#در‌ازای‌مرگ‌پدرم🪴 #قسمت‌صدنود‌دوم🦋 🌿﷽🌿 پرتوهای شدیدنوری که به صورتم میتابیدباعث شدازخواب شیرین هفت پادشاه به سختی دل بکنم وچشمام روبازکنم ووقتی که چشمهام روبازکردم ونگاهم روتومحیط اطرافم چرخوندم یادم اومدکه دیشب کجاخوابیدم به دنبال پاکان گشتم که اخرین دفعه رودسته مبل جاخوش کرده بوداماپیداش نکردم بلندشدم که به دستشویی برم پاکانوکنارمبل نقش برزمین پیداکردم که روزمین مچاله شده بودوخواب بودنمیدونستم بایدبخندم یانگران بشم که یخ کرده یانه؟ وفقط تونستم یه"ازدست تو"بگم ودوتاپتوهایی روکه دیشب واسه خودمون اورده بودم روبکشم روش وبعدبه دستشویی رفتم وبعدشستن صورتم وتعویض لباس مشغول آماده کردن صبحونه شدم روزتعطیل بودومیخواستم اول صبحونه باباروبراش ببرم چون مطمئن بودم حالا حالاها ازحصارتنهایی هاش بیرون بیانیست وبعدبه فرنوش زنگ بزنم تابیادوباهم بریم سرخاک بابا.بعدازچیدن میز،سینی ای برداشتم وصبحونه جداگانه ای برای باباآماده کردم وتاخواستم ازآشپزخونه بیرون برم باپاکان روبه روشدم تامنودیدگفت:صبح بخیر -صبح توئم بخیر کجامیری؟ به سینی اشاره کرد این چیه؟ -میخوام واسه باباصبحونه ببرم- نگاهش رنگ غم گرفت انگارازدیشب همه ی تلخی هاروفراموش کرده بودوحالا حرف من همه چی روبه یادش اورده بود پاکان:باهاش صحبت کن اون روهم مثل من آروم کن سری تکون دادم:باشه -دیشب اذیت شدی؟ نه ولی انگاری جای من تواذیت شدی هیچی صبح پخش زمین دیدمت- لحظه ای حتی خودم هم تعجب کردم این دختربی شرم وحیایی که این حرفارومیزدآیه بود?آیه بودکه دیگه مثل آفتاب پرست سرخ وسفیدنمیشدوبی پرواشیطنت میکرد؟حتی خودم هم تردیدداشتم انگاریه روح شیطانی وجودموتسخیرکرده بود... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋 #کانال‌عکس‌نوشته‌ایتا                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻