eitaa logo
امامت و امارت
182 دنبال‌کننده
83.8هزار عکس
46.6هزار ویدیو
4.1هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️گوشه‌ای از خدمات اقتصادی حکومت امیرالمؤمنین(ع) به جامعه (بخش اول) 🔶دوران حکومت حضرت از جهات مختلفی قابل بررسی است. یکی از آن جهات است که به جامعه آن دوران داشته و کمتر به آن توجه می‌شود، با اینکه این خدمات به قدری زیاد است، که اگر از لابلای کتاب‌های تاریخ استخراج شود، می‌تواند به صورت یک کتاب مستقل نگارش شود. گوشه‌ای از (ع) به جامعه آن دوران را می‌توان کارهایی دانست که آن حضرت در جهت انجام داده است که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. 1⃣اولین گام حضرت برای اقتصاد جامعه اسلامی، بر پایه بود، موضوعی که بعد از رسول خدا(ص) به فراموشی سپرده شد و متولیان حکومت وقت، بر خلاف سیره پیامبر اکرم(ص) بیت المال را بین اقوام و دوستان خود ناعادلانه تقسیم می‌کردند، موضوعی که باعث به وجود آمدن دو جنگ بزرگ در آن زمان شد. 🔷 (ع) در روز دوم‌ خلافت خویش، را این‌گونه بیان کردند: «سوگند به‌ خدا [اگر اموال بخشیده شده از سوی عثمان‌ را بیابم] به‌ مالک‌ آن‌ بازگردانم، اگرچه‌ از آن‌ زن‌ها شوهر داده‌ و کنیزکان‌ خریده‌ شده‌ باشد؛ زیرا در عدل‌ و درستی، وسعت‌ و گشایش‌ است‌ و آن‌ که‌ عدالت‌ را برنتابد، ستم‌ را سخت‌تر یابد.»[۱] 🔷از این‌رو در تاریخ نوشته‌اند که حضرت دستور داد که همه سلاح‌هایی‌ را که‌ در خانه عثمان‌ پیدا شده‌ بود و آن‌ها را علیه‌ مسلمانان‌ به‌ کار گرفته‌ بودند، بگیرند و در بیت‌المال‌ قرار دهند. همچنین‌ مقرر فرمود شتران‌ زکات‌ که‌ در خانه‌اش‌ بود را تصرف‌ کنند و شمشیر و زره‌ او را هم‌ بگیرند؛ اما کاری‌ به‌ سلاح‌هایی‌ که‌ در خانه عثمان‌ بود و بر ضد مسلمانان‌ از آن‌ استفاده‌ نشده‌ بود، نداشته‌ باشند و از تصرف‌ همه اموال‌ شخصی‌ عثمان‌ که‌ در خانه‌اش‌ و جاهای‌ دیگر است، خودداری‌ شود. 🔷همچنین دستور فرمود اموالی‌ که‌ عثمان‌ به‌ صورت‌ پاداش‌ و جایزه‌ به‌ یاران‌ خود و دیگران داده‌ است، برگردانده‌ شود. چون‌ این‌ خبر به‌ عمروبن‌عاص‌ رسید، برای‌ معاویه‌ نوشت: «هر چه‌ باید انجام‌ دهی‌ انجام‌ بده‌، که‌ پسر ابی‌طالب‌ همه اموالی‌ را که‌ داری‌ از تو جدا خواهد کرد؛ همان‌گونه‌ که‌ پوست‌ عصا و چوب‌دستی‌ را می‌کَنند.»[۲] پی نوشت‌ها [۱] نهج‌البلاغه، خ‌ ۱۵ [۲] جلوه‌تاریخ‌ در شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ترجمه‌وتحشیة‌ محمود مهدوی‌‌دامغانی، ج‌۱، ص‌۱۳۵-۱۳۶ نویسنده: کمالی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت‌ بااندکی‌تلخیص @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙فرارسیدن عید سعید غدیر خم 💜عید ولایت و امامت 💙سالروز اکمال دین 💜سالروز اتمام نعمت 💙سالروز تجدید پیمان با ولایت 💜و سالروز اعلام وصایت و ولایت و امامت 💙سید الاوصیا 💜سلطان الاولیا 💙یعسوب الدین 💜امام العارفین 💙اسدالله الغالب 💜علی‌ ابن ابیطالب(علیه‌السلام) 💙را محضر فرزند بزرگوار ایشان 💜امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 💙و محبان و شیعیان ایشان 💜از جمله شما و خانواده‌گرامی‌تان 💙تبریک و تهنیت عرض میکنم 🧡خوشحال میشم 💚کلیپ فوق 🧡که خودم‌ساخت 💚هم هستش رو 🧡مشاهده بفرمایید 💚باتشکر 💛 💛 💛