4_5785009438028989691.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از :صلوات
#ابوالحسن_ضراب_اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
💎 * فواید عجیب صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی+متن صلوات*
🎗️ *۱- دعای حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شامل او خواهد شد*.
🎗️ *۲- موجب نجات از فتنه های آخر الزمان خواهد شد*.
🎗️ *۳- دعا واستغفار ملائکه شامل او خواهد شد.*
🎗️ *۴- موجب وسعت روزی می شود.*
🎗️ *۵- موجب آمرزش گناهان انسان می شود*
🎗️ *۶_ نور امام زمان* *در دل انسان زیاد می شود*
🎗️ *۷- از گرفتاری های عالم آخرت نجات پیدا خواهد کرد*
🎗️ *۸- بدون حساب یا باحساب آسان به بهشت خواهد رفت*
🎗️ *۹- کارهای بد او به خوبی مبدل می شود.*
🎗️ *۱۰- موجب برطرف شدن غصه و اندوه می شود.*
🎗️ *۱۱- موجب کمال ایمان می شود.*
🎗️ *۱۲- موجب اجابت دعا می شود.*
🎗️ *۱۳-موجب دفع بلا می شود.*
🎗️ *۱۴-مادامی که مشغول دعاست مشمول رحمت خداوند خواهد بود*
🌸 *صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی رو می توانیم هر روز بخوانیم*
*این صلوات معجزه می کند به فضل الهی.*
💌
*اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الفَرَج بِحَقِّ زِینَب کُبری*
@hedye110
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم 💚
از داغ غمت کمر خمیده ست، بیا
یک بار دگر جمعه رسیده ست، بیا
ای بـا خـبـر از راز دل بیـمـارم
تا عمر به آخر نرسیده ست، بیا
😔😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#گندم_زارهای_طلایی 🌾🌾
#قسمت_دویستچهلهشتم
✨﷽✨
ولی پیاده شد و در خونه رو زد و صدا کرد : خاله ؟ مادر ؟ لیلا اومد ...
هر دو شون اومدن جلو و پشت سرشم انیس خانم اومد و گفت : وای لیلا جون , چرا اینطوری می کنی دختر جون ؟ دنیاست دیگه , نباید برای هر چیزی خودتو اینقدر ناراحت کنی ...
همه ی ما رو هم به هم ریختی ... مثلا امشب شب خواستگاری توست , ببین چیکار کردی ..
خاله دستم رو گرفت و همین طور که خانجان نگرانم بود , رفتیم تو اتاق ...
هاشم و یکی از خواهراش , عفت خانم , ... ملیزمان و ایران بانو و لیتا , همه اونجا بودن ...
پلک هام قرمز شده بود ولی سعی کردم مجلس رو به هم نزنم ...
در حالی که بازم از دست هرمز که انگار می خواست چیزی رو به من بفهمونه عصبانی بودم , داشتم فکر می کردم شاید عمدا این کارو می کنه که ازدواج من و با هاشم به هم بزنه ...
در این صورت آدم خودخواه و بی ملاحظه ای بود که حساب احساسات منو نمی کرد ...
ولی من با تمام قوا تصمیم گرفته بودم این کارو بکنم و زن هاشم بشم ...
سلام کردم و نشستیم ... وقتی اونا رو نگاه کردم دیدم انگار من تنها کسی نبودم که اونقدر متاثر شدم ...
همه با دیدن من اشک تو چشمشون جمع شده بود و با من همدردی کردن ...
انیس خانم همینطور که نوک دماغش از گریه و ناراحتی قرمز شده بود , گفت : اگر ناراحت نمی شی , برامون تعریف کن ببینم چی شده بود ؟ ... این مادرش از کجا پیدا شد ؟
گفتم : شوهرش , آمنه رو وقتی هنوز دو سالش نشده بود برای گدایی فروخته ... مادرش تمام مدت دنبال بچه اش گشته و بالاخره تو شیرخوارگاه نشونی می ده و پیداش می کنه ...
اونجا هم نامه می دن و می فرستنش پیش ما ...
نمی دونم بیچاره الان چه حال و روزی داره ؟ خیلی خراب بود وقتی می رفت , من نمی تونم فراموش کنم ...
انیس خانم و خانجان هر دو گریه می کردن ... خاله گفت : بسه دیگه ... امشب نباید گریه کنین , خوبیت نداره ...
انیس خانم دماغشو گرفت و گفت : طفلک لیلا ... من که فکر می کنم تو به درد این کار نمی خوری , آدم باید جون سخت باشه که بتونه این چیزا رو تحمل کنه ...
از این موردها بوده و بازم پیش میاد , باید خودتو آماده کنی یا پرورشگاه رو ول کنی ...
بعدم راستش من عروس گریون نمی خوام , بهت گفته باشم ... از همین شب اولی شروع نکن ...
یالله بخند , امشب شب خوشحالیه ...
خاله گفت : منظر , یک اسپند دود کن ... همه باید صدقه بذارین ...
ملیزمان و ایران بانو کنار من نشسته بودن و خیلی هوای منو داشتن ...
شایدم خاله بهشون سفارش کرده بود که انیس خانم بدونه که من بی کس و کار نیستم ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️
#گندم_زارهای_طلایی 🌾🌾
#قسمت_دویستچهل نهم
✨﷽✨
به هر حال اون شب بیشتر در مورد همین چیزا حرف زدن و من گوش دادم ...
کمی بعد , انیس خانم گفت : خودتون می دونین که من شخصا لیلا رو دوست دارم , دختر خوبیه ... ولی جلوی دهن مردم رو نمی شه بست ... من باید برای پسرم سنگ تموم بذارم تا کسی فکر نکنه چون لیلا بیوه است ما نخواستیم عروسی درست و حسابی بگیریم ...
خاله گفت : وا ؟ تو به حرف مردم چیکار داری ؟ ببین خودت چی می خوای ؟
انیس گفت : می خوام یه قولی هم به من بدی لیلا ... اگر می خوای تو پرورشگاه کار کنی , باید طوری باشه که در شان خانواده ی ما باشه ...
هاشم گفت : مادر خواهش می کنم , کار کردن که شان نداره ... لیلا همون طوری کار می کنه که دلش می خواد ...
انیس خانم یک خنده ی مصنوعی کرد و گفت : ای وای , منظورم رو خوب نفهمیدین ... می خوام خودش اذیت نشه , زیادی با مشکلات پرورشگاه خودشو درگیر نکنه ...
خاله گفت : خودت می دونی انیس جان , نمی شه اونجا بود و بی تفاوت موند ... به هر حال مهم نیست , ول کنین این حرفا رو ... بریم سر اصل مطلب ...
انیس خانم گفت : آره بابا , مهم اینه که لیلا دختر خوبیه و می دونم عروس خوبی برای من می شه ... خودشم می دونه چقدر دوستش دارم ... تا حالا هواشو داشتم , بعد از اینم دارم ...
تعجب کرده بودم ...
از انیس خانم بعید بود اینطور نرم شده باشه ... هنوز مدت زیادی نگذشته بود اون همه حرف بار من کرده بود ...
حالا چی شده بود ؟ نمی دونستم !!!
اصلا موضع اون برای من روشن نبود , بوی ریا از حرفاش میومد ...
ولی من دلیلی برای این کار نمی دیدم که به حسم اعتماد کنم ...
خواهر هاشم , آذر بانو , به نظرم زن مهربونی اومد و مرتب منو دلداری می داد و با محبت به من نگاه می کرد ...
بالاخره قرار و مدار گذاشتن که ما رو نامزد کنن و پیش از محرم برامون عروسی بگیرن ...
و چند روز بعد برای خرید حلقه و چیزای دیگه بیان دنبال من ...
مجلس رو انیس خانم و خاله می گردوندن و من و خانجان تماشاچی بودیم ...
فقط نگاه می کردم ... نه خوشحال بودم نه ناراضی ... اونقدر فشار به مغزم اومده بود که به مرز بی تفاوتی رسیده بودم ....
بالاخره اونا رفتن ... خاله که باز برای من سنگ تموم گذاشته بود ...
پیشکش ها رو آورد و گذاشت جلوی من ...
بقچه های ترمه رو باز کرد ... مقدار زیادی پارچه های گرون قیمت , انگشتر و چند تا النگو ...
کله قند و شیرینی و آجیل رو خیلی قشنگ بسته بندی کرده بودن ...
از پیشکش های انیس خانم معلوم بود که نباید زیاد با این وصلت مخالفت داشته باشه ... به هر حال داشت ظاهر قضیه رو حفظ می کرد ...
اون شب فهمیدم چقدر اشتباه می کردم ... من این همه کس داشتم ...
با وجود همه ی اون نگاه هایی که منتظر و نگران من شده بودن , احساس می کردم خوشبختم و برای نداشتن چیزایی که حق من نبود یا صلاحم نبود , نمی تونستم ناشکری کنم ...
شایدم من خیلی بیشتر از سهمم تو این دنیا نصیبم شده بود ...
پس فکر حرفایی رو که هرمز به من زده بود رو از سرم بیرون کردم و تصمیم گرفتم تنها به هاشم فکر کنم و به ازدواجم با اون ...
فردا وقتی وارد پرورشگاه شدم تا بچه ها رو ببرم مدرسه , مادر آمنه رو جلوی در دیدم ...
صورتش مثل گچ سفید بود و چشماش ورم کرده بود ... فورا گفت : اومدم بریم سر خاک بچه ام ...
گفتم : چشم ... اول من باید کارامو بکنم , به محض اینکه سرم خلوت شد با هم می ریم ...
نزدیک ظهر بچه ها رو که از مدرسه آوردم , با فاطمه رفتیم سر خاک آمنه ...
❣️❣️😢😢😢
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
#تبریک_امام_زمانم💖
ای شیعه را به مهر شما اقتدارها
ماه رجب گرفته ز تو اعتبارها
خورشید بر درت یکی از جاننثارها
گردند دور کوی تو لیل و نهارها
#ولادت_امام_باقر_ع_مبارک_باد
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
4_5850373140852509014.mp3
3.62M
🌙 #ماه_رجب، ماه استجابت دعا
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #حیدریان
#التماس_دعا_برای_ظهور
@hedye110
به بعضیا باس گفت:تو مثل دسته صندلی سینما میمونی،معلوم نیس ماله منی یا ماله بغلی!!
#تیکهدار
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
دقت کردید وقتی از بیرون میاید سردتونه میچسبید به بخاری یا شوفاژ؟
یکم گرمت میکنه، ولی بعد میسوزونتت
بعضی از آدما هم همینطورند
زیادی بهشون نزدیک بشی میسوزوننت
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
بزرگترین اشتباه کسی که خرش از پل گذشت
اینه که فکر میکنه دیگه پلی جلوش نیست
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکهای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کردهای
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
بعضیا هستن که میخوان باعث تنوع شن
منتها وارد نیستن باعث تهوع میشن …!
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم، گذشتیم و رفتیم
روزگار حافظه خوبی دارد، هرگز فراموش نمیکند
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌹🌻🌹
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
@hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷