eitaa logo
امامت و امارت
206 دنبال‌کننده
90.9هزار عکس
52.4هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🍀جلسه هفدهم 🔹صبر و شکیبایی امام بنا به گفته خداوند که می فرماید و جعلنا منهم أئمة يهدون يامرنا لما صبروا صبر ، ملاک و محور امامت ائمه علیهم السلام و سبب پاداش آنهاست. در کتاب مهيج الأحزان به سندمعروف از امام صادق عليه السلام حدینی به این مضمون نقل است که در شب معراج خداوند به پیامبرش وحی فرستاد که من تو را با سه مسئله آزمایش می کنم تا معلوم شود صبر تو چگونه است و پیامبر عرضه داشت: من تسلیم فرمان تو هستم و توان تحمل صبر را جز با عنایت تو ندارم . آنگاه وحی آمد که: - باید فقرای امت را بر خود ترجیح دهي و گفت تسلیم هستم و صبر می کنم ، ۲- باید آزار ها و تکذیب ها را تحمل کنی ، پیامیر عرضه داشت ، تسلیم هستم و صبر می کنم . ۴- پایه، نسبت به معصیت هایی که برای اهل بیت پیش می آید ، تسليم باشی و صبر کنی حق برادرت علي عليه السلام را غصب می کند، و به او ستم نمایند و مقهور می شود . دخترت (فاطمه ) را می زنند در حالی که حامله است و بدون اجازه وارد خانه اش می شوند و دو فرزند (حسن و حسین ) را می کشند . اولی را از راه حیله و نیرنگ به قتل می رسانند و جنازه اش را تیر باران می کنند و دومی را امت ، دعوت می کنند و سپس او و همه فرزندان و همراهانش را می کشند و اهل بیتش را به اسارت می برند. آنگاه پیامبر گفت انا لله و انا الیه راجعون أمر خود را به خدا می گذارم و از او طلب صبر و شکیبایی می کنم . پیامبر اسلام در تمام مراحل صبر کرد ، بجز درباره حسین علیه السلام که گریه سر داد . البته گربه با صبر منافات ندارد ، بلکه لازمه مهربانی و رقت قلب است. هیچگاه شنیده نشد که پیامبر اسلام مصیبت خود با یکی از اهل بیتش را یاد آوری کند و گریه نماید ، اما هر گاه نام حسین عليه السلام برده می شد و یااو را می دید، گریه بر او غلبه می کرد . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه هجدهم 🔹سفارش به صبر از سوی امام امام حسين عليه السلام ، هنگام خداحافظی ، اهل بیت را به صبر سفارش کرد و آنها را موعظه نمود و از خدشه دار کردن صورت و گریبان چاک کردن و زاری سر دادن ، نهی فرمود ؛ اما گفت من شما را از گریه گردن باز نمی دارم ، فقط دخترش سکینه ) را از گریه کردن منع کرد و فرمود : دخترم با اشک دیدگانت دل مرا نسوزان آنگاه که مرا کشتند تو از همه برای گریه کردن سزاوار تر هستی ، ای بهترین زنان . 🔹تعجب فرشتگان از صبر امام آن طور که نقل کرده اند، وصبر امام فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت کمی در این احوال تدبر کن و تصور بنما که حضرت با بدن پاره پاره روی ریگ های داغ و سوزان افتاده ، سر مبارکش شکافته ، پیشانی اش شکسته ، تیر سه شعبه قلبش را سوراخ نموده ، جگرش از شدت تشنگی آتش گرفته ، پیکر تکه تکه شده شهیدان و عزیزانش در جلوی دیدگانش افتاده و فریاد استغاثه اهل حرم او را متاءثر نموده ، دشمن هم زمان به شمانت گشوده و امام با این همه مصبیت امام خم به ابرو نمی آورند و آه نمی کشند و قطره اشکی نمی ریزند ، بلکه خطاب به محبوب خود می گوید خدایا من نسبت به حکم تو صابرم ، معبودی جز تو نیست ، ای فریادرس فریاد خواهان . همچنین در زیارت امام حسین علیه السلام آمده است که مهر تو فرشتگان آسمان را به تعجب واداشت . از امام سجاد عليه السلام روایت شده است که هر چه مصیبت ها بیشتر می شد رنگ چهره امام حسين عليه السلام نورانی ترمی گشت و اعضا و جوار حش آرام می گرفت . برخي گفتند ، ببینید چگونه امام نسبت به مرگ بی اعتنا است. 🔹گریه امام حسین امام حسين عليه السلام در کربلا در چند مورد گریه کرد : اول : به حال اهل بیت خود گریه کرد ، چرا که اصل گریه بر اهل بیت از طاعات محسوب می شود . آخر امام چگونه می توانست گربه نکند ، در حالی که یاران و برادران و فرزندان خود را از دست داده و تنها و بی کس مانده از زمین با همه بزرگی اش برایش تنگ شده و خود و اهل بیتش لب تشنه در خيمه ها در محاصره دشمن قرار دارد ، می خواهد به میدان برود و به آنها می گوید که خود را برای اسارت آماده کنید و آنها را به صبر فرا می خواند و برای آرام کردن آنها به زحمت مي افتد، می خواهد به میدان برود که دختر کوچکش شیون کنان و سر برهنه می آید و دامن پدر را می گیرد و می گوید پدر آهسته تر ، بایست تا از دیدار تو توشه بر گیرم و تو را سیرببینم که این وداع آخر است . آنگاه دست و پای پدر را می بوسد، أمام می نشیند و دختر را در دامن خود می گیرد و شدیدا گریه می کند و اشک دیدگانش را با آستین پاک می کند و می گوید : سکینه جان ! بعد از من گریه تو طولانی خواهد شد . باید بعد از مرگ من تو گریه کنی . آیا می توان تصور کرد در چنین حالتی : کسی طاقت بیاورد و متاءثر نشود؟! یکی دیگر از مواردی که امام حسین گریه کرد هنگامی بود که بر بالین برادرش عباس حاضر شد و او را دید که با مشک پاره بر زمین افتاده و هر دو دستانش قطع شده و به طرفی پرت شده اند . در این حال بود که امام سخت گریه کرد و آنگاه که قاسم عزم میدان کرد نیزامام را در آغوش گرفت و آنچنان گریه کرد که از هوش رفت و زمانی هم که بر بالین جسد، قاسم آمد و دید که پایمال اسبان شده و شدیدا گریه کرد ، زمانی هم که فرزندش علی اکبر راهی میدان شد اشک دیدگانش جاری گردید و دست به محاسن شریف برد و سر را بلند کرد و به درگاه پروردگارش دعا نمود . هنگامی که خواهرش زینب سلام الله علیها را دلداری می داد نیز امام حسين عليه السلام گریه کردند و اگر در هر یک از این موارد تاءمل کنی متوجه می شوی که برای صاحب قلب سليم و مهربان غیر ممکن است در چنین حالاتی گریه نکند و در می یابی که در هر کدام از این حالت ها حكمت و خصوصیتی نهفته است. دوم : یکی دیگر از دلایل گریه امام حسین برای این بود که ملاحظه می کردند ، دین اسلام در حال اضمحال و نابودی است. 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه نوزدهم در خاتمه این فصل ازکتاب زیتون به ذکر دو ویژگی خاص امام در روز عاشورا اشاره می کنیم : الف ) امام حسین علیه السلام جامع بین اضداد بود: * در روز عاشورا امام حسين عليه السلام به خاطر اموری مضطرب شدند، اما هر چه به اضطراب حضرت افزوده می شد، قلبش آرام تر می شد. بنابراین امام حسين عليه السلام همان مضطرب وقور است . * امام حسين عليه السلام در مواردی گریه کردند، اما گریه بر صبر آن حضرت افزود تا جایی که صبر او ملائکه را به تعجب واداشت ، پس امام گریان صبور است . *امام حسين عليه السلام تنها وبی یاور بود، اما در همان حال ، در جلالت شان و عظمت ، خود یک لشکر بود و به تنهایی وقتی به دشمن حمله می کرد ، دشمن چون گله بزی که گرگ بر او حمله ور شده باشد، از مقابل امام می گریخت ، پس امام تنها اما صاحب یک لشکر است. * امام برای اتمام حجت استغاثه می کرد و در همان حال به فریاد هر کسی که او را صدا می زد و می گفت : یا ابا عبدالله مرا دریاب می رسید ، پس امام هم مغيث است و هم مستغيث. * شهدا همه ، جان خود را فدای امام حسين عليه السلام کردند ، امام نیز جان شریف خود را برای نجات و هدایت آنها فدا کرد. به همین خاطر برخی از حکما زبان حال حضرت را خطاب به اصحابش چنین بیان کرده اند که : شما جان خود را فدای من کردید و من هم خود را برای نجات شما از آتش جهنم فدا کردم . بنابر این ، امام حسين عليه السلام کسی است که هم جان ها برایش فدا شده و هم خودش فدای جان هاشد . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیستم * امام در حالی که با بدن تکه تکه شده بر زمین افتاده بود، در همان حال برای نجات اهل بیت و هر کس به سوی او آمده بود، تلاش می کرد ، پس امام همان به خون غلطان تلاشگر است . امام عليه السلام به قدری تشنه بودند که زبانشان را در اطراف دهان می گرداند ، اما در عین حال سعی می کرد تشنگان را سیراب کند. حتی امام خواستند قبل از اینکه خودشان آب بنوشند ، ذوالجناح را هم سیراب کنند ؛ پس امام ساقی لب تشنه است . * برای امام حسين عليه السلام هیچ ماء من و پناهی باقی نمانده بود ، اما امام هر خائف بی پناهی را پناه بود . لذا امام حسین عليه السلام پناه بی پناهان است . ب ) امام جامع بین تکالیف مختلف بود یکی دیگر از خصوصیات ویژه امام حسين عليه السلام این است که دو تکلیف به ظاهر مخالف با هم را به جا آورد ، که یکی از آن دو تكليف ، واقعی و موافق با تكليف خاص آن حضرت بود (همان تکلیفی که در کتاب خاصی که مختوم به ۱۲ امامان و از جمله امام حسین (تكليف خاصی مقرر شده بود و دیگری ظاهری که موافق با تكليف سایر مردم بود. اما توجيه تكلیف واقعی که امام را دعوت به اقدام به مرگ و کشته شدن و به اسارت رفتن اهل و عیال و کشته شدن کودکان ، با علم و آگاهی به این مسائل می کرد ، این است که طاغوتیان بنی امیه به ویژه معاویه ، توانسته بودند با مکر و خدعه محبت مردم را به سوی خود جلب نمایند ، به گونه ای که مردم گمان می کردند که حق با آنهاست و على و فرزندان آن حضرت و شیعیان آنها باطلند . حتى ناسزا و دشنام به على عليه السلام را از اجزای نماز جمعه می دانستند و کار به آنجا رسیده بود که تعدادی از پیروان آنها ناسزا بر امام علی را در حین خطبه فراموش کردند و به مسافرت رفتند و در بیابان موضوع را به خاطر آوردند و در همانجا قضای آن را به جا آوردند و در آنجا مسجدی ساختند و برای تاءکید بر این امر نام آن را مسجد ذکر گذاشتند . بنابراین ، اگر امام حسين عليه السلام از روی تقیه با آنها بیعت می کرد و تسلیم آنها می شد ، از حق اثری باقی نمی ماند ؛ چرا که مردم اعتقاد پیدا می کردند که در میان تمامی امت کسی مخالف آنها نیست و آنها به راستی جانشینان پیامبر (ص) هستند و اما پس از اینکه امام حسين عليه السلام با آنها جنگید و آن واقعه رخ داد و با عيال و اطفال او و حرم رسول الله آن گونه رفتار کردند، مردم بیدار شدند و به گمراهی آنها پی بردند و دریافتند که بنی امیه سلاطین جور و ستمند و نه حجت خدا بر خلق . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست ودوم همچنین امام در جواب ابوهره ازدری که پرسید چه چیزی موجب شد که از حرم خدا و حرم جدت پیامبر بیرون آیی ، فرمود : ابوهره ، بنی امیه مال مرا تصاحب کردند ، صبر کردم ، معترض آبرویم شدند، صبر کردم ، اما خواستند خونم را بریزند که فرار کردم. سخنان آن حضرت خطاب به عمرو بن يوزان - پیر مردی از بنی عکرمه - نیز دلالت به همین معنا دارد : آن مرد به امام حسین علیه السلام عرض کرد: یابن رسول الله می خواهی به کجا بروی ؟ فرمود : كوفه . آن مرد گفت : تو را سوگند می دهم که از رفتن به کوفه منصرف شوی . به خدا سوگند به سوی شمشیرها و نیزه ها می روی . آنها که برای تو نامه نوشتند و به دنبال تو فرستادند ، اگر با تو بودند هزینه جنگ تو را تاءمین می کردند و همه چیز را برایت مهیا می نمودند ، آنگاه به سوی آنها می رفتی . امام عليه السلام گفت : ای بنده خدا! این امر بر من مخفی نیست ، اما هر آنچه خدا بخواهد ، آن می شود . سپس فرمود : به خدا سوگند آنها مرا دعوت نکرده اند، مگر اینکه می خواهند خون مرا بریزند . بخش اول فرمایش اخیر امام ، بیانگر تکلیف واقعی ایشان و بخش دوم آن در بیان مقام اضطرار است و اینکه مراجعت و فرار فایده ای ندارد . همچنین باید گفت : اگر امام با آنها بیعت هم کرده بود ، او را می کشتند؛ زیرا سخن ابن زیاد دلالت بر این امر دارد . او گفت : حسین تابع حكم من و یزید است ؛ یعنی خود را باید در اختیار ما قرار دهد ، یا او را می کشیم ، یا رهایش می سازیم . شمر نیز گفت که او باید بیعت کند ، بعد بینیم راهی ما درباره او بر چه چیزی قرار می گیرد . پدرم فدای آن امام غریب و تنهایی بشود که از او خواستند همچون بردگان در برابر آنها اقرار به بندگی کند؟ اما این فرمایش امام در روز عاشورا است که به خدا سوگند در برابر شما مانند بردگان اقرار و اعتراف نمی کنم و دست ذلت و خواری به شما نمی دهم . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست وسوم 🔸️عنوان چهارم : الطاف و احترامات ویژه خداوند به امام حسین علیه السلام 🔹️بخش اول : خصایص امام حسین از جهت برخورداری آن حضرت از الطاف الهی توضیح خصایص امام حسين عليه السلام از جهت برخورداری آن حضرت از الطاف الهی و احترامات ربانی ؛ و آن بر چند قسم است : الف : الطاف خاص خداوند به امام حسین *اول : در کامل الزیاره در روایت معتبر نقل شده است که : رسول خدا در منزل فاطمه علیها السلام بودند و حسنین در آغوش پیامبر قرار داشتند که ناگهان رسول خدا گریه کرد و به حالت سجده افتاد و سپس فرمود : فاطمه ، خداوند على اعلى در این ساعت ، در خانه تو در بهترین صورت بر من تجلی کرد و به من تهنیت گفت و فرمود : يا محمد! آیا حسین را دوست داری ؟ گفتم آری ؛ او نور چشم من، گل من و میوه دل من است . آنگاه (خداوند) دستش را بر سر حسین گذاشت و به من فرمود : مبارک باد مولودی که بر کات و صلوات و رحمت و رضوان من بر او است . او سرور شهیدان اولین و آخرین در دنیا و آخرت است و آقای جوانان اهل بهشت می باشد . پدرش از او برتر است . سلام مرا به او برسان و او را مژده بده که پرچم هدایت و منبع انوار اولیای من و حافظ و شاهد من بر خلق و خزانه دار علم من و حجت من بر اهل آسمان ها و زمین و جن و انس و ثقلین است . منظور از تجلی (خداوند) در این روایت نهایت ظهور است و از بهترین صورت ، ظهور صفات کمال ، و منظور از نهادن دست کنایه از افاضه رحمت خاص خداوند نسبت به حسین علیه السلام می باشد . در این روایت شانزده خصوصیت وجود دارد که بیانگر لطف خاص الهی به حسين عليه السلام است که اخص و پرافتخارترین آنها این است که رسول خدا فرمود : خداوند دستش را بر سر حسین نهاد ؛ زیرا این مطلب کنایه از افاضه لطف کامل نسبت به آن حضرت است ، به گونه ای که نمی توان لطفی برتر از آن را تصور نمود . چنانکه خداوند نهایت افاضه لطف کامل خود بر پیامبر (ص) در شب معراج را با نهادن دست بر پشت پیامبر بیان فرمود. * دوم : خداوند خودش عهده دار قبض روح امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت بود و بر او درود فرستاد . این تعبیرات جملگی کنایه هایی از الطاف خاص الهی است که نمی توان فوق آن را تصور کرد . و می توان نتیجه گرفت که آنچه امکان عطا و لطف وجود داشته ، خداوند به امام حسين عليه السلام افاضه کرده است . با توسل به پیشگاه آن حضرت ، امید آن داریم که اصلاح امور دنیا و آخرت ما را از جمله الطاف حضرت حق به ایشان قرار دهد. 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست وششم پنجم * پنجم ، خداوند تعالی در صفات شریکی ندارد . درباره امام حسين عليه السلام نیز هر چه منسوب و متعلق به اوست خاص آن حضرت است و امام در آن ممتاز و بر دیگران برتری دارد . * ششم : از جمله صفاتی که به خدا نسبت داده شده ، این است که محبت خداوند، محبتی مخصوص به خود اوست و به محبت محبان دیگر شباهت ندارد . محبت امام حسين عليه السلام نیز چنین است . حتی محبت کسی که از حیث مقام با او مساوی یا برتر است ، با محبت امام حسین علیه السلام شباهت ندارد و همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند؛ محبت حسین در اعماق جان مؤ منان نهفته است . به همین خاطر است که دل های مؤ منان ، علاقه مند به زیارت امام حسين عليه السلام است و آنگاه که نام او را می شنوند متاءثر می شوند و بر او گریه می کنند، و این علاقه بیش از علاقه به حج و زیارت ائمه دیگر است . نکته دیگر اینکه اگر از زائران قبر ائمه (در عراق ) سؤال کنی که به کجا می روید یا از کجا می آیید ، می گویند از کربلا ، با اینکه آنها به زیارت قبر امیرالمؤ منین و ائمه کاظمین و همچنین سامراء هم مشرف شده اند . از سوی دیگر نام شریف آن حضرت تاءثیر خاصی در دل ها دارد . امام عليه السلام همان گونه است که پدر بزرگوارش او را مخاطب قرار داده ، فرمود : ای اشک چشم هر مؤ من و همان طور که امام سجاد عليه السلام خودشان فرمودند که من کشته اشكم ؛ نام حسين عليه السلام نزد هر انسان مؤ منی برده شود ، اشک چشمانش جاری می شود . یکی دیگر از موارد اینکه ؛ با حلول ماه محرم دل ها پر از غم و اندوه می شود و همچنین رقت و گریه بر آن حضرت ، هر چند مصائب آن حضرت بسیار تکرار شود ملال آور نیست ، به محض اینکه نزد او یادآور شوند که امام را لب تشنه سر بریدند ، یا حالتی را که امام ایستاده بود و فریاد استغاثه سر داده بود، تصور کنید فریادش به گریه بلند می شود . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست وهفتم ج ) الطاف خاص خداوند به امام حسین در قرآن و سخن گفتن با او در باب عنایت خاص خداوند قرآن به امام حسين عليه السلام تحت عنوان مستقلی سخن خواهیم گفت . همچنین حق تعالی در سخنان خود با آدم عليه السلام و پس از آن با دیگر پیامبران تا خاتم صلى الله عليه و آله ، بارها مصیبت امام حسين عليه السلام را ذکر کرده است که تفصيل آن در عنوان مجالس عزای حسین علیه السلام خواهد آمد. سخن گفتن خاص خداوند با امام حسین علیه السلام بسیار است . آنچه انس بن مالک روایت کرده ، یکی از این موارد است . انس می گوید: با امام حسين عليه السلام بر سر قبر خديجه آمدیم . امام گریه کردند و به من فرمودند : مرا تنها بگذار . من خودم را از امام مخفی کردم . نیایش امام طولانی شد . شنیدم که می گفت : ای خدای من ! ای پروردگار ، تو مولای منی ، به بنده ات که به تو پناهنده شده ، رحم کن . ای خداوند بلند مرتبه ، به تو تکیه می کنم . خوشا به حال کسی که تو مولای او هستی . خوشا به حال آن شب زنده دار پشیمانی که مشکل خود را با خداوند ذي الجلال در میان می گذارد و به درگاه او ناله می کند. خوشا به حال آن که هیچ دردی جانکاه تر از عشق به مولایش ندارد و چون خزن و اندوه خود را با او در میان بگذارد ، او را اجابت کرده ، لبیک گوید و آنگاه که گرفتار شود و در تاریکی شب ناله و زاری سر دهد ، او را گرامی داشته و به خود نزدیک می سازد . آنگاه خطاب به امام حسین علیه السلام ندا آمد: لبیک ای بنده من ! تو در کنف عنایت منی . ما به گفته های تو آگاهیم . فرشتگانم مشتاق صدای تو هستند . همین صدا برای تو کافی است ، ما آن را شنیدیم . دعای تو در نزد من در حجاب ها جولان دارد . پس همین بس است که برای تو پرده ها را کنار زدیم . (دعای تو آن چنان مقامی دارد که اگر باد از اطراف او بوزد ، به خاطر شدت خضوعی که دارد ، ساقط می شود . از من بدون هیچ ترس و حسابی بپرس که من پروردگارم. و از جمله موارد سخن گفتن خداوند با امام حسین علیه السلام ، نداهای مخصوص به آن حضرت در روز شهادتشان می باشد که بر ترین آن نداها ، همان عبارت یا ایتها النفس المطمئنه می باشد . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست وپنجم * سوم : در صفات خداوند ، افعل تفضيل (صفتی برتر از صفت دیگر) حقيقا جریان ندارد ، اگر چه به حسب ظاهر جاری باشد ، کما اینکه تمام بخش های دعای بهاء (سحرهای ماه رمضان ) گواه بر این مطلب است . در آن دعا می خوانيم اللهم اني اسئلک من بهائک بابهاه و كل بهائک بھی خدایا! من از تو به حق نورانی ترین مراتب انوارت درخواست می کنم ، در صورتی که تمام مراتب آن نورانی است . درباره اسماء الهی نیز مطلب همین است . هر چند گفته می شود اسم اعظم ، اما در حقیقت همه اسماء خداوند به طور مساوی اعظم هستند . در مورد امام حسين عليه السلام نیز موضوع به همین تناسب است . گاهی گفته می شود می خواهیم بزرگترین مصیبت های او را یاد آوری کنیم ، اما همه مصائب آن حضرت عظیم است ، تا آنجا که اگر در کوچکترین مصیبت های او تاءمل کنی ، آنها را بزرگترین مصائب می یابی و هر گاه به ساده ترین آنها بنگری ، آن را مشکل ترین مصیبت ها می بینی . چهارم * چهارم : خداوند متعال راه تقرب و نزدیکی به خودش و خشنودی از بندگان و آموزش آنها را در وسایل بسیاری قرار داده است و برای بندگان در انجام هر کار یا صفت و نیتی قرار داده ، و برای رساندن فیض به همه بندگانش عواملی قرار داده که نمی شود همه آنها را ثبت و ضبط کرد . همچنین به امام حسين عليه السلام چیزی متناسب با همین خصوصیت عطا شده است ؛ یعنی در وجود او عوامل و وسایل بسیاری قرار داده و مانند عبادت ها ، برای آنها بدل و عوض نیز مقرر داشته است ، تا جایی که هیچ کس را از آنها محروم نکرده است . و همان طور که خداوند برای هر عملی عوض و بدلی قرار داد و حتی برای نیت عمل در بعضی اوقات ثواب همان عمل را مقرر داشت، درباره امام حسین علیه السلام نیز چنین است، به نحوی که برای زیارت آن حضرت ارزش فراوانی قایل شد و بدل و عوض این امر را آماده شدن برای رفتن به سوی او و زیارت حضرت از راه دور قرار داد . همچنین از آنجا که خداوند برای گریه بر آن حضرت پاداش فراوانی مقرر داشت ، خواسته است هیچ کس از این خیر محروم نگردد ؛ از این رو مصیبت های او را بسیار و موجبات گریه بر امام را به حسب اختلاف دل ها و انگیزه ها متنوع گردانید . مثلا- چه بسا دلی بر مصیبت غریبی نسوزد ، اما بر غریب تشنه لب می سوزد . ممکن است دلی بر پیکری مجروح رقت پیدا نکند ، اما بر پیکری که زخم ها روی زخم است ، رقت پیدا کند و چه بسا کسی دلش به این حالت نسوزد ، اما به خاطر تاختن با اسب بر بدن مجروح اشک از چشمانش جاری شود . سخن در این باره بسیار است ؛ زیرا هر مصیبتی را که در نظر بگیری عظیم ترین آن برای امام حسين عليه السلام وجود دارد ؛ به نحوی که عظیم ترین و شدیدترین مصیبت ها ، همه بر امام حسین علیه السلام وارد آمد. 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست وهشتم 🔹️د) عنایت و الطاف خاص پیامبر خدا به امام حسین علیه السلام پیامبر خدا صلى الله عليه و آله قلب باطنی خود را به امام حسين عليه السلام عطا کرده و آن را محل و جایگاه مخصوص محبت به او قرار داده است . همچنین رسول خدا قلب ظاهریش را نیز به حسين عليه السلام داده است . پیامبر صلی الله عليه و آله حتى فرزندش ابراهیم را فدایی حسین علیه السلام قرار داد و پیوسته می فرمود : فدای آن کسی بشوم که پسرم ابراهیم را فدای او کردم . علاقه پیامبر خدا صلی الله عليه و آله به امام حسين عليه السلام از نحوه ملاقات و حضور نزد آن بزرگوار (رسول خدا و رفت و آمد پیش آن حضرت آشکار می گردد . البته علاقه به فرزندان به ویژه کودکان و انس با آنها و بازی کردن با آنها امری معمولی است ، اما علاقه و رفتار پیامبر صلی الله عليه و آله با امام امری خارق العاده است . پیامبر با آن همه شکوه و جلال و وقار و سکینه فرموده بود ، وقتی حسين عليه السلام را می دید، به طرف او می آمد و در حالی که با اصحاب سخن می گفت ، سخنانش را قطع می کرد و از جایش بر می خواست و به استقبال امام می آمد و او را روی شانه اش می گذاشت و با خود می آورد و یا در کنار خودش و یا در آغوشش می نشاند . عجیب تر اینکه ، اگر پیامبر صلی الله عليه و آله بر منبر بودند و خطابه ایراد می کردند ، همین که حسين عليه السلام وارد می شد. سخنان خود را قطع می کردند و از منبر پائین می آمدند و به استقبال او می رفتند و سخنی می گفتند که تعجب دیگران را بر می انگیخت. 🔹️بخش دوم و تعجب آور تر از همه ، موضوعی است که ابن ماجه در السنن و زمخشری در الفائق نقل کرده اند. آنها گفته اند که پیامبر صلى الله عليه و آله ملاحظه فرمود که حسین علیه السلام با کودکان در کوچه بازی می کند. پیامبر جلوی مردم آمد یک دست خود را گشوده کودک (حسين عليه السلام) به این طرف و آن طرف فرار می کرد و پیامبر خدا صلى الله عليه و آله او را می خنداند . سپس او را گرفت و یکی از دستانش را زیر چانه اش قرار داد و دیگری را بر بالای پیشانیش و لبان مبارکش را بر البان او گذاشت و او را بوسید و فرمود: من از حسینم و حسین از من است ، خداوند دوست بدارد کسی را که حسین را دوست می دارد ، حسین نوه من است . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه بیست ونهم 🔹️بخش سوم یاد آوری محبت پیامبر تنها اختصاص به حسين عليه السلام ندارد ، بلکه شامل کسانی هم که او را دوست دارند، نیز می شود . پیامبر ، خداوند را بر این امر گواه می گیرد و می گوید : خدایا! من حسین را دوست دارم و محبان او را نیز دوست دارم . آن حضرت دعا می کردند و می فرمودند: خداوند محبان حسین را دوست بدارد . روزی پیامبر (ص) بچه ای را در راه دید . نشست و او را گرفت و به او اظهار لطف و مهربانی کرد. وقتی علت را جویا شدند فرمود : من او را دوست دارم ، چون او فرزندم حسین را دوست دارد، زیرا دیدم وقتی حسین می گذشت خاک زیر پایش را بر می داشت و بر صورت می کشید و جبرئیل به من خبر داد که او از یاران حسین در واقعه کربلا خواهد بود . امید آن داریم که از محبان حسین علیه السلام باشیم تا پیامبر صلی الله عليه و آله ما را دوست بدارد و با دعای آن حضرت در حق ما ، خداوند نیز ما را دوست بدارد ، چرا که در این صورت ، ما را می آمرزد و مورد عفو قرار می دهد. مطلب دیگر اینکه بسیار اتفاق می افتاد که حسين عليه السلام بر پشت پیامبر صلی الله عليه و آله سوار می شد و این امر آن طور که بسیاری از مردم با فرزندانشان رفتار می کنند ، معمولی نبود ، بلکه خارق العاده بود؛ زیرا اتفاق می افتاد که پیامبر در نماز جماعت در سجده هستند و حسين عليه السلام بر پشت آن حضرت سوار است . آنگاه آن حضرت سجده را طول می دادند و سر را بر نمی داشتند تا حسین به اختیار خود برخیزد . این امر موجب تعجب نماز گزاران می شد و می پرسیدند آیا وحی بر شما نازل شده بود ؟ پیامبر می فرمود : نه ، پسرم بر پشتم سوار بود . اما این که پیامبر صلی الله عليه و آله امام حسین علیه السلام را بر شانه خود حمل می کرد، موضوعی است که هیچ انسان جلیل القدری این کار را نمی کرد . آن حضرت کودک را بر دوش می نشاند و در کوچه و بازار می رفت و هر گاه اصحاب می خواستند او و برادرش را حمل کنند ، حضرت می فرمود : این دو سوار خوبی هستند . آری گاهی جبرئیل به جای پیامبر ، وقتی ایشان در نماز بودند ، حسين عليه السلام را حمل می کرد . | درباره اینکه پیامبر او را در آغوش خود قرار می داد ، آن حضرت کاری را عهده دار شدند که جز زنان عهده دار نمی شوند . پیامبر صلی الله عليه و آله به محض اینکه حسين عليه السلام متولد شد ، او را در آغوش خود گرفتند و به اسماء گفتند پسرم را بیاور . اسماء گفت هنوز او را شستشو نداده ایم ، پیامبر فرمود: تو می خواهی او را شستشو دهی ؟ خداوند او را تطهیر فرموده است . آنگاه او را گرفت و از انگشت ابهامش حسين عليه السلام را شیر داد و مانند زنان با او بازی کرد و نغمه هایی که زنان می خوانند برای او می خواند و با زبان کودکانه با حسین علیه السلام سخن می گفت و امثال این مسائل . تا جایی که این رفتار موجب تعجب شد و حتی یکی از اصحاب بر آن حضرت ایراد گرفت . حضرت فرمود : آنچه بر تو پوشیده است ، بسیار است . بنابراین معلوم می شود که این مساءله ، یک امر الهی است . گاهی پیامبر عذر خود را آشکار می کرد و می فرمود : خداوند مرا به محبت این دو (فرزند) امر کرده است . از این رو بلند نشدن از سجده هنگامی که حسين عليه السلام بر پشت او سوار بود و همچنین حمل کردن او بر شانه و دویدن با او در کوچه ، برخاستن و به استقبال او رفتن و قطع سخن برای گرفتن او ، همه به امر الهی بوده است . مورد دیگر این که پیامبر صلی الله عليه و آله لب های حسین علیه السلام را می بوسید ، تعجبی ندارد ، که این نحوه بوسیدن پیامبر از حسين عليه السلام بود . پیامبر حسنین را در آغوش می کشید و به مدت نیم ساعت می بوئید و می بوسید و می فرمود : آنها دو دسته گل من هستند ، و گاهی در هنگام نماز در حالی که دست یکی از آنها در دست پیامبر بود ، حسنین را می بوسید . در روایات آمده است که پیامبر صلی الله عليه و آله گاهی گلوی ، گاهی پیشانی و زمانی تمام بدن و گاهی دندان ها و دو لب حسين عليه السلام را می بوسیدند و این امر را مکرر انجام می دادند . چنین خصوصیتی یکی از معجزات آن حضرت است که گاهی علت آن را هم بیان می کردند. پیامبر وقتی تمام بدن حسين عليه السلام را می بوسیدند، می گفتند : جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم ؛ اما علت بوسیدن لب ها و دندان ها و زیر قلب را بیان فرمودند تا اینکه علت آن پس از وقوع حادثه کربلا آشکار گردید . 🥀 🥀
🔰 🍀جلسه چهل وچهارم 🔸️مقدمه دوم باید بدانی که تو گرفتار مصیبت هایی هستی که حتی تصور آنها هم عظيم و سنگین است ، چرا که : الف : تو هدف مصیبت های وارده ، اسیر آرزوها ، هدف بلاها و در حلقوم آسیای مرگ هستی در درون کشتی طوفان زده ای قرار داری که نمی دانی چه موقع غرق می شود ؛ دشمنان تو را احاطه کرده اند و هر یک به طرفی می کشانند . ب : مصیبتی در راه توست که آن را درک نمی کنی ، اما وقتی امام على عليه السلام از آن یاد می کند، چون مار گزیده بر خود می پیچید و چون فرزند از دست داده گریه می کند . آن مصیبت این است که راه دراز است و منزلگاه هولناک ، اما زاد و توشه و کم و پاء برهنه است ؛ نه مرکبی داری و دست تو خالی است و راه وحشتناک است . ج: بلا و مصیبت تو بسی بزرگ است و وخامت حال تو از حد گذشته است؛ چرا که وجودت را آتش های فراوانی فرا گرفته است . تو همان کسی هستی که ، قلب ، بدن ، زبان ، بطن و پاهایت به شعله های آتش گناهان گرفتار است . تو در صحنه نبرد گناهان مقهور و مقتولی ؛ تو اسیر نفس اماره شیطانی . تمام اعضاء و جوارحت را آتش فرا گرفته و اجزای اعضای انسانیت تو تکه تکه شده و صد هزار زخم گناه بر تن داری و اسب های ضلالت اعضای هدایت تو را پایمال کرده اند. د: بلا و مصیبت بزرگی که امکان فرار و خلاصی از آن نیست ، این است که تو یا فقیر یا غنی هستی و چون پا به سن بگذاری ، نیروهای جسمانی ات رو به ضعف می گذارد و اگر غنی باشی از آن چه داری لذت نمی بری و اگر فقیر باشی مصیبت های فقر هم بر آن افزوده می شود و محبوب ترین کسان خود را به رنج و زحمت می اندازی ، تا جایی که آرزوی مرگ تو را می کنند و همه از تو گریزان می شوند و چون از دنیا بروی تو را در قبری می گذارند که آن را برای خفتن آماده نکرده ای و با عمل صالح مفروش نساخته ای و چون وارد آن شوی در آن با چهره ای عبوس و بدنی بی تحرک و اعضایی از کار افتاده باقی مانی و همدم و مصاحب تو مورها، کرم ها ، عقرب ها و سوسک ها می باشند و چون از آن جا بیرون شوی به محشری می روی که زمینش آتش و سقف آن آتشی از خورشید و اطرافش آتشی از گناهان است . اگر آنجا بمانی چگونه می توانی تحمل کنی !! و اگر بخواهی بروی ، به کجا می روی ، راه فرار نداری !! اگر بدانی که به این بلاها و مصیبت ها گرفتار می شوی لباس سیاه بر تن می کنی و بر خاکستر می نشینی و اهل و عیال و مال و فرزند را رها می کنی . چنانچه على عليه السلام فرمود : اگر به موری که بر شما پوشیده است و من از آن خبر دارم ، شما هم با خبر بودید، سر به بیابان می گذاشتید و بر چهره خود می زدید و نسبت به کارهایتان گریه می کردید و اموال خود را بدون نگهبان رها می کردید و کسی متعرض آن نمی شد و هر کس به فکر گرفتاری خویش بود . چنین مصیبتی چنان شما را مشغول به خود می کند که شما را از هر مصیبت دیگری که برای شما ، یا فرزندان یا برادرانت پیش آمده ، غافل می کند . و چون این مقدمات برای تو روشن شد ، بدان که خامس آل عبا و سیدالشهداء حضرت ابا عبدالله الحسين عليه التحيه و الثناء ، فرمانی از جانب خداوند را به جا آورد که در صحیفه مخصوص ایشان نوشته شده و جبرئیل آن را از جانب خداوند آورد و نزد پیامبر اسلام به ودیعت نهاد و سپس پیامبر آن را به علی و بعد على آن را به حسن مجتبی سپرد و آن حضرت نیز آن را به هنگام وصیتش به امام حسین سپرد. امام حسين عليه السلام فرمان خاصی از تکالیف خاص خودشان را به جای آورد که برای کسانی که به وسایل حسینی متوسل شوند، (اجر و مزد) تکالیف ارشادی حاصل می شود . و با امتثال او امر تکلیفی و تحمل مصیبت ها از جانب امام حسين عليه السلام ؛ به کسانی که با آن حضرت تمسک می جویند ، اجر و پاداشی داده می شود که به وسیله آن تمام مصیبت ها مرتفع می شود و از آن، نجات از کیفرها حاصل می شود . و هنگامی که امام انجام آن تکلیف خاص را پذیرفت ، مخاطب خطابی واقع شد که به واسطه آن ، برای متوسلان به آن حضرت خطاب های فوق طاقت و بسیار شدید مرتفع گردید . پس در وسایل حسینی ، امتثال امر به اطاعت ها و امر به نماز ، روزه ، صدقات، حج ، عمره و جهاد حاصل می شود و ثواب آنها به دست می آید. بلکه ثوابی برای تو حاصل شود که تصور وقوع آن نمی شود؛ مانند ثواب نماز و حج و جهاد در رکاب پیامبر اسلام صلی الله عليه و آله . بالاتر از این برای تو ثواب اعمالی حاصل می شود که بر حسب عدد و مقدار امکان وقوع آن وجود ندارد ، مانند اینکه صد حج به جا آوری . 🥀 🥀