📌مردانگی یعنی این .......
محمدبن أبى عمير مردى بزّاز(پارچه فروش) بود، ثروتش به دلایلی از دست رفت و نيازمند گرديد. وی از ذَريح مُحاربى ده هزار #درهم طلب داشت.
مرد #بدهكار(ذریح) كه از وضع محمد اطّلاع يافت، خانه مسكونى خود را به ده هزار #درهم فروخت و مال را به محمد داد. محمد، مال را ديد و پرسيد:
اين چيست؟ او گفت:
اين مالى است كه از من مي خواستى. محمد گفت:
اين را از كجا آوردهاى؟ آيا ارثی به تو رسيده است؟ او گفت:
نه؛ #محمد پرسيد:
كسى به تو بخشيده است؟ او پاسخ داد: نه؛ محمد پرسيد:
مزرعه اى داشتى و فروختى؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد:
پس از كجا است؟ او گفت:
خانه اى داشتم كه در آن زندگى می كردم، آن را فروختم كه بدهی خود را پرداخت كنم، محمد گفت:
ای ذَريح از امام #صادق(ع) شنیدم که فرمود:
كسى را براى #بدهی، از محلّى كه به دنيا آمده بيرون نمی كنند. اين #پول را بردار. من به آن نياز ندارم. به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم، ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد.
📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص190.
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌 #طلبکار با ایمان
محمدبن أبی عمير مردى پارچه فروش بود، ثروتش به دلایلی از دست رفت و نيازمند گرديد. وی از ذَريح مُحاربى ده هزار درهم #طلب داشت.
مرد بدهكار كه از وضع ابی عمیر اطّلاع يافت، #خانه خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به محمد داد. محمد، مال را ديد و پرسيد:
اين چيست؟ او گفت: اين مالى است كه از من ميخواستى. محمد گفت:
اين را از كجا آوردهاى؟ آيا ارثی به تو رسيده است؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: كسى به تو بخشيده است؟ او پاسخ داد: نه؛ محمد پرسيد: مزرعه اى داشتى و فروختى؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: پس از كجا است؟ او گفت:
خانه اى داشتم كه در آن زندگى میكردم. آن را #فروختم كه #بدهی خود را پرداخت كنم؛ محمد گفت: ای ذَريح از امام #صادق(ع) شنیدم که فرمود:
كسى را براى بدهی، از محلّى كه به دنيا آمده بيرون نمی كنند. اين پول را برگير من به آن نياز ندارم.
به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد.
📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص190.
🌻 @ahlebait110
📌 #طلبکار با ایمان
محمدبن أبی عمير مردى پارچه فروش بود، ثروتش به دلایلی از دست رفت و نيازمند گرديد. وی از ذَريح مُحاربى ده هزار درهم #طلب داشت.
مرد بدهكار كه از وضع ابی عمیر اطّلاع يافت، #خانه خود را به ده هزار درهم فروخت و مال را به محمد داد. محمد، مال را ديد و پرسيد:
اين چيست؟ او گفت: اين مالى است كه از من ميخواستى. محمد گفت:
اين را از كجا آوردهاى؟ آيا ارثی به تو رسيده است؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: كسى به تو بخشيده است؟ او پاسخ داد: نه؛ محمد پرسيد: مزرعه اى داشتى و فروختى؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: پس از كجا است؟ او گفت:
خانه اى داشتم كه در آن زندگى میكردم. آن را #فروختم كه #بدهی خود را پرداخت كنم؛ محمد گفت: ای ذَريح از امام #صادق(ع) شنیدم که فرمود:
كسى را براى بدهی، از محلّى كه به دنيا آمده بيرون نمی كنند. اين پول را برگير من به آن نياز ندارم.
به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد.
📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص190.
🌻 @ahlebait110
📌شیعه با غیرت
محمدبن أبى عمير مردى بزّاز(پارچه فروش) بود، ثروتش به دلایلی از دست رفت و نيازمند گرديد. وی از شخصی ده هزار درهم #طلب داشت.
مرد #بدهكار كه از وضع او اطّلاع يافت، خانه مسكونى خود را به ده هزار #درهم فروخت و مال را به محمد داد. محمد، مال را ديد و پرسيد:
اين چيست؟ او گفت: اين مالى است كه از من مي خواستى. محمد گفت:
اين را از كجا آوردهاى؟ آيا ارثی به تو رسيده است؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: كسى به تو بخشيده است؟ او پاسخ داد: نه؛ محمد پرسيد: مزرعه اى داشتى و فروختى؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: پس از كجا است؟
او گفت: خانه اى داشتم كه در آن زندگى مى كردم آن را فروختم تا بدهی خود را پرداخت كنم؛ محمد گفت: ای مرد، از امام #صادق(ع) شنیدم که فرمود:
كسى را براى #بدهی، از محلّى كه در آن به دنيا آمده بيرون نمى كنند. اين #پول را برگير من به آن نياز ندارم. به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد.
📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص190.
👇👇
🌻 @ahlebait110