ما بچه هایی بودیم که
وقتی چشم میذاشتیم تا ۱۰ بشماریم
به هر عدد "نیم" اضافه می کردیم
که رفیقمون بتونه قایم شه!
این زندگی حق نسل ما نبود...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
اثر ظلم محال است به ظالم نرسد!
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
چشم دنیا بشود کور ...
تو مستانه برقص ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
بودیم و کسی...
پاس نمیداشت که بودیم ...
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
سکوت بیشتر از آنچه که فکر کنی
می گوید !
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
●○●
▫️یک کار عالی و جامع برای معرفی آقای جلیلی
💫روی لینک بزنید و کارها و خدمات دکتر جلیلی رو مشاهده کنید
https://jalilifans.ir/link/
🌺نشر حداکثری در گروه های خانوادگی و مختلف 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعید جلیلی از کرد بودن پدر و ترک بودن مادر و حافظ قرآن بودن خودش و از دست دادن پاش تو جنگ استفاده نمیکنه
چون معتقده اینها برای نمایش هست
چون معتقده کشور با نمایش اداره نمیشه..
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
ای نام توشیرین
ای ذات تودیرین
خوشم که معبودم تویی
خرسندم که مقصودم تویی
سلام صبحتون بخیر
الهی به امید تو💚
➥ @hedye110
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
16.mp3
8.09M
[تلاوت صفحه شانزدهم قرآن کریم
به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
➥ @hedye110
#درازایمرگپدرم🪴
#قسمتچهلسوم🦋
🌿﷽🌿
کلافه دستی
به موهام کشیدم وخواستم به سمت خونه برگردم که با
دیدن آیه وفرنوش سریع یه گوشه مخفی
شدم ...وچون فاصله کمی داشتیم صداشونو میشنیدم
آیه:خب اینجام حیاط خوشگل این خونه یکی ازدلایلی که
باعث شدبیام اینجا
فرنوش :واقعامحشره بهت حسودیم میشه دختر رسما
توبهشت زندگی میکنی
اینطوری نگومن حاضرم تمام زندگیمو بدم تادوباره بابام
پیشم باشه الان که بابام نیست بهشت-
وجهنم تفاوتی برام نداره...
صداش خیلی غمگین بوددلم سوخت...همیشه ازحس
ترحم بدم میومد...حسی که گاهی حتی اصلی
ترین برنامه هاتوخراب میکنه وتوروازراه به بی راهه
میکشونه...
آیه :بشینیم روتاب?
-بشینیم
گل ازگلم شکفت که بانشستن شون روتاب بدون زحمت
صداشونو میشنیدم...همیشه علاقه عجیبی به
استراق سمع داشتم...هردونشستن وفرنوش نفس عمیقی
کشید:آیه میدونی اینجاچی میچسبه؟
-چی؟
-قلیون اونم دوسیب...
آیه پس گردنی بهش زد:خاک توسرمعتاد فاسدت
-کاملا مشخصه-
هی هی بامن درست صحبت کن من خیلی ام سالمم
بعله همینطوره راستی میدونی دیگه چی میچسبه؟ -چایی-
-ازکجافهمیدی؟
خوردن اونم روبه روی یه دشت پر از رز آبی-
چون همش باخودم فکرمیکنم چه لذتی داره چایی
اگه اتاقت بالا بود بالکن داشتی واونوقت دیگه ازتو بالکن نمیشدجمعت کردعاشق-
گوشام باشنیدن کلمه عاشق تیزترشد...یعنی آیه عاشق
کسی بود?
آیه باحسرت گفت:حیف واقعا، اتاق پاکان فکرکنم بالکن
داره...
ابروهام رفت بالا جلوخودم اقاپاکان اقاپاکان راه مینداخت
پشت سرم فقط اسممو میگفت...چه
سیاستمدار...برای اینکه درموردش فکربد نکنم
چقدرسیاست به خرج میداد دیگه نمیدونست این
چیزا رو من اثرنداره...
فرنوش:راستی این پاکانه خیلی جیگره به چشم
برادری...کاش این فرهودم این شکلی بود
لبخندم پررنگ شدو دستی به چونم کشیدم وزمزمه
کردم:جیگر...
آیه بی تفاوت گفت:من موافق نیستم نمیخوام غیبت شو کنم
اما یخورده چهره اش نچسبه مثل یه
قورمه سبزی جانیفتاده یامثل ته دیگی که نصف
سفیدونصف طلاییه!
وارفتم یعنی آیه راجب چهره بی نقص من اینطوری
فکرمیکرد?قورمه سبزی?ته دیگ?
ادامه داد:اما اقا فرهودجای برادرم باشه یه مردکامله چشم
وابرو مشکی قد بلند وچهارشونه مرد ایده
ال من مشکیه نه بور وخرمایی ...
🦋🦋🦋🦋
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🌻❤️🌻