هدایت شده از گسترده عصرانه +۱ کا ملــکـــ👑ـــــه
خانومایی که خیاطی بلدن ولی مدلسازیها رو کامل و یکجا میخوان این کانال تمام مدلها رو یکجا براتون دریک کانال جمع کرده 👇👇👇👇
الگوی لباس و شورت و شلوار و کیف و خلاصه با داشتن این کانال از سرچ در گوگل بی نیاز خواهید شد 👇❗️
http://eitaa.com/joinchat/2203975701C786c2eccad
👆👆👆آرشیو الگوی خیاطی و هنری ❤️
🍭🍬🍭🍬🍭🍬
دوست داشتنم
را بہ تعويق نيانداز !
من همان
شنبہاے هستم
ڪہ سالها برايش برنامہ داشتى !
شروعم ڪن ...
#علی_قاضی_نظام🌿
@aksneveshteheitaa
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارت_بیست_دوم
تکیه ام را از میز برداشتم و گفتم:به اخترخانم بگو غذا رو نگه داره برای شب.الان هم آماده باشید هم خودت هم آرمان...دارم می یام دنبالتون بریم بیرون.
بی آنکه تغییری در لحنش پیدا شود گفت:اما من....
میان حرفش آمدم و گفتم: دیگه اما و اگر رو بذار کنار دیگه عزیزم...یه امروز رو به من و خودت خواهشا تلخ نکن عزیز دلم....پس آماده باشید تا نیم ساعت دیگه من می رسم.
دیگه منتظر نشدم که ببینم چه جوابی می دهد،گوشی را که قطع کردم،مشتی قربون را صدا زدم.
با شنیدن صدایم دست از کارش کشید و همانطور که با پشت دست قطرات ریز و درشت عرق روی پیشانیش را پاک می کرد،گفت:بله آقا...امری با من داشتید؟
چند قدمی به سمت جلو برداشتم و گفتم:آره مشتی قربون بی زحمت کارت رو زودتر تموم کن امروز زودتر تعطیل کردم می خوام برم خونه.
سری به معنای تایید حرفم تکان داد و گفت:چشم آقا...تا شما تشریف ببرید پایین منم اماده می شم و می یام.
خم شد و با دست مشغول باز کردن پاچه های شلوارش شد.
ار در بیرون آمدم ،جلوی آسانسور ایستادم و دکمه ی پی را زدم.
چند نفر دیگر هم به جز من داخل آسانسور از همکاران شرکت بالایی بودند که با آن ها سلام و علیک داشتم.
هنگامی که آسانسور روی دکمه ی پی نگه داشت از آن ها جدا شدم و به سمت ماشینم رفتم.
تکیه ام را به ماشین زدم و منتظر ایستادم.
چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید که مشتی قربون هم آمد.
از همان دور با ریموت در را برایم باز کرد و سوار شدم،خودش هم از آن طرف سوار ماشین شد و حرکت کرد.
طبق عادت همیشگی دست دراز کردم و دکمه ی پخش را فشردم....
چشمانم را بستم و در آرامش به صدای خوش خواننده گوش سپردم و گهگاهی همراه با خواننده شعر را زیر لب زمزمه می کردم.
با توقف ماشین چشمانم را باز کردم ....آنقدر غرق در آهنگ بودم که حتی متوجه نشده بودم کی رسیدیم.
مشتی قربون پیاده شد و به سمت خانه رفت.
پریماه را دیدم که آرمان را در آغـ ـوش گرفته و جلوی خانه ایستاده بود.
چهره اش هنوز کمی دلخور نشان می داد اما مهم نبود به خودم قول داده بودم که امروز انقدر بهشون خوش بگذره که خاطره ی امروز رو هیچ وقت فراموش نکنند و همیشه با به یاد اوردن خاطره ی امروز تصویر خوبی توی ذهنشون بیاد .
از ماشین پیاده شدم و به سمت پریماه رفتم.
نگاهش کردم،گونه هایش از شدت سرما گل انداخته بود و چهره ی با مزه ای پیدا کرده بود.
لبخندی زدم، دستم را جلو بردم .... نوک بینیش را با انگشتان شست و سبابه فشار دادم و گفتم:گل قرمزی من چطوره؟ امروز حسابی اخمالو شده ماه کوچولوی من....
چهره اش از هم باز شد،دستم را پس زد و با خنده گفت: ا لوس نشو بهراد.....حوصله ندارم به جای این کارا بیا آرمان رو بگیر دستم افتاد فکر کنم خوابش برده اخه خیلی سنگین شده...
مظلومانه به چشمانم زول زد که بلند خندیدم و گفتم:اونجوری نگام نکن پیشی کوچولوی من یهو دیدی بهرادت همینجا غش کرد....اونوقت امروز تفریح و بیرون تعطیل می شه.....
حنده ی مـ ـستانه ای کرد و گفت:خیلی خب بسه دیگه بهراد لطفا آرمان رو بگیر بخدا خسته شدم....
دستم را آرام روی چشمانم و گذاشتم و گفتم:چشم شما امر بفرما بانوی من کیه که انجامش نده.....بده بیاد ببینم دلاور بابا رو....
بچه را از دستش گرفتم و با حالت نمایشی گفتم:اوه...اوه...چقدر سنگین شده پسرم ماشالله مردی شده برای خودش....
🌼🌼🌼🌼🌼🍀🍀🍀🍀🍀
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
میخواهم حواسم را پرت کنم
طوریکه درست بیفتد
میان آغوشت
@aksneveshteheitaa
مـن کنار تـو تماشایی بودم
میخواهم دلتنگت نشوم
ولی عکس هایت نمی گذراند
@aksneveshtehEitaa
نه فصل میـــخواهد
نه باران
مـن برای گرفتن دستانت
منتظر هیچ اتفاقی نیستم
@aksneveshteheitaa
💥مردی که به خاطر غیرت ناموسی قید زیارت امام حسین (ع) را زد🕌🕌🕌
تو این کانال سنجاق شده 👇👇👇
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹| قرآنخواندن بازیکن آرسنال در خودرو شخصی
✅«محمد الننی»، بازیکن مصریالاصل آرسنال و تیم ملی فوتبال مصر، ویدئویی از زمزمه قرآن خود در خودرویش را به اشتراک گذاشت.
اونوقت بعضی از بازیکنان ماهم سگ بغل میکنند سگ بازی میکنن 😒
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
#aksneveshteheitaa
750179389.mp3
3.26M
🍃🌸🎼 آوای زیبای مهربان منی
🍃🌸کاری از حجت اشرف زاده ؛ تقدیم به همه شما عزیزان.
@aksneveshtehEitaa
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم
و تو فال قهوه بگیری
وقتی؛ آخر همه شعرهای من تو می آیی؛
و ته همه ی فنجان های تو من میروم !!
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
@aksneveshteheitaa
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
قصه عشق “انسان” بودن ماست . . .
🌹🌹🌹🍃🍃🍃
@aksneveshteheitaa
هدایت شده از گسترده عصرانه +۱ کا ملــکـــ👑ـــــه
مانتوهای بازاری تکراری و بدون دکمه و بی کیفیت شدن
دلت میخواد یک مانتو مزونی شیک و خوشگل سفارش بدی بیا این کانال
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2006777869Cb8ee0962e8
هرخانمی یک خیاط میخواد
اونم چه خیاطی!!!! 😍😍😍
هدایت شده از گسترده عصرانه +۱ کا ملــکـــ👑ـــــه
هرچی کانال داری پاک کن😨
فقط بیااین کانال😁😍
کانالی پرازمانتوهای خوشکل😱
پالتوهای زیبا 😚
خریدازخود تولیدی😍
باکیفیت تضمینی وعالی✅👍
مناسب هرسلیقه ای❤️
بفرمایداینم کانالش👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2006777869Cb8ee0962e8
دوخت مانتو مزونی حجاب