eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
348 عکس
360 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🖊احمدحسین شریفی 🔶برخی ممکن است حتی از سر و فضیلت‌دوستی بر این باور باشند که باید «از کاشتن گل، در باغچه کسانی که قرار نیست به آن آب دهند خودداری کرد»، اما در فرهنگ اهل بیت توصیه می‌شود: «افعَلِ الخَيرَ إلى كُلِّ مَن طَلَبَهُ مِنكَ ، فإن كانَ مِن أهلِهِ فقَد أصَبتَ مَوضِعَهُ ، و إن لَم يَكُن مِن أهلِهِ كُنتَ أنتَ مِن أهلِهِ؛ كار نيك را براى هر كه از تو انتظار آن را دارد، انجام بده. اگر سزاوار آن باشد، به هدف زده‌ای و اگر سزاوار آن نباشد، تو شايسته آنى.» بر اساس همین فرهنگ است که شیرازی می‌گوید: تو نیكویی كن و در دجله انداز كه ایزد در بیابانت دهد باز كه پیش از ما چو ما بسیار بودند كه نیك اندیش و بدكردار بودند بدی كردند و نیكی با تن خویش تو نیكو كار باش و بد میندیش @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ملاقات سعدی و مولوی 🖊احمدحسین شریفی 🔶سعدی (۶۰۶-۶۹۰ق) و (۶۰۴-۶۷۲ق) معاصر بودند. اما در اینکه آیا این دو با هم ملاقاتی داشته‌اند یا خیر، سندی قطعی در اختیار نداریم. در عین حال سعدی در باب دوم بوستان، داستان مسافرت خود و جمعی از دوستانش را به اقصای روم برای ملاقات با یک عارف را ذکر می‌کند که برخی از محققان احتمال داده‌اند آن فرد، مولوی بوده است. در عین حال این حکایت نشان می‌دهد که دل خوشی از مولوی نداشته است: شنیدم که مردی است پاکیزه بوم شناسا و رهرو در اقصای روم من و چند سیّاح صحرانورد برفتیم قاصد به دیدار مرد سر و چشم هر یک ببوسید و دست به تمکین و عزت نشاند و نشست زرش دیدم و زرع و شاگرد و رخت ولی بی مروت چو بی بر درخت به لطف و سخن گرم رو مرد بود ولی دیگدانش عجب سرد بود همه شب نبودش قرار و هجوع ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع ... به ایثار مردان سبق برده‌اند نه شب زنده داران دل مرده‌اند ... کرامت جوانمردی و نان دهی است مقالات بیهوده طبل تهی است قیامت کسی بینی اندر بهشت که معنی طلب کرد و دعوی بهشت به معنی توان کرد دعوی درست دم بی قدم تکیه گاهی است سست @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴سري سقطي و استغفار از حمد! 🖊احمدحسین شریفی 🔶از سرّي سقطي، يکي از عارفان و زاهدان بزرگ سده‌های اولیه اسلام، نقل شده است که گفت: سي سال است که از جملة «الحمد لله» که بر زبانم جاري شد استغفار مي‌کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: شبي حريقي در بازار رخ داد، بيرون آمدم ببينم که به دکان من رسيده يا نه؟ به من گفته شد به دکان تو نرسيده است. گفتم: الحمد لله. يک مرتبه متنبه شدم که گيرم دکان من آسيبي نديده باشد، آيا نمي‌بايست من در انديشة مسلمين باشم؟! 🔶 به همين داستان (با اندک تفاوت) اشاره مي‌کند آنجا که مي‌گويد: شبي دود خلق آتشي برفروخت شنيدم که بغداد نيمي بسوخت يکي شکر گفت اندر آن خاک و دود که دکان ما را گزندي نبود جهان ديده‌اي گفتش اي بوالهوس تو را خود غم خويشتن بود و بس! پسندي که شهري بسوزد به نار اگر خود سَرايت بود بر کنار! @Ahmadhoseinsharifi 🌹