eitaa logo
امامت و امارت
185 دنبال‌کننده
85.3هزار عکس
47.8هزار ویدیو
4.2هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
☄️نگاهی به بعثت از منظر دیگر ✍️ 🌟 پیامبر (ص) یا مبعوث شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهم‌ترین و مبارک ترین فراز از تاریخ بشریت است که به عنوان حادثه‌ای بس بزرگ و عظیم نقش مهم و تأثیرگذاری در سرنوشت انسان‌ها داشته است. اما زمانی ایشان پا به عرصه تبلیغ رسالت خویش گذاشتند که شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی جزیره العرب از هر جهت مخالف اهداف ایشان بود، به طوری‌که سخت‌ترین و دشوارترین رنج‌ها و مصیبت‌ها را متحمل شدند که هیچ انسان و پیامبری در طول تاریخ چنین رنج‌ها و سختی‌هایی را نکشیده‌ است. چنان که رسول خدا (ص) فرمودند : «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» هیچ پیامبری مثل من اذیت و آزار ندید. ♦️ (ص) در آغاز بعثت خود با هجوم صاحبان قدرت و ثروت قبیله قریش و نزدیکان خود روبرو شدند؛ آن‌ها با انواع فشار، تهدید، ، تهمت‌، آزار و اذیت‌ و .... تلاش کردند جلوی پیشروی و حرکت پیامبر اکرم(ص) را بگیرند. به عنوان مثال «عقبه» همراه «ابولهب» نجاسات و کثافات را بر در خانه حضرت می‌ریختند، همسر ابولهب نیز بر سر راه ایشان خار می‏‌ریخت و با استفاده از کلماتی مثل ، ‏، ، جن‌زده‏ قصد داشتند چهره و شخصیت پیامبر اعظم(ص) را خراب کنند. 🔹سران کفر و ضلالت زمانی که دیدند این اقدامات ثمربخش نیست، به و یاران پیامبر(ص) از جمله عمار، سمیه، یاسر، بلال حبشی، ابوذر، عبداللّه بن مسعود و... پرداختند. 🔸در يكي از روزها كه پیغمبر اکرم در بین صفا و مروه براي مردم صحبت مي‌کردند، ابوجهل سنگی به سر پیغمبر اکرم زد که پیشانی آن حضرت زخمي شد و خون جاری شد. بعد از ابوجهل نيز نوکران و سایر افراد قبیله‌اش رسول اكرم را سنگ‌باران کردند؛ به‌گونه‌اي كه ایشان مجبور شدند از صفا و مروه خارج شده به گوشه‌اي از کوه ابوقبیس پناه بردند. 🔹اما وقتی استقامت و صبر و شکیبایی رسول خدا(ص) و یارانش را دیدند راه دیگری را در پیش گرفتند و دست به یک و تحریم فلج کننده اقتصادی و اجتماعی در «شعب ابی‌طالب» زدند تا از گسترش اسلام جلوگیری کنند. کار به جایی رسیده بود که مسلمانان چندین روز را با یک خرما سپری می‌کردند و از شدت سنگ به شکم می‌بستند. ♨️سرکردگان ظلم و ستم، وقتی همه‌ی نقشه‌های خود، برای نابودی نهال درخشان اسلام را نقش برآب دیدند، تصمیم گرفتند پیامبر گرامی اسلام(ص) رابه برسانند اما حضرت از طریق وحى از نقشه شوم آنان باخبر شد و دستور گرفت كه به مدینه هجرت کند وبه امیرالمومنین(ع) فرمود تا در بستر وى بخوابد، اما این‌بار هم به مدد الهی، آنان به مقصود شوم خود نرسیدند. بازهم این هجرت سرآغاز سختی‌ها و مشکلات بیشتری برای پیامبر(ص) و مسلمانان بود، چرا که با گسترش اسلام، تعداد در درون جامعه اسلامی بیشتر ‌شد، و دشمنان اسلام در درون جامعه اسلامی نیز نیرو و نفوذی داشتند. ⭕️اقدامات دشمنان اسلام به این جا ختم نشد، بلکه آنان با و صف‌آرایی به جنگ با آیین اسلام آمدند بطوری که در طول 10سال، 27 غزوه( جنگ با حضور خود حضرت) و 50 سریه( بدون حضور ایشان)را بر پیامبر (ص)و یارانش تحمیل کردند و از همه دردناکتر، عدم توجه خواص و اصحاب دنیا طلب به فرامین و دستورات حضرت در مسئله جانشینی و حمله به خانه دختر گرامی اش بود که قلب رسول خدا(ص) را جریحه دار ساخت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔸«گِرا» در ایتا : Eitaa.com/Gera_97 🔹«گِرا» در سروش: Sapp.ir/Gera_97 🔸 «گِرا» در بله : http://ble.im/gerabale
✍️ (صل الله علیه و آله و سلم): 💠 گفته شد: اى رسول خدا! چيست؟ فرمودند: تا وقتى زنده است از او شود. 🔶 گفته شد: چيست؟ ✅ فرمود: هیهات! هیهات! اگر به عدد و قطره های باران در بایستید معادل یک روزی که در شکم او بوده اید نخواهد بود. 📖 «قيلَ: يا رَسولَ اللّه ما حَقُّ الْوالِدِ؟ قالَ: اَنْ تُطيعَهُ ما عاشَ. قيلَ: و ما حَقُّ الوالِدَةِ؟ فَقال: هَيْهاتَ، هَيْهاتَ، لَوْ اَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ اَيّامَ الدُّنْيا قامَ بَيْنَ يَدَيْها ما عَدَلَ ذالِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فى بَطْنِها». 📚 عوالى اللآلى، ج 1، ص 269، ح 77. بمناسبت ولادت (س) و مبارک باد💐💐💐 ✅ @Mfatemiyyeh
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ سلام الله عليها برای انسانها (بخش سوم و پایانی) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (س) و برای همه انسانها است؛ چنانکه (ص) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، نیز همه انسانهای حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با مردم 🔷يكى از نقش آفرينى هاى درخشان (س) ، رشد فكر و و رفع مشكلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسائل ساده گرفته، تا را بود، و اين ميسّر نبود، مگر با ، و ايشان. اين ، زجر تبليغ و رنج تعليم و تربيت را تحمل نموده، چون در راه ، نورافشانى كرده و با سوختن خود به دل و جان مردم، گرمى بخشيد و پاسدارى از ارزشها و مفاخر اصيل، پيگير با ، ، كجروى ها و ركود جامعه را خط مشى خود قرار داد. از اين رو نيز بايد، هر چه بيشتر به مقام و حقوق رهبر خود آگاه گردد و خود را چون شاگردى فروتن، در برابر او احساس كند، و به دامان او چنگ زند، از نقص به كمال، و از ضعف به قدرت، و از ظلمت به نور برسد. (س) نمونه كامل اين مقصود است. ايشان از كودكى در متن اجتماع به سر برده، و با مردم همدم و همدرد بوده است. اين بانو رابطه اى صميمانه و عالمانه با ياران خود داشت. 🔷زنى به خدمت (س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مى كند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: «هر چه مى خواهى بپرس. آن زن سؤالات خود را مطرح كرد، تا به ده سؤال رسيد و حضرت، با روى گشاده جواب داد. زن از زيادى پرسش خود، شرمنده شد و گفت: شما را بيش از اين زحمت نمى دهم. (س) فرمودند باز هم بپرس. آن گاه براى تقويت روحيه وى چنين فرمود: اگر به كسى كارى واگذار كنند، براى مثال از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كنند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند، آيا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى مى كند؟ زن جواب داد نه. آن حضرت فرمود: من در مقابل پرسشى كه جواب مى گويم، از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت مى كنم و هرگز ملول و خسته نمى شوم. از (ص) شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى شوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشته اند، از خداى خود پاداش مى گيرند». [۱] 🔷نتیجه اینکه براى رسيدن به كه در آن جامعه ، به خود برسد، از (س) ضرورى است، تا با نگاه كردن به زندگى سراسر عبرت حضرت، مثل روش ، ، كيفيت برخورد با مردم و اجتماع، چگونگى حضور در جامعه و فعاليت هاى اجتماعى، خود را در راستاى رفتار آن بزرگوار قرار داده، تا به شأن و منزلت حقيقى نايل آيد.   پی نوشت [۱] بحارالانوار، ج ۲، ص ۳ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️پیامبر (ص) حکم بغض و دشمنی نسبت امام علی (ع) را چگونه بیان فرموده اند؟ 🔷با مراجعه به روایات اهل سنّت پى مى بریم که پیامبر (ص) عموم مردم را از بغض و عداوت و دشمنى با (ع) منع کرده است. اینک به ذکر برخى از روایات اشاره مى کنیم: ۱) ابو رافع مى گوید: (ص) (ع) را به عنوان امیر بر یمن فرستاد، با آن حضرت، شخصى از قبیله اسلم به نام عمرو بن شاس اسلمى حرکت کرد. عمرو از یمن بازگشت؛ در حالى که (ع) را مذمّت نموده و شکایت مى کرد. (ص) کسى را به سوى او فرستاد و فرمود: ساکت شو اى عمرو! آیا از (ع) ظلمى در حکم یا لغزشى در تقسیم مشاهده کردى؟ او گفت: هرگز. حضرت فرمود: پس براى چه، مطلبى را مى گویى که به من رسیده است؟ او گفت: جلوى بغضم را نمى توانم بگیرم. حضرت چنان غضبناک شد که نتوانست جلوى خود را بگیرد به حدّى که غضب در چهره او نمایان شد، آن گاه فرمود: «من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله، و من أحبّه فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد أحبّ الله تعالی؛ [۱] هر کس را دشمن بدارد، به طور حتم مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد، به طور حتم خدا را دشمن داشته است؛ و هر کس را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد به طور حتم خدا را دوست داشته است». 🔷 ۲) (ص )فرمود: «یا علیّ! أنت سیّد فی الدنیا، سیّد فی الآخرة، حبیبک حبیبى و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی، و عدوّی عدوّ الله، والویل لمن أبغضک بعدی؛ [۲] اى تو آقاى در دنیا و آقاى در آخرتى، دوستدار تو دوستدار من است، و دوستدار من دوستدار خداست و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست و واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد». ۳) و نیز فرمود: «یا علیّ! طوبى لمن أحبّک و صدق فیک و ویل لمن أبغضک وکذب فیک؛ [۳] اى ! خوشا به حال کسى که تو را دوست داشته و در مورد تو راست بگوید. و واى بر کسى که تو را دشمن داشته و در مورد تو دروغ بگوید». 🔷 ۴) همچنین به سند صحیح از (ص) نقل شده که بعد از حدیث غدیر و ابلاغ ولایت (ع) فرمود: «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه ...؛ [۴] بار خدایا! دوست بدار هر کس که را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس که على را دشمن دارد...». ۵) و نیز فرمود: «عادى الله من عادى علیّاً؛ [۵] خدا دشمن بدارد کسى را که را دشمن بدارد». ۶) ابن عساکر از محمّد بن منصور نقل کرده که گفت: ما نزد احمد بن حنبل بودیم که شخصى به او گفت: اى اباعبدالله! چه مى گویى درباره حدیثى که روایت مى شود که (ع) فرمود: من تقسیم کننده آتشم؟ او گفت: چه چیز باعث شده که این حدیث را انکار مى کنید؟ آیا براى ما روایت نشده که (ص) خطاب به (ع) فرمود: «لایحبّک إلاّ مؤمن ولایبغضک إلاّ منافق؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق»؛ ما گفتیم: آرى. احمد گفت: پس مؤمن کجاست؟ گفتند: در بهشت. گفت: و منافق کجاست؟ گفتند: در آتش. احمد گفت: پس على تقسیم کننده آتش است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۷۴، ح ۱۴۷۳۷ [۲] مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۳۸، ح ۴۶۴۰ [۳] مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۳۵، ح ۴۶۵۷؛ مسند ابى یعلى، ج ۲، ص ۲۵۹، ح ۱۵۹۹ [۴] سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۳، ح ۱۱۶؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۰۱، ح ۱۸۵۰۶؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶ [۵] کنز العمال، ج ۱۱، ص ۶۰۱، ح ۳۲۸۹۹ [۶] تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۱، ح ۸۸۳۲؛ طبقات الحنابله، ج ۱، ص ۳۲۰ 📕سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ پنجم، ص ۱۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از به و اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ در حديثى مى‌خوانيم: روزى (ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر (ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم (ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!». [۱] 🔷 (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ همه‌ اين‌ امور را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد (ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و آن را در اختيارم گذارده است». 🔷آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى - كه مخصوص خداوند متعال است - نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از به و اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ در حديثى مى‌خوانيم: روزى (ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر (ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم (ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!». [۱] 🔷 (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ همه‌ اين‌ امور را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد (ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و آن را در اختيارم گذارده است». 🔷آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى - كه مخصوص خداوند متعال است - نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: 🔹 «مَنْ سَمِعَ النِّدا فَلَمْ يُجِبْهُ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فلا صَلاه لَه» 🔹 کسی كه صدای را در اول وقت بشنود و بی دليل خود را به تأخير اندازد (یا در شركت نكند)نماز او نماز كامل نيست» 📚 وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۳۷۵. 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
✅ چهار روز پس از واقعۀ غدیر خم چه اتّفاقی رخ داد؟ در نیمه شب جمعه ۲۲ ذی‌الحجّه سال دهم هجری، بار دیگر خداوند متعال جان پاک رسولش را از گزند منافقان حرامی حفظ می‌کند تا صدق این آیه و وعدۀ الهی پس از ابلاغ پیام غدیر، بر همگان روشن گردد: 💠 «وَاللّهُ يَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ.» (و خداوند تو را از شرّ مردم حفظ می‌کند؛ سوره مائده، آیه ۶۷) 🐫 در مسیر بازگشت صلّی‌الله‌علیه‌وآله از محل واقعه غدیر خم به مدینه، بین «جُحفه» و «أبواء»، منافقان با استفاده از تاریکی شب، نقشۀ قتل رسول خدا را در سر می‌پرورانند تا زودتر به هدف پلید خود که غصب خلافت علیه‌السلام است برسند! آنان تصمیم دارند در یکی از گردنه‌های مسیر، در محلّی به نام «أرشی» یا «هرشا» کمین کنند و ظرفهای بزرگ حاوی سنگریزه را به طرف شتر حضرت که در جلوی کاروان در حرکت است، رها کنند تا حیوان رمیده و از کوه پرت شود و بدین وسیله، پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله را به قتل برسانند و خودشان هم با استفاده از تاریکی شب به میان جمعیّت برگردند تا کسی آنها را نشناسد! ✨ ولی خداوند متعال، رسولش را از توطئۀ آنان آگاه می‌سازد؛ «حُذَيفة بن يَمان» و «عمّار یاسر»، پیامبر را در این مسیر همراهی می‌کردند؛ یکی افسار شتر را در دست دارد و دیگری از پشت سر شتر را راهنمایی می‌کند؛ همین که شتر به گردنۀ کوه أرشی می‌رسد و می‌خواهد به سمت پایین، راه خویش را پی گیرد، منافقان سنگ‌های بزرگ را از بالای کوه رها می‌کنند؛ پیامبر با یک اشاره به شتر، فرمان توقّف می‌دهند؛ با توقف شتر، سنگ‌ها به طور معجزه‌آسایی بدون آسیب رساندن به شتر، به پایین کوه می‌غلطند و حضرت سالم می‌مانند. 👣 منافقان که این توطئه را نقش بر آب می‌بینند، هر یک به سویی فرار می‌کنند تا پس از عبور قافله، بر سر شترهای خود رفته و به کاروان ملحق شوند؛ رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، برای اینکه آیندگان این منافقان خبیث را بشناسند، با دست به سمت آنها اشاره‌ای فرمودند؛ ناگهان به اعجاز، نوری تابید و فضا را برای لحظاتی روشن ساخت و بدین ترتیب و ، چهرۀ پلید منافقان را شناسایی کردند. نام ۱۴ عامل این ترور نافرجام به نقل شاهد این ماجرا، حذیفة بن یمان در تاریخ به یادگار مانده است: 🔥 ، ، ، ، ، ، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن أبی‌وقاص، أبوعبیده جراح، أبوموسی أشعری، مغیرة بن شعبة، أوس بن الحدثان، أبوهُریرة و أبوطلحه أنصاری.   📚 ارشاد القلوب (حسن‌دیلمی)، ج۲، ص۱۹۷ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۸، ص۹۹ 📝 این افراد پس از این ماجرا، آرام ننشستد و حدود هفتاد روز بعد، پس از به ثمر رسیدن توطئۀ برای مسمومیّت و شهادت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله، در محلّی بنام «سقیفه بنی‌ساعده» در مدینه گرد هم جمع شدند و بزرگترین جنایت تاریخ بشریّت که الهی امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود، را انجام دادند.