فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلچینی از اتفاقات بامزه
امیدوارم خوشتون بیاد
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
عکس نوشته ایتا ===👇===
@aksneveshteheitaa
💕❤️💕❤️💕❤️
#رمان......
#دختری_ازماه_جوزا.......
#قسمت_دوم.......
با سرعت نور تو خیابونا روندم . تا بالاخره ساعت 8:30 رسیدم اداره .( البته این اداره ای که می گم منظورم اداره پلیس نه آموزش و پرورش و مخابرات و اینا . تازه اونم بخش جنایی! ) وارد اداره شدم داشتم می رفتم سمت اتاقم که سردار صادقی رئیس ادارمون صدام کرد ! من هم رفتم توی اتاقشون ...
سردار صادقی : نیم ساعت تاخیر کجا تشریف داشتید؟
مهدیار : ببخشید باز مادر جان داشتن برام زن انتخاب می کردن !
سردار سری تکون داد و گفت : برای آخر هفته یه عملیات داریم خودتو آماده کن!
ـ چشم قربان .
ـ دیگه می تونی بری.
مهدیار ـ پا کوبیدم و اومدم بیرون !
اگه متعجبین که چرا مسائل خومون رو برای رئیسم می گم باید بگم ایشون پدر گرامی بنده هستن و البته دلیل اصلی علاقمند شدن من به این شغل! وارد اتاقم شدم که البته بهتر بگم اتاقمون آخه اینجا اتاق مشترک من و بهترین دوستم بردیا !
بردیا : به سلام جناب سرگرد حال شما ؟ احوال شما ؟ باز که دیر کردی !؟
مهدیار : سلام خودت که می دونی ماجرای همیشگی !
ـ ایندفعه هم نپسندیدی ؟ نه؟
ـ نه ! راستی این دختر نقابدار چی شد پیداش کردین ؟
ـ نه !
ـ هیچی ؟
ـ هیچی ! بعد از هر عملیات جوری رد خودشو پاک می کنه که انگاری اصلا نبوده!
ـ راستی قضیه عملیات آخره هفته چیه ؟ معمولا ما خودمون مدرک جمع می کنیم !
ـ اره ولی این یکی رو تازه واردا جمع کردن تا یکم آماده بشن ! ولی هنوز آمادگی عملیات رفتن و ندارن برای همین عملیاتشو بر عهده گروه ما گذاشتن !
ـ خلاصه عملیات !؟
ـ یه گروه قاچاقچی مواد ، از اون کله گنده هاش آخر هفته توی ویلاشون فروش مواد داره و ما به اندازه کافی از همشون ـ چه فروشنده چه خریدار ـ مدرک داریم !
ـ کیا تو عملیات هستن ؟
ـ امیدی و عسگری در پست تک تیرانداز ، احمدی و اسدی و امینی به علاوه ی تیم ضربت در پست حمله ، تو هم که فرماندهی ، منم دستیار شما ، کارای کامپیوتری و دور بین ها هم طبق معمول بر عهده عنایتی!
ـ خیلی خوب یه جلسه توجیهی برای فردا بزار ، پرونده های این باند و خریداراشونم برای من بیار !
ـ چشم !
💕❤️💕❤️💕❤️💕❤️
عکس نوشته ایتا ===👇===
@aksneveshteheitaa