eitaa logo
من و خاطراتم
210 دنبال‌کننده
33 عکس
11 ویدیو
0 فایل
نویسنده ، محقق و پژوهشگر @abdi_ayeh1403
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ شهید انصاری استاد برنامه‌ریزی اوقات فراغت نوجوانان بود و ذائقه‌شناسی خوبی داشت. می‌دانست با چه ترفندی می‌تواند پای هشتاد درصد جوانان و نوجوانان محل را به مسجد بکشاند. هر سال نیمه شعبان در مسجد حاج تقی تقوی خیابان فتح شیاکوه برای امام زمان ، مراسم جشن می‌گرفتند. خودِ ایشان ، سردمدار این مراسمات بود. برای اینکه برنامه‌ها هر سال تکراری برگزار نشود ، یک سال فکر فوق‌العاده‌ای به ذهنش زد و در تبلیغات مراسم اعلام کردند ؛ مسجد به مناسبت ولادت امام زمان به شرکت کنندگان در مراسم ، به قید قرعه رب سکه میدهد. مراسم جشن مفصّلی برگزار شد و آخر برنامه نوبت به قرعه‌کشی رسید. گوی قرعه‌کشی را آوردند و یک عدد از داخل گوی بیرون آمد. *کد ۲۱۹* پیرمردی در لا به لای جمعیت نشسته بود ، با صدای بلند و چشمان اشک‌آلود فریاد زد کد ۲۱۹ منم. حاج حمید که در جایگاه ایستاده بود ، از ایشان دعوت کرد که پیش ایشان بیایند و از حسشان برای جمعیت بگویند. پیرمرد بالا آمد و دیگر نتوانست احساساتش را کنترل کند ، زد زیر گریه و گفت من این جایزه را از آقا امام زمان دارم. حاج حمید به بچه‌های پشت صحنه گفت: دوستان دیگر انتظار بس است. بی زحمت جایزه حاج آقا را بیاورید. یک نوجوانِ سینی به دست روی جایگاه آمد و هدیه را به پیرمرد داد. همه از دیدن هدیه شگفت زده شدند! یک رب گوجه و یک سکه ای که روی آن گذاشته شده بود که میشد رب سکه! پیرمرد بیچاره چند ثانیه‌ای هنگ کرده بود و هاج و واج به رب گوجه نگاه میکرد و مردم با صدای بلند و از ته دل به او می‌خندیدند. با خودم گفتم ، هر لحظه احتمال دارد پیرمرد با حاج حمید دست به یقه شود ؛ ولی پیشانی حاج حمید را بوسید ، هدیه را گرفت و از پله‌ها پایین آمد. بعد از اتمام مراسم نزدیک به صد بار حاج حمید از آن پیرمرد دلجویی می‌کرد و هی میگفت حاج آقا ما رو ببخشید ، ما فکر می‌کردیم قرعه به نام یکی از نوجوانان در بیاید. پیرمرد که آدم با جنبه ای بود ، می‌خندید و می‌گفت نیّت شما شاد کردن دل مردم بود که الحمدالله محقق شد. ۵۰_ برای عضویت در کانال روی لینک کلیک کنید 👈 @alabd68 پاورقی ۱_ مسجد حاج تقی تقوی از مساجد فعال در امورات فرهنگی شهر اراک است که شهید حاج حمیدرضا انصاری با بچه‌های مسجد به آن رونق داده بودند. ❤️ 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍ ده ، دوازده ساله که بودم ، زیاد میرفتم مسجد ابوالفضل خیابان عاشورا ، چون منزل پدریِ پدر و مادرم در آن محله بود. یادم هست بعضی از مساجد برای هر نماز اذان جدا می‌گفتند. موقع نماز عصر و یا نماز عشاء نیز مؤذن در بین صفوف می ایستاد و اذان می‌گفت. یادم هست گاهی اوقات در مسجد ابوالفضل یک جوان لاغر که تازه محاسن درآورده بود ، بلند می‌شد و با صدای بسیار زیبا و دلچسب اذان می‌گفت. زیبایی صدای این مؤذن را من در هیچ جا حتی در تلویزیون هم نشنیده بودم و عاشق صدای اذان او شده بودم. دوست داشتم بروم پیشش و به او بگویم اذان گفتن را یاد من هم بده. از بغل دستیم که از اهالی محل بود پرسیدم اسم این آقایی که دارد اذان می گوید چیست؟ گفت آقای مجیدیِ پسر حاج غلامحسین ۵۱_ برای عضویت در کانال روی لینک کلیک کنید 👈 @alabd68 پاورقی : ۱_ مسجد ابوالفضل خیابان عاشورا در اراک از جمله مساجدی است که بسیاری از نمازگزاران آن در دوران دفاع مقدس رزمنده بودند و بسیاری شهید و جانباز تقدیم نموده و افتخار دارد که مؤذن آن ، سردار شهید مدافع حرم سعید مجیدی است. ❤️ 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا