فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه سنگین😒👌
چرا دومین کشور غمگین جهانیم...💔
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
4_5902088940847892523.mp3
4.99M
💢 موزیک ویدیو جدید اجرای زنده
🌸 رضا بهرام بنام شب های بعد از تو
#درخواستی
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
من بی تو اصلا نیستم🙇♀🙇♀🙇♀
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#چهآرزوها_کهداشتم
🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
CQACAgQAAx0CSzE44wACAmFf16jodMX0yPY5YiA3wzfSqiM5qAACaAgAAvbm8VHCJxypKS65lR4E.mp3
7.87M
پاتو شکستن چی میخوای بینوا
🦋🌺🦋🌺
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
CQACAgQAAx0CSzE44wACAldf10iJqHig2iMjcpS0aY_QMugOwwACRAgAAvbm8VFG4hsDXT-ESR4E.mp3
8.88M
🦋🌺🦋🌺
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
چه کنم حرف نگفته زیاد دارم
ولی مثل حرف توی دلم ماندی
💖💖💖💖💖
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ
ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ !
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فرماندهایکهعاشقگمنامیبود...
گمنامکارکردوبههدفشمرسید...
#استوری
#شهید_بلباسی
#پس_زمینه_گوشی
''بسماللهالرحمنالرحیم''
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
دوستانی که جواب مسابقه #خطبه_غدیر رو ارسال میکنند جواب ها رو جدا جدا نفرستند همه رو در یک لیست و نام و خانوادگی و شهرتون رو هم زیرش بنویسید و به آیدی زیر ارسال کنید👇👇
@Yare_mahdii313
@kamali220
ممنونم از لطف تون و حضور تون 💖💖💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون بخیر التماس دعای فرج
🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💖 سلام به همراهان همیشگی💖🍃
روز خوش و ایام بکام و موفقیت ؛قرین لحظه هاتون...
🍃❤️🎼📹 آوایِ خوشِ زندگی و خواستنیهایی از سر شوق ؛
🍃❤️ دیدنِ مناظرِ دلگشا و روح افزا و آرام بخش.
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
❣#سلام_امام_زمانم❣
🌱تویی بهانه خورشیـد وقت تابیدن...
تویی بهانه بـاران برای باریدن...
🌱بیا،عدالت مطلق مسیر می خواهد...
سپاه منتظرانت امیـر می خواهد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
آدم
کسی رو که بیشتر از همه
دوست داره
زودتر از دستش ناراحت می شه
این حساسیت
از دوست داشتن زیاده
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
AUD-20201207-WA0059.mp3
4.9M
ماه بی تکرار من💕🍂
🎤 #حجت اشرف زاده
🍃🌹 تقدیم لحظه های ناب زندگیتون 🌹🍃
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
دوست داشتم
معلم املای تو بودم!
و دوستَت دارم
را املاء بگویم...
و هی بپرسم تا کجا گفتم؟
تو بگویی دوستَت دارم... 💋
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
عشق جان♥️
خوش به حال من
که تو جان منی...♥️
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میری بازار قیمتارو میبینی
💠🦋
╭━━━⊰ 💠 ⊱━━━╮
@Aksneveshteheitaa
╰━━━⊰ 💠 ⊱━━━╯
#رمان
#سجده_بر_غرور_مردانه_ام
#پارتنود
من همون چند سال پیش که رفتی فراموشت کردم لعنتی...... حالا چرا برگشتی.....چی از جونم می خوای؟ دستام کنار پاهام مشت شد....... خون خونم را می خورد..... قدم های سرد و خسته ام به جلو می رفت...... با دیدن ماهان و پریماه کنار هم اخم هایم بیشتر در هم فرو رفت..... دلم می خواست دست بندازم و گردن هردوتاشون رو بشکنم...... دیدن دوباره شون خاطرات این چند سال سختی که توی اون خراب شده کشیده بودم در من زنده می کرد...... با خودم عهد کرده بودم که حتی اگر یک بار دیگه تو این دنیای خاکی باهاشون روبه رو شدم.... انتقام تمام روزهایی که بهم جهنم کردن...... روزهایی که می تونستم برای خودم خوش باشم رو ازشون بگیرن...... اما..... اما حالا که می دیدمشون انگار قدرت هرعکس العملی رو از دست داده بودم..... انگار به معنای واقعی لال شده بودم...... مثل رباتی بودم که فقط حرکت می کنه..... ماهان و پریماه با دیدنم از جا بلند شدند...... پریماه با ناراحتی و ماهان با دهانی باز نگاهم می کردند....... دلم می خواست تیکه تیکه شون کنم با همین دستای خودم اما باز هم خودم را کنترل کردم...... رگ گردنم از شدت خشم بیرون زده بود..... اون دو تا بخصوص پریماه چشم ازم برنمی داشتند..... کف دستم از فشار انگشتانم قرمز شده بود..... نگاهم به جعبه ی شیرینی و سبد گل روی میز افتاد......... دندان هایم عصبی روی هم کلید شد........ رو به مشتی قربون که با نگرانی نگاهم می کرد گفتم: این آشغالا رو از روی میز بردار بنداز بیرون...... من احتیاجی به این چیزای کثیف ندارم..... ماهان و پریماه مات نگاهم می کردند...... روم رو برگردونم و خواستم برم که با صدای پریماه برجای میخکوب شدم...... نرو بهراد......خواهش می کنم ...... حرف دارم باهات........ بی توجه بهش راهم را گرفتم و خواستم برم .... که به آستین لباسم چنگ زد و توی مشتش فشردش..... چهره ام از عصبانیت در هم رفت.....
دستم را به سمت آستینم بردم..... موقعی که داشتم آستینم را از زیر دستش بیرون می کشیدم بی اختیار دستم به انگشتانش برخورد کرد....... که با نفرت دستم را پس کشیدم...... خواستم برم که اینبار صدای ناراحت ماهان توی گوشم پیچید: بهراد .... چندلحظه صبر کن خواهشا..... ما باید حتما باهات صحبت کنیم..... خیلی چیزا هست که تو ازشون بی خبری....... اخمی کردم..... عقده ی این چند ساله بدجور توی دلم نشسته بود...... حس می کردم کرولالی بیش نیستم...... بدون اینکه به عقب برگردم گفتم: چی کار داری که بعد از پنج سال اومدین سراغ من؟ اگه برای پول یا اخاذی از من اومدین توی این خونه چیزی برای بردن وجود نداره...... پس بهتره راهتون رو بگیرین و از همون جایی که اومدین برگردین...... گوشی برای شنیدن حرفاتون وجود نداره...... همون چند سال پیش که همه ی دارایی م همه چیزمو ازم گرفتین همه چی رو فراموش کردم...... دیگه دلم نمی خواد برگردم به اون روزای نکبتی..... صداش رود شنیدم که گفت: می دونم هرچی بگی حق داری رفیق..... ولی خواهش می کنم حداقل بخاطر خدا به حرفامون گوش بده...... فقط چند دقیقه بیشتر وقتتو نمی گیریم...... بعدش گورمون رو گم می کنیم و می ریم....... این را که گفت به سمتشان برگشتم..... خودم هم بدم نمی اومد حرفایشان را بشنوم..... خیلی دلم می خواست بدونم چرا این بلاها رو سرم اوردند..... اما سعی کردم به روی خودم نیارم که خیلی هم مشتاق شنیدن هستم.......
🌹🌹🌹🌹🔺🌹🌹🌹🌹
#رمان
#سجدهبرغرورمردانهام
#خانوادگی
#عکسنوشتهایتا
#منمحمدرادوستدارم
http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd