در روزگاران پیشین پیشه ای به نام #خوشهچینی وجود داشت . آنها که دست شان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند می رفتند و پشت سر دروگران راه می رفتند و خوشه های جامانده را از زمین بر می داشتند . حافظ می فرماید :
ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
در رمان #سووشون اثر #سیمین_دانشور هم اشاره زیبایی به خوشه چینان شده است :
زری به کنار مزرعه آخری میرسد . مردها هنوز در حال درو کردن هستند و زنهای خوشه چین ، به قطار کنار مزرعه نشستهاند و سرشان به طرف مزرعه است . همه شان چارقد سیاه بر سر دارند . میدانند که یوسف همیشه به مردها میگوید :
«شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشه چینها بیاید» و به همین جهت است که زنهای خوشه چین دو تا جوال با خود میآورند .
فکر می کنم بسیاری از دستفروشان «خوشه چین» های روزگار ما هستند .
آنها که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما «خوشه اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم .
گاهی شلخته درو کنیم . شلخته خرج کنیم ... امید کسی را ناامید نکنیم .
@ahlghalam
📕 كتابی كه رهبرانقلاب طاقت خواندن آن را نياوردند
📝رهبرانقلاب: من کتاب #سووشون را شاید در سالهای اول دههی پنجاه، یا آخر دههی چهل خریدم و شروع کردم خواندن.
🔻دیدم داستان، داستانی است که آمیخته با ناکامی است. یعنی انگلیسیها آمدند شیراز، پدر همه را درآوردند و همه کار کردند و بالاخره هم قهرمان داستان را کشتند و مردهاش را دادند دست زن و بچهاش که ببرند دفن کنند.
🔹من، هر کتابی را که میخوانم، پشتش دو، سه جمله مینویسم. الان اگر آن کتاب را بیاورند، خواهید دید این جمله پشت آن نوشته شده که: «این کتاب را طاقت نیاوردم بخوانم.»
🔺یعنی دیدم خواندنش، با این زندگی پر از غصه و دائم در حال مبارزه، جور در نمیآید. زندگی ما اینطور بود. این بود که بعد از انقلاب، سووشون را خواندم. ۱۳۷۱/۱۰/۲۹
🗓 سالگرد درگذشت #سیمین_دانشور
💻 Farsi.Khamenei.ir