eitaa logo
امامت و امارت
202 دنبال‌کننده
90.6هزار عکس
52.1هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بیست و یکم رجب شهادت حضرت رباب (سلام‌الله‌علیها) بیست و یکم رجب سال ۶۲ هجری قمری (سلام‌الله‌علیها) گشتند، (سلام‌الله‌علیها) امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت علی اصغر (علیه‌السلام) است، (سلام‌الله‌علیها) فرزند امرءالقیس بن عدی جلیل القدر (علیه‌السلام) است، این بانو مادر بزرگوار (سلام‌الله‌علیها) و (علیه‌السلام) و از بانوان ستمدیده کاروان کربلا هستند، ایشان از بانوان عالمه و اهل فصاحت و بلاغت بوده و همینطور در تاریخ است که (سلام‌الله‌علیها) از و آنان در و عقل بود، پدر ایشان کلبی از شیعیان (علیه‌السلام) و از بزرگان اهل شام بود که از فرط علاقه به اهل بیت (علیهم السلام) سه خود را به امیرالمومنین (علیه‌السلام) و امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) در آورد، (علیه‌السلام) زیادی به (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) داشتند که در شعری بیان می‌دارند: خانه‌ای که در آن (سلام‌الله‌علیها) و (سلام‌الله‌علیها) باشد را می‌دارم، "لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ" بعد از جریان کربلا (سلام‌الله‌علیها) هر روز در می‌نشتند و بر مصائب (علیه‌السلام) و زاری می‌کردند، در تمام روزها برقرار نموده و با بقیه مخدرات نقل و می‌فرمودند بعضی از زنان مدینه اعتراض کردند که چرا به نمی‌روید؟ (سلام‌الله‌علیها) فرمودند ما را ملامت نکنید، آنچه که ما دیده‌ایم شما ندیدید که بدن مطهر عزیز فاطمه (سلام‌الله‌علیها) امام حسین (علیه‌السلام) عریان زیر سوزان رها کردند، (سلام‌الله‌علیها) در همراه (علیه‌السلام) بود و هنگامی که (علیه‌السلام) به رسیدند، بسیار کردند، (سلام‌الله‌علیها) بنابر نقلی یکسال پس از عاشورا از دنیا رفتند، همچنین آمده است که (سلام‌الله‌علیها) بعد از با امام سجاد (علیه‌السلام) تا در ماندند و در آنجا مشغول و بودند، پس از به دستور (علیه‌السلام) به بازگشتند و دائما درحال بودند، تا سرانجام در بر اثر شدت و اندوه کرده و بر اثر و اسارت به رسیدند، همچنین در حضرت رباب (سلام‌الله‌علیها) نوشته‌اند که در دق کردند و مطهرشان نیز در قبر مطهر امام حسین (علیه‌السلام) است. منابع: الوقایع والحوادث مرحوم ملبوبی ، أعلام النساء المؤمنات شيخ محمد حسون ، نساء حول الحسين سعيد رشيد زميزم ، سبايا آل محمد (علیهم السلام) السيد نبيل الحسنی ، تاريخ الإسلام ج ۲ المنظمة العالمية للحوزات ، عدد السنه ص ۱۷۹ ، ابن کثیر ج ۸ ص ۲۲۹ ح ۱۴۱۳ @MOORI82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری
۱۷ اردیبهشت ۱۴٠۴/سال پنجم برای خودکشی به سمت پل می روم! اگر در راه یک نفر به من لبخند بزند، نخواهم پرید!!! جمله ای به جا مانده از دهه ۱۹۷٠ میلادی در روسیه است و بسیار قابل تأمل. چرا که درباره یکی از مهم ترین مسائل جامعه انسانی، یعنی نوع ربط و است. و چه غوغایی در قرآن برای این موضوع به پاست. تقریبا هر کارُ فعالیتی از هر حزبُ گروهی، برای کردن دیگران است. چه اینکه آدمی فطرتا همه را شبیه خود می خواهد. جالب اینکه از اصلی ترین پرسشهایی که همیشه از بنده کمترین هم شده مربوط به این داستان بوده: من با نوجوونا کار میکنم، چطور جذبشون کنم؟ من معلمم، چه جوری با بچه ها ارتباط بگیرم؟ این موضوع آنقدر محوری است که اگر ارتباطات حقیقی را از زندگی انسان حذف یا کم کنید، تقریبا همه چیز او را گرفته اید. یکی از اصلی ترین خطرات و مجازی کردن امور هم، حذف حداکثری روابط واقعی میان انسانها و تبعات جبران ناپذیر آن است(فَتَأَمَّلْ جَیِّدا). ما ، به دلایلی در ارتباط گرفتن بسیار ضعیف هستیم، بویژه با کسانی که مانند ما نمی اندیشند. اصلی ترین مانع هم، دوری از اصول ارتباطی قرآنُ روایات و در نتیجه، محض با انسانهاست! یعنی مردم را گوشی هوشمند یا رباتی فرض می کنیم که برای تغییر، فقط نیازمند مجموعه ای از اطلاعات جدیدند! اما پرسش بسیار مهم و مورد غفلت این است: بر فرض که هزاران استدلال در صحت مسیرمان داشته باشیم. وقتی کسی حاضر به گوش دادن نیست چه کنیم؟ راستش را بخواهید تا حد زیادی هم طبیعی است. چرا که انسانها درباره شان بسیار حساسندُ تلاش می کنند به هر نحوی آنرا حفظ کنند. دقیقا مثل خود ما که باورهایمان تمام هویت ماست! در واقع مسئله اصلی و ابتدایی برای جذب انسانها، از سنخ استدلالُ ذهنیات نیست. البته که قصدما تحقیر این عرصه ها نبوده. اما باید از جایی به خط زد، که نه تنها مورد حساسیت و دفاع نباشد، بلکه همگان با آغوشی باز، پذیرای شما باشندُ به استقبالتان آیند. باید از جایی ارتباط را کلید زد که تمامی ابنای بشر، نسبت به آن فقیرندُ محتاج! تا آنجا که عده ای برای دریافت یک لحظه آن، حاضر به خودکشی اند! ، شاه کلید ارتباطی بی نظیری است که قرآن معرفی می کند. این شراب طهور را بارها و بارها بنوشید: فَبِما *رَحْمَةٍ مِنَ اللَّـهِ *لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظ الْقَلْبِ، لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ *فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ *اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ *شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ(آیه۱۵۹ آل عمران). خطاب به اولْ جذاب عالم می فرماید که ای پیامبر: اگر تمام ویژگی های نبوت را داشتی اما سنگ دلُ نامهربان بودی، همگان از اطرافت پراکنده می شدند! این تعبیر بزرگترین متخصص قلب عالم را هم ببینید: قُلُوبُ اَلرِّجَالِ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ(نهج البلاغه حکمت۵٠). عجب تعبیر شگفتی: قلب آدمی را به حیوانی وحشی مانند کرده که باید رام شود و راه آن، الفت استُ محبت. هر که ازین در وارد شد، مردمان به او رو کنند. ذکر این نکته بسیار ضروری است که نباید گرفتار کلی گویی ها شویم. بلکه باید محبت را به صورت کاملا جزئی و در قالب طرحهای کاربردی مشخص ارائه دهیم. در همین خصوص به ذکر برخی عناوین در قرآنُ روایات بسنده می کنم. ۱. ، البشاشة، حُسن اللقاء یا خوشرویی: کینه ها را می برد و دام محبت است. ۲. که به تنهایی، لشکری بی رقیب در جذب و آغاز ارتباط است(اینجا) ۳. که متاسفانه از احکام ورافتاده ی اسلام است. روایات شریف می فرمایند که افشا کردن سلام، یعنی به احدی از مسلمین بدون سلام گذر نکنید! آیا در عمرتان چنین شخصی دیده اید؟!؟! ۴. و گوش بودن! ما بسیار کم گوش می دهیم. همیشه دوست داریم بقیه حرفهایمان را بشنوند. برای رام کردن قلوب، تا جاییکه می توانید حرفها و انتقاداتشان را استماع کنید. نگران نباشید نظام سقوط نخواهد کرد!(آیه۶۱توبه). ۵. دادن که از برترین تکنولوژی های ارتباطی عالم است. اخیرا در راه مسجد، با بچه های یک آرایشگر با کلاس رفیق شده ام. خرجش یک عطر محمدی طبیعی بود. روی دیوار آرایشگاه، یک اسکلت بزرگ نقاشی کرده اند! 😅 ۶. و غذا دادن! و تو چه دانی که سفره انداختن چه ها که نمی کند!! ۷. و گره گشایی از کار مردم، بدون توجه به نوع تفکراتشان. با این دست اقدامات به راحتی ارتباط ما با دیگران وصل میشود. البته که به این راهبردهای گرانقدر می توان در سطح تمدنی و حکومتی هم نگریست. فی المثل همین گره گشایی از کار مردم، به تنهایی می تواند بسیاری از دشمنی ها و سوء تفاهم را برطرف و یک حکومت را محبوب قلوب مردمانش کند. نمونه اش قانون بسیار گرانقدر احیای موات که اینجا درباره اش نوشته ام. @besalamen_amenin