پدر بزرگ مرد
از بس که سیگار می کشید
مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود را به من
بخشید
بعدها که ساعت خراب شد
ساعت ساز عکس کسی را به من داد
که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود
دختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!!
پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید…
🌻🌻🌻♦️🌻🌻🌻
@Aksneveshteheitaa
خاطره های تلخت
هر شب مرا
به رگبار می بندند…
اما
هنوز نبض عشقت می زند !
به من بگو
چقدر یک نفر می تواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کند
و صبح ، دوباره
دوست داشتن ات را
از سر شروع کند؟؟!!
💔💔💔💔💔💔
@Aksneveshteheitaa
بیــــراهه هم … برای خودش راهیســـت !! وقتی …
قــــرار باشد !
مـــرا به تـــــو برساند …
@Aksneveshteheitaa
#السلام_علیک یا #اباعبدالله
یه کانال پر از
#حدیث_های_ناب
#عکس_نوشته_های_بی_نظیر
#حرف_های_دل
#کیلیپ_های_دلنشین_وتاثیرگذار
#مداحی_های_بسیار_زیبا
#کپی_از_احادیث_باذکرصلوات
حرف های دلت رو برامون ارسال کن با نام خودت تو کانال قرار میگیره
#نیای_ضرر_کردی_خود_دانی
اینم لینکش👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#صفحه_هفتاد_یکم
پلک هاش کم کم تکان خوردند... چشم هاش رو آروم آروم باز کرد....
سرفه ی عمیقی زد .... نگاهش توی چشمام قفل شد....
چشماش گشادتر شد... تقریبا از جاش پرید...
انگار تازه یاد موقعیتش افتاده بود...
پتوی دورش را مثل روسری دور سرش پیچید .....
با اخم نگاهم کرد و گفت: از این خونه برو بیرون .... اینجا چیزی برای دزدی نیست...
انگشت اشاره اش را به سمتم گرفت و تهدید آمیز ادامه داد: اگه نری زنگ می زنم صد و ده بیاد اونوقت برات بد می شه خوشتیپ...
به پتویی که دورش پیچیده بود چنگ زدم ....
نگاه عصبیم توی چشمای گستاخ و وحشیش گره خورد....
هرم نفس های گرم و پراسترسش به صورتم می خورد....
دهان باز کرد حرفی بزند که پیش دستی کردم و با پوزخند گفتم: آروم باش مادر جان...ناسلامتی بعد این همه وقت داری پسرت رو می بینی اینطوری مهمون نوازی می کنن؟
پتو را از زیر دستم بیرون کشید و با اخم گفت: من مامانت نیستم آقای خفاش شب .. اینجا هم خونت نیست پس به نفعته هرچه زودتر بزنی به چاک و گرنه برات گرون تموم میشه...
دوباره به پتو چنگ زدم....
این بار با قدرت بیشتری پارچه ی پتو را در مشتم می فشردم....
صورتم را نزدیک صورتش بردم...
توی چشمای سرکش و وحشیش براق شدم....
حس می کردم دیگه اثری از جسوری توشون نیست و جای خودش را به ترس داده بود....
خودش را کمی عقب کشید و با پا لگد محکمی به شکمم زد....
درد بدی توی قفسه سیـ ـنه و شکمم پیچید....
دستم را روی شکمم گذاشتم ....
دندان هایم عصبی روی هم کلید شد....
نگاهش کردم که تهدید آمیز انگشتش را تکان داد،اشاره به در اتاق زد و گفت: برو بیرون....
دستم را از روی شکمم برداشتم...
پوزخندی زدم و گفتم: هه جالبه...کی به کی می گه برو بیرون.... من رو داره از خونه ی خودم می ندازه بیرون...
اخم هایم را در هم کشیدم و عصبی ادامه دادم: هی خانم مادمازل من نمی دونم تو کی هستی و توی اتاق مامان من چی کار می کنی.....
اما به نفعته با من در نیفتی برات خیلی بد تموم میشه....
در افتادن با من مثل بازی کردن با دم شیر می مونه....این رو هیچ وقت یادت نره....
حالا هم دارم می رم استراحت کنم....
زود وسایلت رو جمع کن صبح که بلند شدم باید از اینجا رفته باشی...فهمیدی؟
کلمه ی آخر را تقریبا با فریاد گفتم...
حس کردم ترسید چون چشم هاش یک
لحظه خودبخود باز و بسته شد
🔹🔹🔹🔹💙🔹🔹🔹🔹
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#خانوادگی
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم
و تو فال قهوه بگیری
وقتی؛ آخر همه شعرهای من تو می آیی؛
و ته همه ی فنجان های تو من میروم !!
~~~~~✦✦✦~~~~~
@Aksneveshteheitaa
یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه . . .
کاری نکنه و حرفی نزنه ها !
فقط باشه . . .
به دوست داشتَنت مشغولم . . .
@Aksneveshteheitaa
یا عشق اول باشید
یا جوری عشق دوم باشید
که روزی صد بار به خودش بگه
کاش زودتر میدیدمش
@Aksneveshteheitaa
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خطبه_غدیر
#صفحه_پنجاه_دوم
وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ الله، يَدُالله فَوْقَ أَيْديهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلي نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفي بِما عاهَدَ عَلَيْهُ الله فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً).
و من اكنون از سوي خدي عزّوجل بري امامت او پيمان مي گيرم. «[ي پيامبر ]آنان كه با تو بيعت كنند هر آينه با خدا بيعت كرده اند. دست خدا بالي دستان آنان است. و هر كس بيعت شكند، بر زيان خود شكسته، و آن كس كه بر پيمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگي خواهد داد».
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
🔷🔷🔷💙🔷🔷🔷
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما) الآيَة. مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا
هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدايي است. پس زائران خانه ي خدا و عمره كنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف كنند. هان مردمان! در خانه ي خدا حج گزاريد، كه هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز شد و مژده گرفت
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
💙💙💙💙🔷💙💙💙💙
🌹 #همه_جا
🌹 #جارمیزنم
🌹 #فقط_حیدر
🌹 #امیرالمومنین
🌹 #مولام
🌹 #علیست
🎁 #مسابقه_ویژه_غدیر
🎁🎁🎁🎁
@hedye110
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام
کم کم داریم به آخر خطبه ی غدیر می رسیم دوستانی که هنوز خطبه ی غدیر رو مطالعه نکردن زود مطالعه رو شروع کنند 🌹 چون به طرح سوالات داریم نزدیک میشیم 🌸🌸🌸
موفق باشید
@kamali220
|≡🦋≡|
|≡ #مجردانه ≡|
.
.
دیــــوانهتر از خویــش[🤪]**
ڪـــســــی مے جُستمـــ...
دستمـــ بگرفتند و [🖐]**
به دستمـــــ دادند...! [🤝]**
[🙃]**
😎 #سعدی
|≡💙≡| بہدنبالِ کسۍ
جاماندھ از پرواز میگردم👇🏻
@Aksneveshteheitaa
∫°💍.∫
∫° #همسفرانه .∫
.
.
دیدین وقتی سرتون شلوغه و درگیرین
یهویی پیام میده که (دوستت دارم)
چه حِس خوبیه😍☺️
.
.
∫°😋.∫ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
@Aksneveshteheitaa
کاش اینجا بودی
همین کنارِ خودم
و من یادم میرفت
که خستهام، خرابم، ویرانم…
#سیدعلی_صالحی
@Aksneveshteheitaa