آیت الله شیخ عباس اخوان
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام الحياء من الإيمان و الإيمان في الجنّة، و البذاء من الجفاء و الجفاء في النار.» #بحارالأنوار ج۱ص۱۴۹
خاصیت ملکه #حیاء و مواجهه آن با #ستر؛ جواب جناب #سلمان در مورد خلوت با همسر خود: «... فلما أصبح غدا عليه أصحابه وقالوا: كيف وجدت أهلك، فاعرض عنهم، ثم قال: إنما جعل الله الستور والخدور والأبواب لتوارى ما فيها، حسب امرء منكم أن يسأل عما ظهر له، فاما ما غاب عنه فلا يسئلن عن ذلك، سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول: التحدث عن ذلك كالحمارين يتشامّان في الطريق»
#نفس_الرحمن_فی_فضائل_سلمان ص۵۶۰ تألیف #محدث_نوری
تبیین موضوع #ستر و پوشش و رابطه آن با مسائل #عرف و #دین ؛ مواضع مختلف بی حیایی مثل سرکشی در زندگی #مردم و #عیب دیگران را دیدن و امثالهم
موارد بیجای ستر و حیا درست کردن بر اثر نادانی و #جهل که گاهی #شرم بیجا است/ضرورت معرفی خود در سه جا و کنار گذاشتن حیای بیجا:
۱- در محضر #عالم در مقام تعلیم
۲- در مقام #قضاوت
دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
#گلستان_سعدی
۳- در #خواستگاری
جریانی از مواجهه مرحوم آیتالله شیخ #حسین_لنکرانی و با مرحوم آقای #خالصی_زاده /خطر جلسات #خصوصی و وظیفه انسان #عاقل /لا حیاء فی الدین
لزوم رعایت #اعتدال بین حیای بیجا و #گستاخی کردن با استفاده از دانایی در امر حیا
«الحياء من الإيمان»؛ حیای برخواسته از #ایمان /شرم نباید انسان را از #وظیفه خود باز بدارد/ #احتیاج انسان به دیگران ؛ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام: قُلْتُ اللَّهُمَّ لَا تُحْوِجْنِی إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله یَا عَلِیُّ لَا تَقُولَنَّ هَكَذَا فَلَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَی النَّاسِ قَالَ فَقُلْتُ كَیْفَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ لَا تُحْوِجْنِی إِلَی شِرَارِ خَلْقِكَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ شِرَارُ خَلْقِهِ قَالَ الَّذِینَ إِذَا أُعْطُوا مَنَعُوا وَ إِذَا مُنِعُوا عَابُوا. #بحارالأنوار ج۹۰ص۳۲۵
قَالَ بِحَضْرَتِهِ [زین العابدین علیهالسلام] رَجُلٌ اللَّهُمَّ أَغْنِنِی عَنْ خَلْقِكَ فَقَالَ علیه السلام لَیْسَ هَكَذَا إِنَّمَا النَّاسُ بِالنَّاسِ وَ لَكِنْ قُلِ اللَّهُمَّ أَغْنِنِی عَنْ شِرَارِ خَلْقِكَ.
#بحارالأنوار ج۷۵ص۱۳۵
جریانی از عالمی در تبلیغ/ ضرورت انجام تمام امور در محل خود
تا نگرید کودک حلوا فروش
بحر رحمت در نمیآید به جوش
#مثنوی_معنوی دفتر دوم بخش۱۱
نقل داستانی از #ملای_رومی ذیل شعر مذکور و رو زدن به شخص #کریم /بدترین حیا لب به حاجت نگشودن در #محضر خدای متعال است
روضه #حضرت_علی_اصغر و #سیدالشهداء علیهماالسلام
تا چه کرد آن شیرخوار شیر خوی
با امیر شیرخویان گفتگوی
بانگ زد کای ساقی بزم الست
شیرخوار از کودکی شد می پرست
اندکی گر شیر جانم هی کند
شیر گردون شیر جان را قی کند
غیر دستت نیست جایی چون مرا
بر به دستت نیست پایی چون مرا
گر ندارم گردنی شمشیر جوی
تیر عشقت را سپر سازم گلوی
یا حسین یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
عشق بر پیمان اصغر شد سروش
آمد آواز علی شه را به گوش
تاخت سوی خیمهگه بار دگر
تا از آن صاحب صدا جوید اثر
#صفی_علیشاه
یا اخیاه ایتینی بولدی الصغیر حتی اودعه
ذبح الطفل من الاذن الی الاذن و من الورید الی الورید
حسین حسین حسین
بابی العطشان حتی قضی
بابی المهموم حتی مضی
روحی فداک یا اباعبدالله
۲۶محرم ۱۴۴۴
۱۴۰۱٫۶/۲
#شیخ_عباس_اخوان
https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#حدیث_اولی_الالباب
خطابات حضرت #امام_کاظم علیهالسلام به #هشام_بن_حکم پیرامون #اولی_الالباب
«يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» #بحارالأنوار ج۱ص۱۵۴
اهمیت فقره تکان دهنده مذکور؛ از #علم و #دانش انسان اندازهای از آن که به درد انسان میخورد این است که با آن راه خدا را برود و واقف به #وظایف خودش باشد که این علم #ضروری ایجاد بیچارگی معمولاً برای انسان نمیکند؛ قسمی از علم که #فضل و زیادتی است که گاهی سبب بدبختی میشود؛ وظایف انسان نسبت به علم #توحید و #نبوت و #معاد و ملزومات آنها تا انسان با آنها چارچوب فکری برای خود فراهم کند؛ قسم علمی که #فضائل برای انسان است مثل زیورآلات است؛ دلشکستگی و آه و ناله دیگران در پی #تفاخر به #زیور در شخص صاحب مکنت؛ #مخفی کردن فضائل خود در بیان #ملای_رومی:
کار من اینست که کاریم نیست
عاشقم از عشق تو عاریم نیست
تا که مرا شیر غمت صید کرد
جز که همین شیر شکاریم نیست
در تک این بحر چه خوش گوهری
که مثل موج قراریم نیست
بادهات از کوه سکونت برد
عیب مکن زان که وقاریم نیست
میکشم از مصر شکر سوی روم
گر چه شتربان و قطاریم نیست
گر چه ندارم به جهان سروری
دردسر بیهده باریم نیست
#دیوان_شمس
خطرات #جلوه کردن بیجا در مسائل #مادی و #معنوی
از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون
شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را
#وحدت_کرمانشاهی
مکاشفهای از مرحوم میرزا اسماعیل #دولابی؛ کلامکم نور #جامعه_کبیره؛ خطر جلوه در محضر #اولیای_الهی در حالیکه این #اولیا مخفی هستند که ثمره شوم آن #دشمنی خدا با انسان است که نه دیگر #دنیا و نه #آخرت شخص درست میشود:
«يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك»
ای هشام بپرهیز از اینکه در محضر اولیای من #تکبر کنی و جلوی او خودت را بالا ببری؛ #استطاله کش دادن علمی است که به جلوهنمایی در دارایی مازاد است؛ از #حق_عالم این است که در محضرش ذکر نظرات دیگران را نکنی و دیگر اینکه #سوال بسیار و مکرر از او نکنی: عن أبي عبدالله علیهالسلام قال : كان علي علیهالسلام يقول: إنّ من حق العالم أن لا تكثر عليه السؤال، و لا تجر بثوبه، و إذا دخلت عليه و عنده قوم فسلم عليهم جميعا، و خصه بالتحية دونهم، و اجلس بين يديه، و لاتجلس خلفه، و لا تغمز بعينيك، و لا تشر بيدك، و لا تكثر من قول قال فلان و قال فلان خلافا لقوله، و لا تضجر بطول صحبته، فإنما مثل العالم مثل النخلة ينتظر بها متى يسقط عليك منها شئ، والعالم أعظم أجرا من الصائم القائم الغازي في سبيل الله، و إذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمة لايسدها شئ إلى يوم القيامة #بحارالأنوار ج۲ص۴۳؛ در مقام استطاله شخص میخواهد بگوید که من یک کسی هستم
«يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك و لا آخرتك»
#مقت عبارت از #کینه_ورزی است که که خدا با شخصی که بر ولی از اولیایش تکبر ورزد کینهتوزی میکند و او را تحقیر کرده و دشمن او میشود که بعد از این دشمنی خدا نه ثمری از #دنیا شخص میبرد و نه از #آخرت خود؛ اینکه کسی مورد روایت مذکور را حصر در #معصومین علیهمالسلام اسلام کند همخوانی با روایاتی که میفرمایند برخی اولیای من مخفی هستند ندارد؛ مقام علمی و معنوی مرحومان محمدحسین بن محمدرحیم رازی ایوانکیفی حائری اصفهانی معروف به #صاحب_فصول ( #الفصول_الغرویة_فی_الاصول_الفقهیة) و برادرش محمدتقی رازی نجفی اصفهانی مولف #هدایة_المسترشدین ( #هدایة_المسترشدین_فی_شرح_معالم_الدین)؛ جریانی منقول از #آقانجفی (صاحب فصول) در مورد ارتباط با یکی اولیای الهی؛ جریان #تشرف #ملاقاسم_رشتی در #تخت_فولاد اصفهان #دارالسلام تألیف شیخ #محمودعراقی_میثمی صص۴۸۵-۴۹۰؛ در #سلوک به علم #کیمیا #زادالمسافر میگویند؛ یا محمد یا علی یا فاطمة یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست
وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست
نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش
ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست
بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست
پای نخواهم کشید از سر میدان دوست
من نه به خود گشتهام فتنهٔ آن روی و موی
فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست
ذره صفت تا به چرخ، رقصکنان میروم
گر دهدم پرتوی، مهر درخشان دوست
گر به علاج دلم آمدهای ای طبیب
درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست
#شاطرعباس_صبوحی
یابن الحسن یابن الحسن
یابن الحسن یابن الحسن
السلام علیک حین تقوم و تقعد
السلام علیک حین ترکع و تسجد
السلام علیک حین تهلل و تکبر
السلام علیک حین تحمد و تستغفر