#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارت_سی_ششم
اگه تقصیر از زنت نیست پس تقصیر از کیه..... ندیدي چطور رخ به رخ احتشام
می خندید و باهاش می رقصید؟
اگه تقصیر از اون نیست پس تقصیر از کیه؟
فریادي بر سر وجدانم زدم و گفتم:تقصیر از اون نیست.... می دونی تقصیر از
کیه....؟
تقصیر از منه؟
آره ..... درست شنیدي.... تقصیر از منه که قبول کردم پامو توي اون مهمونی
...لعنتی بذارم... تقصیر منه آره
صداي بوق هاي پی در پی ماشینی که از جلو می آمد و جیغ پریماه من را از
....خیال بیرون کشید
....پام محکم روي ترمز ماشین فشرده شد
صداي جیغ لاستیک هاي ماشین با صداي بوق ماشین هاي پشت سر مخلوط شد
پام را کمی خم و راست کردم....انقدر نشسته بودم زانوهام درد گرفته بود
....پام را کمی خم و راست کردم....انقدر نشسته بودم زانوهام درد گرفته بود
.... نمی دونم چرا اینطوري شده بودم
از زمانی که پام به این خراب شده باز شده کارم شده بود کز کردن یه گوشه و
....فرورفتن در خاطرات تلخ گذشته
از گوشه نشینی ، از این خراب شده که هر روزش چیزي جز تکرار و تنهایی
....برام نداشت خسته شده بودم
.....در آهنی با صداي بدي باز شد و هاله اي نور روي صورتم افتاد
....چشمانم را محکم بستم و دستم را جلوي چشمانم گرفتم
....صداي نگهبان را شنیدم که گفت:اکبر خطر بیا ملاقاتی داري
....صداي خش خش پا و بعد صداي بسته شدن در آمد
...دستم را از جلوي چشمم برداشتم و نگاهم را به در بسته دوختم
🌹🌹🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#خانوادگی
#کانال_عکس_نوشته_ایتا
🌹 #عکس_نوشته_ایتا
❇️ @aksneveshtehEitaa