eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
48 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
Aron Afshar4_5810928835515908720.mp3
زمان: حجم: 7.39M
☑️ آرون افشار 📊 ساحل آرامش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
💕این روزهایم به میگذرد... تظاهر به بی تفاوتی تظاهر به بی خیالی به شادی به اینکه هیچ چیز مهم نیست... اما چه سخت می کاهد از این نمایش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Alireza Talischi4_6044259290422713461.mp3
زمان: حجم: 8.42M
☑️علیرضا طلیسچی 📊قاف ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
من دچارم به تو و معجزه ی چشمانت 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
Pouya Bayati8402397606765.mp3
زمان: حجم: 12.09M
🎧🎼آوای زیبای :جان‌ِ جانان ... 🍃🍀🎤پویا بیاتی... 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣قصه و سرگذشت جالب راهزنی که توبه کرد و عارفی بزرگ شد؛!!! 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
به دعوت امام رضا علیه السلام تشریف بیاورید کانال امام مهربانی ها 😊 اینجا بوی آقام امام‌ رضا علیه السلام رو استشمام میکنی❤️❤️ از گرفته تا کلا برای خودش باشی و نیای تو این کانال☺️ از محالاته😊 eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی ها کجائید📣📣📣📣📣
به دعوت امام رضا عليه السّلام تشریف بیارید کانالش⤵️⤵️⤵️ http://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی باشی نیای تو این کانال🤔🤔🤔 بعیده
شما به کانال حرف حساب دعوت شدید اینم لینکش⤵️⤵️⤵️ حرف حساب🤷‍♀ https://eitaa.com/harfe_hesab132
┄┅─✵💝✵─┅┄ 💜به نام خداوند لوح و قلم 💖حقیقت نگار وجود و عدم 💙خدایی که داننده رازهاست 💚نخستین سرآغازِ، آغازهاست سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
💚 غمی به وسعت دریای بیکران دارم هوای گنبد زیبای جمکران دارم... 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🍀 💜 🌺 حتی من میترسیدم با فرهان که حتی پسر عمم بود اینجوری حرف بزنم،آخه رعیت جماعت عادت داشتن از کاه کوه بسازند،با نزدیک شدن عمو آتاش بهشون دندونام به هم سابیدم حتما اومده بود تا بهشون تذکر بده،اما نه حتی عمو هم لبخند به لب داشت،حسابی گرمم شده بود،حس میکردم از درون میسوزم،پس عمو هم دختره رو میشناخت! با صدای حاجی که همه رو به سکوت دعوت میکرد مضطرب سرپا شدم،بعد از خوندن خبطه ای طولانی لیلا و آیاز هر دو رضایت خودشون رو برای ازدواج اعلام کردن و همه زن ها برای دادن هدیه بهشون صف کشیدن و مردا به جز آرات و عمو آتاش و چندتا از نگهبانا داخل مهمونخونه شدن! -همراهم بیا میرم مهمونخونه با آقات صحبت کنم باید همین الان بهش بگی که به ازدواج با من رضایت داری! نگاهی به آرات که کنار مطبخ تنها ایستاده بود انداختمو بی توجه به فرهان قدم هامو محکم به سمتش برداشتم،هم پام گام های بلندشو برداشت:-وایسا ببینم کجا میری؟نشنیدی بهت چی گفتم؟ میدونستم توی این جمعیت جرات نمیکنه بهم دست بزنه لیلا هم که دیگه عروس شده بود دیگه چیزی برام اهمیت نداشت،نمیخواستم با فکر کردن به لیلا و‌آقام آینده خودم رو‌ تباه کنم،بدون اینکه نگاهش کنم با خونسردی لب زدم:-هر کاری دلت میخواد بکن برام مهم نیست! صدای قدم هاش پشت سرم قطع شد،نفس عمیقی کشیدمو مصمم تر از قبل قدم به سمت آرات برداشتم! با رسیدن به آرات و دیدن اخمای گره خوردش دوباره ترسی که چند دقیقه پیش توی دلم بود برگشت،سرمو پایین انداختمو بی مقدمه لب زدم:-میشه باهم حرف بزنیم! پوزخندی زد و نگاهی به پشت سرم انداخت:-چی شد؟بلاخره از فرهان خان دل کندی؟به هر حال متاسفانه الان سرم شلوغه وقت اضافی ندارم،اگه کاری داری به خدمتکارا بگو! قدم برداشت سمت حیاط که آستین لباسش رو گرفتم،با ابروهایی بالا رفته نگاهی بین منو فرهان رد و بدل کرد،نمیدونم از ترس بود یا غم اما حلقه اشک توی چشمم دوید و همونطوری زل زدم توی چشماش:-چند لحظه بیشتر طول نمیکشه! با دیدن ترس توی چشمام نگاهی عصبی به فرهان انداخت:-چی شده؟چرا گریه میکنی؟کاری کرده؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻