#سلام_امام_زمانم
میدانم که صبحی زیبا
خورشید رویتان میدرخشد
و من شادمانه تر از هر روز
سلام خواهم کرد...
السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِي
سلام بر تو هنگامی که صبح میکنی و هنگامی که شب مینمایی!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#گندم_زارهای_طلایی 🌾🌾
#قسمت_دویستسیام
✨﷽✨
ویولن رو برداشتم و شروع به زدن کردم ...
خط اول نت رو چند بار خارج زدم چون حواسم سر جاش نبود ...
ولی اون آهنگ منو با خودش می برد ... یکم بعد چشم هامو بستم و رفتم تو رویاهای خودم ...
به آخرش که رسیدم , با یک مکث کوتاه برای اینکه قسمت اول نت رو اشتباه زده بودم , دوباره برگشتم به اول قطعه ... و وسط نت خودم , چند گام پایین تر تمومش کردم ...
هم عفت خانم هم اون مهمون هاش که اون زمان بیست و دو سه سال بیشتر نداشتن و بعدا از بزرگان موسیقی ایران شدن , از هیجان از جاشون بلند شدن و دست زدن ...
من نمی دونستم کاری که اون زمان با قسمت آخر کرده بودم , یک جور هنر در نواختن به حساب میومد ...
یکی از اونا گفت : می تونی یک نت جدید رو برامون بزنی ...
عفت خانم گفت : معلومه که می تونه , بهتون که گفتم ...
لیلا هر نتی رو یک بار نگاه می کنه و بعد هم می زنه ...
گفتم : خوب , شاید ... نمی دونم , باید امتحان کنم ... ولی ببخشید اگر خوب نشد , من تازه کارم ...
سروش نت رو گذاشت جلوی من و نشست ... یکم بهش نگاه کردم ...
به نظرم رسید کار سختی نیست و حتی وقتی نت رو می خوندم , انگار برام آشنا بود ...
بعد شروع کردم به زدن ...
تازه فهمیده بودم این یکی از آهنگ هاییه که شب ها تو برنامه ی گل ها گوش می دادم ...
وقتی تموم شد , هر چهار تا مدتی برام دست زدن ...
سروش گفت : واقعا عالی بود ... هنوز تمرین کم دارین و خوب مسلط نیستن ولی فکر کنم استعداد لازم رو داشته باشین ...
هاشم پرسید : ببخشید برای چه کاری ؟ زن دایی ؟ موضوع چیه ؟
عفت خانم گفت : بذار حالا بهت بگم لیلا جون ...
ببین عزیزم , این دوستان ما می خوان یک ارکستر بزرگ درست کنن که تعداد زیادی نوازنده با هم ساز بزنن ... به این نوع کار میگن ارکستر سمفونیک ... می خوای تو هم جزو اونا باشی ؟ احتمالا برنامه شون تو رادیو بخش می شه ...
گفتم : نمی دونم ... واقعا ؟ نه , نمی شه ... من کار دارم ...
هاشم گفت : نه زن دایی , لیلا نمی تونه ... خیلی کار داره ...
سروش گفت : وقت زیادی نمی خواد ... همینقدر که سه چهار شب در هفته بیاین و با گروه تمرین کنین , ضبطش می کنیم ...
هاشم گفت : نمی تونه ... اصلا مادرشون اجازه نمی ده تو این کارا برن , خودتون که می دونین زن دایی ...
عفت خانم گفت : لیلا جون , آقای سروش دنبال من اومده بودن ... من گرفتار زندگی و درس دادن و دو تا بچه ام ... من تو رو معرفی کردم , فکر کردم می خوای پیشرفت کنی ... حالا خودت چی میگی ؟ ...
دلم می خواست برم ... خیلی خوب بود که من بتونم تو یک ارکستر بزرگ , ویولن بزنم ...
ولی گفتم : اجازه می دین یکم فکر کنم ؟
سروش گفت : بله حتما , چرا که نه ؟ ولی یادتون باشه اگر می خواین پیشرفت کنین باید تمرین کنین وگرنه فراموش می کنین ...
گفتم : حتما ... بهتون خبر می دم ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#گندم_زارهای_طلایی 🌾🌾
#قسمت_دویستسییکم
✨﷽✨
هاشم بلند شد و گفت : با اجازه من و لیلا باید بریم ...
تند تند راه افتادیم , انگار من زن اون بودم ... اینطوری جلوی اونا وانمود می کرد ...
وقتی نشستیم تو ماشین گفت : این زن دایی من چی با خودش فکر کرده ؟ حالا دیگه تو بری تو ارکستر بزنی , چشمم روشن ... اصلا خوشم نیومد اون دو نفر رو آورده بود ساز زدن تو رو ببینن ...
مرتیکه داشت با چشم هاش تو رو می خورد ... چیزی نمونده بود بزنم داغونش کنم ...
گفتم : آقا هاشم اونا کارشونو انجام می دادن ... منم شاید رفتم چون خیلی دوست دارم ...
یکم عصبی شد و گفت : مگه هر کاری آدم دوست داشته باشه باید انجام بده ؟ ... نمی شه ... تو زن من میشی و زن من نمی تونه این کارا رو بکنه ...
گفتم : اولا کی گفته من زن شمام , دوما پس من برای چی یاد گرفتم ؟ ...
گفت : چون مردت دوست داره براش بزنی ...
گفتم : آهان , یعنی من از بچگی خودمو آماده می کردم برای شما ساز بزنم که خوشتون بیاد ؟ ...
من لیلام آقا هاشم , با اون زنی که شما می خوای فرق دارم ... من اگر بزنم برای خودم و هر کس دلم بخواد , می زنم ... اصلا این کارا چیه شما می کنی ؟ ...
خوبه والله هنوز نه به باره نه داره , اسمش خاله موندگاره ... کی گفته شما مرد منی ؟
تو رو خدا دست از سرم بردار , من نمی تونم با مادر شما کنار بیام ... پرورشگاه رو هم نمی تونم ول کنم ...
گفت : ببین لیلا , یک کاری نکن همین الان تو رو بدزدم ...
و دست هاشو از روی فرمون برداشت و از هم باز کرد و داد زد : لیلا زن منه ... عشق منه ... هر کس سر راهم بیاد با من طرفه ..
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بلند شو
ولبخند بزن
و به خودت بگو که
امروز روز من است..
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به رسم ارادت برایتان ارزو می کنم
لحظه لحظه زندگیتون
قرین این پنج حرف باشد
♥️آرامش
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمام بدی هایی که در حقم میکنی…!!
هنوز…
دوست دارم
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
بعضی وقتا لازمه گیاه باشی و فتوسنتز کنی ولی محتاج بعضیا نباشی !
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
نسلی هستیم که دوستت دارم هارو نگفتیم
تایپ کردیم فرستادیم برای کسایی که لیاقتشو نداشتن !
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
از شباهتتون فهمیدم که تو نسبتی با گاوآهن داری !
اومدی ، زندگیمو شخم زدی ، زیر و رو کردی
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
به بعضیام باس گفت:
بیشعوری قضیه فیثاغورث نیست که
هی سعی در اثبات کردنش دارید . . !
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
مـــن محتـاجِ درک شــدن نـیستــم،
فقـط دردم مـی آیـد خـَـر فـرض شـوم
بـــفـــهــــم . . .
#فاطمیه
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹