند انسان در تحصيل آن ، نهايت تلاش خود را به انجام رساند» . فرزندش به او گفت: معناى اين سخن چيست؟ دوست دارم براى آن ، مَثَلى يا كارى و يا سخنى را ببينم. لقمان به او گفت: «من و تو بيرون برويم» . بيرون رفتند و لقمان عليه السلام حيوانى را كه با آنها بود، سوار شد و پسرش را پياده رها كرد تا پشت سر او بيايد . بر گروهى گذر كردند، كه آنها گفتند: عجب پير سنگ دل و بى رحمى است ؛ خودش كه قوى تر است ، سوار حيوان شده و بچه را پياده رها كرده! اين ، كار بدى است . لقمان به فرزندش گفت: «آيا سخن آنان را شنيدى كه سوار شدن من و پياده رفتن تو را بد شمردند؟» . گفت: آرى. لقمان عليه السلام گفت: «حال ، تو سوار شو تا من پياده بيايم» . فرزند ، سوار شد و لقمان ، پياده راه افتاد تا اين كه بر گروه ديگرى گذر كردند، و آنها گفتند: عجب پدر و فرزند بدى هستند! پدر به اين دليلْ بد است كه بچه را خوب ادب نكرده و او سوار شده و پدر را پشت سر خود ، پياده رها كرده، در حالى كه پدر ، سزاوار احترام و سوار شدن است. فرزند نيز بد است ؛ زيرا او با اين حال، عاقّ پدر شده است. بنا بر اين، هر دو ، كار بدى كرده اند. آن گاه ، لقمان به فرزندش گفت: «شنيدى؟» . گفت: آرى . لقمان گفت: «حال ، هر دو با هم ، سوار حيوان مى شويم» . سوار شدند و وقتى بر گروهى ديگر گذر كردند، آنها گفتند: عجب! در دل اين دو سوار، رحمى نيست و از خدا بى خبرند؛ هر دو ، سوار اين حيوان شده اند و خارج از توان، از آن ، بار مى كشند. بهتر بود يكى سوار شود و ديگرى پياده برود . لقمان گفت: «شنيدى؟» . گفت: آرى. آن گاه گفت: «حال ، بيا حيوان را بدون سواره، از پشت سر برانيم» . چنين كردند و وقتى بر گروهى گذر كردند، آنها گفتند: اين كارِ اين دو شخص ، عجيب است كه حيوان را بدون سواره رها كرده اند و خودشان پياده مى روند. در هر حال، آنها را مذمّت كردند. لقمان به فرزندش گفت: «مى بينى كه تحصيل رضايت مردم ، محال است . پس به آن اعتنا نكن و به جلب رضايت ـ جلّ جلاله ـ مشغول باش ، كه كسب و كار و سعادت و خوش بختىِ دنيا و روز حساب و سؤال ، در آن است» . 📚فتح الابواب : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 27 . @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب