eitaa logo
معارف و احکام دین
430 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
99 فایل
این کانال در راستای ترویج و تبلیغ معارف دینی و احکام عملی اسلام بر مبنای فتاوای مراجع تقلید شیعه(بویژه حضرت امام خمینی(ره)و مقام معظّم رهبری(مُدّظلّه) می باشد. @srma14
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ شهادت حضرت محسن فرزند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها❓❓ 1⃣بر اساس گزارش تمامی منابع تاریخی، انساب، و حدیث ( شیعه و سنی، ) حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) فرزندی به نام محسن داشته اند که در زمان حمل توسط رسول خدا(ص) نامگذاری شده بود. 2⃣ بعداز رحلت پیامبر گرامی ( ص )هجوم به خانه امیرمؤمنان علی(ع) در ۲ مرحله بوده است. یک بار به خاطر فدک که مدت کمی بعد از رحلت پیامبر(ص) بود؛ اما زمان هجوم دوم که منجر به سوختن در خانه، ضربت به بازو، کتک و سیلی خوردن حضرت زهرا(س) و محسن شد، ۵۰ روز بعد از رحلت رسول خدا(ص) است. یعنی بعد از خطبه فدک و فراخواندن انصار و مهاجران و آن زمانی که در خانه امیرمؤمنان علی(ع) تحصن کردند تا حق الهی علی(ع) را از بگیرند. بنابراین، زمان شهادت محسن، اوائل نیست. بلکه ۵۰ روز بعد از ۲۸ است. 3⃣ در حمله دوم # افراد با به خانه امیرمؤمنان علی(ع) افزون بر سیلی و ضربه زدن به پهلوی حضرت (س) و کردن محسن، به درگیری⚔ با اصحاب امیرمومنان علی(ع) پرداختند. 4⃣طبق گزارش قاضی سنی(قرن۴) در کتاب تثبیت دلائل النبوه، بسیاری از شیعیان در ، ، و شهرهای شیعه نشین برای محسن اقامه می کردند. م: m_faghihi 🎍🥀🍂🥀🎍
✏️ 🏴روز یازدهم 🏴 لباس‌های حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🏴تاختن اسب بر مطهر شهدا 🏴غارت کردن 🏴 زدن خیمه ها 🏴فرستادن مبارک امام علیه السلام به از جمله اتفاقات بعد از شهادت امام حسین علیه السلام بود. 🏴روز یازدهم بیماری شدت گرفته بود و پرستاری آن حضرت و کودکان را به‌عهده داشتند. 🏴زنان و کودکان در آن روز با بدن‌های و لباس‌های خاکی و خون‌آلود در انتظار بودند. 🏴در همین شرایط بود که به لشکرش دستور داد سر مبارک را از بدن‌ها جدا کنند تا به خدمت امیرانش در و بفرستد. 🏴سپس دستور داد سرها را بین قبیله‌هایی که در شرکت کرده بودند تقسیم کنند تا هر کدام هدیه‌ای برای دریافت پاداش از داشته باشند. 🏴در این میان جداگانه سر مقدس را به برده بود. 🏴بقیه سرهای شهدای کربلا را جلوتر از کاروان اسرا، توسط و به کوفه بردند. 🏴ظهر روز یازدهم محرم اسیران را آماده حرکت کردند. 🏴 دستور داده بود قبل از حرکت، خیمه‌های آن‌ها را به بکشند، به این ترتیب خانواده و باقی‌ماندگان عزیزترین خَلق خدا با پاهای به برده شدند. 🏴در همان موقع به لشکر گفتند: «شما را به خدا، ما را از عبور بدهید» 🏴وقتی چشم به پیکر غرقه به خون حضرت و آن حضرت افتاد، صدای گریه و شیون در پیچید. 🏴به‌ دستور با زور و اجبار را از پیکر جدا کردند و آن‌ها را با وجود داشتن بزرگ‌ترین مانند اسیران حرکت دادند. 🏴با وجود این که که خود صاحب‌ عزای این غم بزرگ بودند، در تمام مسیر به همراهان خود تسلی و می‌دادند. 📚نفس المهموم 📚مقتل لهوف 📚مقتل الحسین علیه السلام 📚اعیان الشیعه ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️ 🏴روز سیزدهم 🏴در این روز، خطابه آتشين در بازار لرزه بر اندام جنايتكاران افكند و پايه هاى كاخ حكومت غاصبانه آنها را متزلزل ساخت و بذرهاى را بر ضد اين حكومت جبار و جائر در قلوب مردم و پاشيد: 🏴«گريه مى كنيد و سر مى دهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكّه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ آبى نمى شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!» 🏴يكى از مسائل حيرت انگيز داستان كربلا همين خطبه غرّاء و تكان دهنده است؛ زنى كه ديروز داغ شش و دو و دهها نفر از بستگان و باوفاى پدرش را ديده و اكنون به صورت اسيرى به سوى مى رود، اما همچون شيرى مى غرّد. 🏴 در مجلس در پاسخ به آن مرد سفّاك بى رحم، با فرمود:«ما رَأَيْتُ إِلّا جَميلًا؛ جز زیبایی (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم». 🏴از كسانى كه در همان روز در براى مردم خواند جناب دختر بود. 🏴خطبه كوبنده چنان ضرباتی بر وارد كرد که از آماده پيكار با دشمنان و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى شدند، ولى كه مى دانست آنها بى وفايى خود را نشان داده اند و سست تر از آن هستند كه قيام همه جانبه اى بر ضد جانيان كنند، سخنان آنها را رد كرد و فرمود: بر ضد ما گامى بر نداريد كه به خير شما اميدى نيست اى سياه رويان! 🏴اين خطبه ها پرده ها را كنار زد و چندين ساله را خنثى کرد و را از خطر بزرگى كه از سوى آنان تهديد مى شد، رهايى بخشید. 🏴 و نقل میکنند كه در مجلس حاضر بوديم و مشاهده كرديم كه با چوبدستىِ خود به چشمها و لبان مى زد و نسبت به آن حضرت جسارت مى كرد. 🏴 كه پس از این گفت و گوها، كاملًا شكست خورده بود، دستور داد  را با غل و زنجیر وارد کردند. 📚عاشورا ريشه ها،انگيزه ها،پيامدها، ص۵۸۵ 📚تاريخ ابن اثير، ج۴ ص۳۴ 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۱۲۱ 📚ارشاد، ص۴۷۵ 📚لهوف، ص۲۰۸ ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها