هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#بانوی_چشمه
#برگهشتم
بوى غذا مى آيد! به به!
خوب است به آن مغازه بروم و مقدارى غذا بخرم. چند قدم كه مى روم يادم مى آيد كه اين مردم موقع كشتن گوسفند يا شتر، نام بت ها را به زبان مى آورند; براى همين ما نمى توانيم غذاى آنها را بخوريم.
بايد صبر كنيم تا غذاى حلالى پيدا كنيم. از كوچه ها عبور مى كنيم. نگاه تو به پرچم هايى مى افتد كه بالاى چند خانه نصب شده است.
ــ آقاى نويسنده! اين پرچم ها نشانه چيست؟
ــ تو چه كار به اين كارها دارى.
ــ چرا جواب سؤال مرا نمى دهى؟
ــ بيا به دنبال غذاى حلال بگرديم.
ــ اصلاً خودم مى روم و سؤال مى كنم، من همسفر تو شدم تا چيزهايى را بياموزم.
ــ خيلى خوب! اين پرچم ها نشانه آن است كه در آن خانه ها، زنان بدكاره هستند و از مهمانان خود پذيرايى مى كنند. هر مردى كه دلش بخواهد مى تواند پيش آنها برود.16
آنجا را نگاه كن! آن خانه "حَمامه" است. زنى زيبا كه مشتريان زيادى را به سوى خود جذب كرده است. او مادربزرگ معاويه است، همان كسى كه نامش را بارها شنيده اى.17
خيلى تعجّب مى كنى! اينجا حرم خدا و شهر ابراهيم(ع) است، چرا بايد در اين شهر چنين كارهايى را بكنند؟ آيا كسى نيست تا مانع اين عمل آنها بشود؟
بيا برويم به رهبران اين شهر خبر بدهيم.
كجا مى روى رفيق! تو مى خواهى بروى به آنان چه بگويى؟ مگر نمى دانى اين زنان با اجازه رهبران شهر، اين خانه هاى فساد را راه انداخته اند؟
قسمت عمده اى از درآمد اين خانه ها به جيب همين رهبران مى رود. مردم، ديگر اين كارها را گناه نمى دانند، امروز همه ارزش ها نابود شده است و مردان غيرت ندارند.
💖💖💖💖💖💖💖💖💖
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🌸بسم الله الرحمن الرحیم🍂🌸
الهی
در این صبح زیبا
به زندگیمان سرسبزی
وخرمی ببخش🍂🌸
از نعمتهای بیکرانت سیرابمان کن
به قلبمان مهربانی
به روحمان آرامش
به زندگیمان محبت عطا فرما
"آمین"🙏🍂🌸
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
مهربان کـه باشی
خورشید از سمت قلب تو
طلوع خواهد ڪرد
و صبح مگر چیست ؟
جز لبخند مهربانت...
سلام
صبح بخیر
لبخند خدا بدرقه نگاه مهربانتان
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
ای کاش ...
گل نرگـ❤️ـس من ...
زود بیایی
سلام گل نرگـ❤️ـس ....
#سلام
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
این روز ها
باید یک تابلو حمل با جرثقیل
بر روی دلمان بزنیم !
دل !
توقفگاه نیست ،
استراحتگاه نیست ،
که هر گاه عشقت کشید بایستی
لذت ببری و بروی ..
باید اخطار داد
که هر جایی نمی شود ایستاد و رفت !
بعضی اوقات
تابلو حمل با جرثقیل به آدم ها نشان می دهد هر توقفی تاوانی دارد !
#دکتر_محتشمی
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
دلت که مثل دریا باشه.......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#شهدا_زنده_اند
گفتم از اوست هرچه ما داریم
پرچمش را نمیدهیم از دست
ناگهان آسمـان به حـرف آمد:
#حاج_قاسم هنوز هم زندس
#حاج_قاسم_سلیمانی
#ایران_حاج_قاسم_سلیمانی_است
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 نگین سلیمانی
📿واکنش مردم به انگشتر سردار سلیمانی...
پ.ن: فقط با نابودی همه جهان کفر و ظهور آقا صاحب الزمان، قلبمان آروم خواهد گرفت.
@shohada_vamahdawiat
@Aksneveshteheitaa
دامن کشان رفتی .mp3
15.38M
خدا حافظ ای علمدار
امید انبیاو اولیا و شهدا
خداحافظ ای علمدار دفاع از ولایت فقیه
خدا حافظ ای آبرومند محضر فاطمه زهرا (س
خدا حافظ ای عمار قدرتمند ولایت فقیه ..
علامه مصباح یزدی (ره)
در شب شهادت #مالک_اشتر سید علی
و عروج روح #عمار_انقلاب 😭😭
پرچمت زمین نمی ماند ..
🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
@Aksneveshteheitaa
فقط برای #خدا
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
از خدا برات خدا رو میخوام که بی نیاز ترین باشی...
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#بانوی_چشمه
#برگنهم
من تو را به چه شهرى آورده ام! مى خواستم شهر خدا را نشانت بدهم; امّا همه سياهى ها را نشانت دادم.
چيزهاى ديگرى هم هست كه خجالت مى كشم بگويم. آرى، ما به عصر جاهليّت آمده ايم. فساد همه جا را فرا گرفته است. بسيارى از زنان و مردان گرفتار شهوت رانى شده اند.
همه پليدى ها و سياهى را مى توان در اينجا ديد.
آن خانه را ببين كه در بالاى آن، خيمه اى آبى رنگ نصب شده است. عدّه اى در زير آن خيمه نشسته اند. به راستى آنجا چه خبر است؟ از چند نفر سؤال مى كنم، آنها به ما مى گويند: آنجا خانه "طاهره" است.
آيا مى دانى "طاهره" به چه معنا است؟
در زبان عربى به زنى كه پاكدامن باشد، طاهره مى گويند. آنجا خانه كسى است كه در دلِ سياهى ها، همچون ستاره اى مى درخشد. آرى، آنجا خانه بانوى پاكدامن اين شهر است.
نامش "خديجه" است و خدا به او ثروت زيادى داده است. او بسيار سخاوتمند و مهمان نواز است.
ما به سوى خانه خديجه حركت مى كنيم.
💖💖💖💖🦋💖💖💖💖
#بانوی_چشمه
#حضرت_خدیجه_سلامالله
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلامالله
#شهداءومهدویت
#کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشر_حداکثری
#کپی_آزاده
#چهارمینمسابقه
@shohada_vamahdawiat
@hedye110
AUD-20210101-WA0105.mp3
10.04M
#قاسم_سلیمانی
#ناصرالحسین
#علمدار_رهبر
#التماس_دعا
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارتصدوششم
بعد از فوت همسر خدابیامرزم انگار رونق هم از این خونه رفت...... بچه ها حالا ازدواج کرده بودند یکیشون با دختر پریماه عروسی کرده بود...... با اینکه می دونست مخالفم اما باز کار خودش رو کرد...... بعد از اردواجشون ظاهرا خواهرم زیر پای پسرم نشسته بود که سهمش رو بیاد ازم بگیره..... اما وقتی اومد پیشم من زیر بار نرفتم...... می دونستم اگر پولاش دست خودش باشه خواهرم و دخترش بالاخره اموالش رو از چنگش در میارن ومن این رو نمیخواستم...... خلاصه اون روز پدرام با من دعوای مفصلی کرد...... چند وقت از اون موضوع گذشت و مشکلی برای مغازه پیش اومد..... و من نمی تونستم برم محضر ..... کار یکی از مشتریا رو باید انجام میدادم...... برای همین به پدرام وکالت دادم که ازجانب من بره کارا رو انجام بده و نتیجه رو بهم بگه..... به اینجای حرفش که رسید سکوت کرد...... نگاهش به نقطه ای خیره شد..... اهی کشید و ادامه داد: اما امان از اولادی که ناخلف باشه....... فردای اون روز به جای اینکه کار حل بشه مامور اومد دم مغازه و دستبند زد و من رو بردن...... هرچی می پرسیدم چی شده چیزی نمی گفتن...... تا ابنکه..... پیرمرد همانطور تعریف می کرد...... اما من حواسم نبود و جای دیگه ای سیر می کردم...... حس می کردم دیگه اون بهراد پرتحمل سابق نیستم..... دلم مثل سیرو سرکه می جوشید..... نگران دختر بودم...... واقعا چقدر احمق بودم که فکر می کردم با رفتنش هه چیز درست می شه و راحت می شم..... حالا که بیرونش کرده بودم مثل سگ پشیمان بودم..... اما پشیمانی دیگه چه سود داشت...... کاری که نباید می شد شده بود و دیگه نمی دونستم کجا برم و از کی سراغشو بگیرم
خدایا چرا من اینجوری شدم دارم دیوونه می شم دیگه یعنی الان کجاست ....؟ چیکار می کنه؟ اگه بلایی به سرش اومده باشه ..... اتفاقی براش افتاده باشه هیچ وقت خودمو نمی بخشم....... صدای پیرمرد مرا از میان افکار پریشانی که در آن دست و پا می زدم بیرون کشید...... بهراد ....بابا ....تو چت شده؟ اصلا حواست به هیچکدوم ازحرفام نبود.... چیزی شده پسرم .....؟ شاید تونستم کمکت کنم...... حرف پیرمرد انگار داغ دلم را تازه کرد...... قطره ی اشکی توی چشمانم لرزید...... بغض خفه ام را فرو دادم و با صدای گرفته ای گفتم: نه هیچ کس نمی تونه کمکم کنه...... چون بهراد خیلی بدبخته .....اون خودخواهه احمقه..... اون رفته و دیگه برنمی گرده....... اون همیشه مواظب بهراد بود ....باهاش مهربون بود اما بهراد احمق ... بهراد خودخواه و عوضی بیرونش کرد...... دیگه هیچ وفت برنمی گرده...... لعنت به بهراد ....لعنت...... این را که گفتم بغضنم ترکید...... دیگه نمی تونستم تحمل کنم..... تمام عقده های این چند وقت انگار تازه سرباز کرده بودند و داشتند خودشون رو نشون می دادند....... اشک هایم دانه دانه از گوشه ی چشمم پایین می ریختند..... صدای هق هق گریه هایم کل اتاق را پرکرده بود...... باورم نمی شد بهراد مغرور و خودخواه که از جنس زن متنفر بود حالا بخاطر یه دختر که از قضا براش کار می کرده بخواد گریه کنه....... خدایا یعنی من همون آدمم؟ من همون بهراد سنگدلم که توپم نمی تونست غرورش رو داغون کنه اما حالا چی؟ با قرار گرفتن دستی روی شانه ام سرم را بالا اوردم......
🌻🌻🌻🌻🌹🌻🌻🌻🌻
#رمان
#سجدهبرغرورمردانهام
#خانوادگی
#عکسنوشتهایتا
#منمحمدرادوستدارم
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم......
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯