ꨄ
عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود،
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...❤️
#ماه_میهمانی_خدا | دعای روزهای ماه رمضان
🏷 (دعای روز بیست و هشتم)
🤲 خدایا بهره ام را در این ماه از مستحبات فراوان کن...
➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
ای نام توشیرین
ای ذات تودیرین
خوشم که معبودم تویی
خرسندم که مقصودم تویی
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
➥ @hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#یا مهدی ادرکنی🍀
خوش بحال قلبهایی، که هر صبح؛
رو به یاد تـــو، باز میشوند...
طراوت همه عالم...
در گروی تکرار یاد تـــوست حضرت صاحب دلم!
✋🏻سلامتنہادليݪطࢪاوتزمین
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#ازبامتاآسمان 🪴
#قسمتهشتادپنجم♻️
🌿﷽🌿
تا برسیم استودیو روژین و حسین حرف می زنند. تمام حرفشان
در مورد آلبومی است که تکلیفش معلوم نیست. من و فرھاد و کافکا ساکتیم.
وقتی می رسیم استودیو، درست مثل بچه آدم سرم را می اندازم پایین و اولین نفر می روم
تو. با جانی احوالپرسی می کنم. مثل ھمیشه سرحال است. فرھاد کنارش می ایستد و
باھاش حرف می زند. از موقعی که سوار ماشین شده ایم تا حالا حتی یکبار ھم نگاھم
نکرده. غمگینم. خیلی غمگین. نفسم سنگین است. فرھاد دوبار دست می زند و رو به گروه
می گوید:
-آخرین تمرین امروزه. میریم اون تو و بھترین کارتونو نشونم می دید. فھمیدید؟!.
حسین در حالیکه چوب ھایش را در می آورد می گوید:
-به امام رضا اگه تایید نشدن آلبوممون راست از آب دراد خودمو از ھر چی موسیقیه می
کشم کنار. میرم عمله میشم. تُف تو این ھنر که آدم از جونش مایه میذاره و تھش تفم
نمیندازن کف دستمون.
فرھاد جلو در اتاق می ایستد. به تک تک افراد گروھش نگاه می کند.
-اول از ھر چیزی یادتون نره که ما واسه دلمون داریم اینکارو می کنیم.
روژین بند گیتارش را روی دوشش می اندازد و غر می زند:
-منم با حسین موافقم. اگه تایید نشه این کارو ول می کنم. گورپدر دل و ھنر. منم میرم
گارسون میشم.
دلم می سوزد برایشان. ناامیدی میانشان موج می زند. لب و لوچه ھمه آویزان است ولی باز
ھم اینجایند تا تمرین کنند. فرھاد در اتاق باکس را باز می کند و می رود تو و می گوید:
-ھر کس می یاد این تو، پول و دل و کنسرت رو فراموش می کنه و میاد. وگرنه بشینه بیرون و
ھر وقت آماده شد بیاد تو.
یکی یکی پشت سرش وارد اتاق می شوند. حال حسین از ھمه گرفته تر است. کافکا مثل
ھمیشه است. سرد. مثل یک تکه یخ، شاید کوه. نگاه می کنم به خودش که ھدفون را روی
گوشش می گذارد. دلم می گیرد از کم محلی ھایش. دلم می گیرد از دریغ کردن محبت
ھایش. جانی پشت سیستمش می نشیند. چشمش که به من می افتد لبخند می زند.
-دلخوره ازت. می دونی چند روزه داره بھت زنگ می زنه و تو محلش ندادی؟!. حق بده بھش.
ببین با چه نقشه ای کشیده ات اینجا؟!
سرم را پایین می اندازم. دردم را فقط خودم می فھمم.
کاملا به طرف من می چرخد.
-تو جای خواھرم، فرھادم عین داشم. می خوام بگم فرھاد رفیق چندین و چند سالمه. عین
کف دست می شناسمش. مردیه که اگه یه گوشه چشم بھش نشون بدی اَ جونش واست
مایه می ذاره.
لایه ای از اشک تصویر جانی را مات می کند. صورتم را طرف مخالف می چرخانم و آه می
کشم. جانی ادامه می دھد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻
Tahdir joze28.mp3
3.99M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء بیست و هشتم
👤با صدای استاد معتز آقایی
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @hedye110