eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
: در شبکه های اجتماعی فقط به فکر خوشگذرانی نباشید.☝️ شما افسران جنگ نرم هستید🍃 و عرصه جنگ نرم، و می طلبد..✌️ با مطالب👇 http://eitaa.com/joinchat/1435369476Ccd1f20d599
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌ دوست گشاییم دفتر صبح را بسم الله النور✨ روزمان را با نام زیبایت آغاز میکنیم در این روز به ما رحمت و برکت ببخش و کمک‌مان کن تا زیباترین روز را داشته باشیم الهی به امید تو 💚 ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 برات وصل امضاء می ‌شد ای کاش گره از کار دل وا می شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
6.mp3
7.85M
[تلاوت صفحه ششم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
🪴 🦋 🌿﷽🌿 برق خوشحالی روتوچشماش دیدم ...حدس میزدم دلیل خوشحالیش چی باشه ...ادای دین...دینی که به پدرم داشت ومن جزییات‌شو نمیدونستم...دینی که اقا نادردوست نداشت راجبش حرف بزنه...اقانادر...دیگه میخواستم باباصداش کنم مطمئن بودم بابا ازم ناراحت نمیشه چون حس میکردم خودش اونوبرام فرستاده تاجاشوپرکنه ...بااینکه اقانادر نمی‌تونست جای خالی بزرگ پدرمو برام پرکنه امامیخواستم باباصداش کنم ...به هزاران دلیل ...یکیش خواسته قلبم بود...تواین مدت کم اقانادر باهام خیلی خوب بود و ازم خواسته بود بابا صداش کنم چطور میتونستم...خواسته پدرانشو رد کنم؟.... سجاده اموجمع کردم سوزش معده ام باعث شدقیافم مچاله بشه ...سجاده روسرجاش گذاشتم ودستی به شکمم کشیدم شام نخورده بودم...وسیربودنو بهانه کرده بودم تاخودمو تو خونم حبس کنم ...دلم نمیخواست ازسوییت خودم بیرون برم چون میترسیدم از روبه رو شدن باپاکان...هرچقدرهم که اقانادر...یعنی بابابود اماباز هم ازنگاه هاش وپوزخنداش درامان نمی‌موندم...اماحالا صبح بودومسلما مردی که به راحتی. واردحریم زن ها میشد برای نمازصبح بیدارنمیشد...به خودم تشرزدم:آیه قضاوت نکن! تویه چیز و میبینی خداهمه چیزو استغفرالله ی گفتم وچادرمومرتب کردم وبه سمت دررفتم قفلش رو باز کردم واز چندتا پله بالارفتم...سرکی به اطراف کشیدم .توگرگ ومیش هواهاله ای ازنورخونه روپوشونده بودومیتونستم به اطراف دید داشته باشم طبق حدسم کسی نبود ...سریع باحالت دو رفتم آشپزخونه وبه داخل یخچال سرک کشیدم توش هرچیزی پیدا میشدجز غذا پس پاکانو بابا چی خورده بودن؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
🪴 🦋 🌿﷽🌿 نگاهمو به اطراف چرخوندم که باقوطی های پیتزا توسطل زباله مواجه شدم .آه از نهادم بلند شد...کاش سهم من رونگه میداشتن!! دوباره به نون وپنیر پناه بردم وتاخواستم دریخچال روببندم بادیدن خیار و گوجه چشمام برق زد...میتونستم حسابی دلی ازعزادربیارم...سریع همه چی روآماده کردم وسرمیز نشستم ولقمه بزرگی گرفتم وداخل دهنم به زور جا دادم وبالذت شروع کردم به جویدن درحالی که بخاطر طعم بی نظیر مخلوط شده خیارو گوجه وپنیرلبخندی رولبام بود یدفعه بادیدن مردقد بلندی تودرگاه درلبخند رولبم ماسید وقتی مردقدبلندیه قدم به جلو اومد و نور رو صورتش تابید چهره ی پاکان نمایان شد لقمه پرید گلوم به سرفه افتادم وسریع دست بردم سمت آب ولیوان کریستال رو پر آب کردم ویه نفس رفتم بالا ودرحالی که سعی داشتم لقمه بزرگو قورت بدم متعجب به پاکان نگاه کردم که بابرق خوشحالی توچشماش به میزنگاه میکرد و سریع اومدروبه روم نشست وتاخواست دستش سمت نون بره بادهنی که هنوز پربودگفتم: چیکارمیکنین؟ با اخم نگاهم کردوگفت: گشنمه والان برام مهم نیست دستی که ایناروآماده کرده متعلق به یه دختره الان فقط معده ام مهمه اخم کردم جای اجازه گرفتن تیکه انداخته بود بخاطر همین باحرص گفتم:من که بهتون اجازه ندادم مستقیم نگاهم کرد.عصبی نبود...فکرمیکردم عصبی بشه اما خونسرد بود!!! آروم آروم نگاهش طولانی شد معذب شدم نگاهمو دزدیدم...اماهمچنان سنگینی نگاهش روحس میکردم مدتی گذشت همونطور نگاهم میکردکه برای خارج شدن ازجوی که ساخته بود نگاهش کردم وگفتم:خیلی خب شماهم بخورید لبخندپیروزمندانه ای زد انگاری که همینومیخواست...معذبم کنه ودرآخر تسلیمم! وموفق هم شد! برای خودش لقمه گرفت وباولع مشغول خوردن شد امامن حس کردم اشتهام بادیدنش کورشده! باحسرت به خیارو گوجه ای نگاه میکردم که مال من بود اماپاکان بازیرکی اون روازم گرفته بود.باتعجب نگاهم کرد: چرانمیخوری? بدون اینکه بفهمم صادقانه جواب دادم: اشتهام کورشد چشماش گردشدن وگفت:یعنی منوکه دیدی اشتهات کورشد؟ به خودم اومدم وسریع گفتم :نه نه ودستموبردم سمت نون ومشغول گرفتن لقمه شدم که نگاهش رو روخودم حس کردم باتعجب نگاهش کردم: چیزی شده؟ یدفعه پرسید:چندوقته بابابارابطه داری؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• فقط به عشق علی، حتی محالها شدنی و کاش می‌مُردم، بعد از «فمن یمت یرنی» • مقام و شأنش را غیر از خدا که می‌داند که با عشق علی ، آتش مرا نسوزاند. ایلیا | علی اکبر قلیچ @delneveshte_hadis110
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشاپیش عید ولایت مولا علی علیه السلام بر تمامی شیعیان و عزیزان مخصوصا شما مبارک باد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تورا من دیده ام با او، بماند حال و احوالم به هم می آمدید اما... تو سهم قلب من بودی یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده!! "تورا من آرزو کردم کس دیگر تو را دارد..!"💔                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خدا میتوان بهترین روز را برای خود رقم زد... پس با عشق وایمان قلبی بگویی خدایا به امید تو💚 ❌نه به امیدخلق تو ➥ @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ای عشق بی نشان بہ خدا خسته‌ام بیا چون موسم خزان به خدا خسته‌ام بیا آخر بیــا بگـو بہ چہ اسمـی بخوانمت یا صاحب الـزمان به خدا خسته‌ام بیا @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊